۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۰
کد خبر: ۵۲۷۵۲۸
به بهانه آغاز سال تحصیلی؛

درسی با طعم فداکاری

سال تحصیلی جدیدآغاز شد تا امسال نیز شاهد تلاش معلمان برای تعلیم و تربیت دانش آموزان باشیم، معلمانی که با فداکاری های خود نشان می‌دهند که این شغل چیزی جزء عشق نبوده و نیست.
مدرسه

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، دوباره با پایان تابستان بوی مهر در شهرها وکوچه های کشورمان پیچیده و باز هم مدارس چشم به در دوخته و به انتظار نشسته اند تا سال تحصیلی جدید را همراه با دانش آموزان آغاز کنند.

همه مدرسه را خانه دوم دانش آموز و معلم را پدر یا مادر آنها در خارج از فضای خانه و خانواده می دانند. دوران تحصیلی که افراد زیادی در آن نقش داشته و حتی می توان گفت که در شکل گیری شالوده و پایه شخصیت کودک تأثیر مستقیم دارند.

شکل دهی شخصیت دانش آموز براساس ارزش و کرامت انسانی دغدغه اصلی معلم

معلم، واژه ای که از بسیاری جهات پرمعنا بوده و گاهی نیز به دلیل بروز برخی اتفاقات و حوادث در یادها ماندگار و با زندگی دانش آموزان عجین می شوند. دغدغه معلم همیشه شکل دهی شخصیت دانش آموزان براساس ارزش ها و کرامت انسانی است.

شغلی که از آن به عنوان شغل انبیاء یاد شده و در نظام مقدس اسلامی در این مسیر خطیر، بزرگانی همچون علامه شهید استاد «مرتضی مطهری» ثبت شده و البته در سال های اخیر نیز نمونه های زیادی از فداکاری و از خودگذشتگی معلمان سرزمینمان، ایران را شاهد بوده ایم.

«حسن امیدزاده» معلم گیلانی و اهل شهرستان شفت یک نمونه از ده ها معلمی است که با به خطر انداختن جان خود، جان بسیاری از دانش آموزان را نجات و به آنها فرصت زندگی دوباره بخشید.

معلمی که درصبح روز ۱۸ بهمن سال ۷۶ در حادثه آتش سوزی که در یکی از کلاس های درس مدرسه ابتدایی روستای بیجارسر شفت رخ داده خود را به آتش زد تا جان حدود ۳۰ دانش آموز کلاس دوم این مدرسه را نجات دهد که خود با نجات این دانش آموزان دچار سوختگی شدید از ناحیه سر، صورت و گردن شد.

فداکاری که سال های سال رنج و عذاب آثار به جا مانده از آن را با خود و در کنار خانواده اش تحمل کرد و در نهایت پس از ۱۷ بار عمل جراحی در ۲۸ تیرماه سال ۹۱ در سن ۵۸ سالگی براثر عوارض ناشی از این سوختگی در بیمارستان فومن چشم از جهان فرو بست و با این کار خود دین بزرگی برگردن دانش آموزان نجات یافته از آن حادثه و خانواده هایشان و حتی مردم شهرستان شفت داشت.

نمونه هایی همانند «امیدزاده» در ایران کم نیستند

موسی زادحسن یکی از دانش آموزانی که در آن سال و در حادثه آتش سوزی، دانش آموزان کلاس دوم ابتدایی مدرسه بیجارسر شفت همان کلاسی که آتش سوزی در آن اتفاق افتاده بود، است.

وی در خصوص روز حادثه و چگونگی وقوع آن می گوید: ساعت ۱۱ صبح روز ۱۸ بهمن ماه بود که به دلیل وزش شدید باد بخاری نفتی کلاس دوم مدرسه ابتدایی بیجارسر دچار آتش سوزی شد.

موسی با بیان اینکه درآن سال مرحوم امیدزاده معلم کلاس پنجم ابتدایی این مدرسه بود، می افزاید: دانش آموزان به محض مشاهده آتش به دفتر مدرسه رفته تا از معلمان و مدیر برای خاموشی آن کمک بگیرند.

وی با اشاره به اینکه اولین فردی که به کمک دانش آموزان آمد مرحوم امیدزاده بود، خاطرنشان می کند: دانش آموزان با مرحوم امیدزاده به دلیل بومی بودن ارتباط بیشتری داشتند.

زادحسن ادامه می دهد: وی قبل از اینکه آتش بیشتر و به کلاس های دیگر سرایت کند تلاش کرد تا دانش آموزان را از کلاس خارج کند.

وی تصریح می کند: تلاش ایشان برای انتقال بخاری به بیرون از کلاس به رغم جدا کردن مخزن نفت بخاری به دلیل اینکه آتش فضای بیشتر کلاس را فراگرفته بود، موفقیت آمیز و ایشان به دلیل فرسوده بودن درب چوبی کلاس در کلاس محبوس و دچار سوختگی شدید شد.

موسی با بیان اینکه من و تمام ۲۹ دانش آموزی که توسط ایشان از آن حادثه نجات یافتیم جان خود را مدیون مرحوم امیدزاده هستیم، به خبرنگار مهر می گوید:ایشان فداکاری بزرگی در حق من و سایر دوستانم انجام دادند چیزی که در سال های اخیر نظیر آن در نقاط دیگر ایران نیز شاهد بوده ایم.

سخت بودن فقدان چنین شخصیتی برای دانش آموزان و اهالی بیجارسر

وی با اشاره به اینکه برای من و هم کلاسی هایم ایشان به معنای واقعی اسطوره هستند، می افزاید: متاسفانه سوختگی ایشان در آن حادثه به حدی بود که ۱۷ بار تحت عمل جراحی های سخت قرار گرفته ولی متاسفانه هیچ گاه نتوانستند سلامت خود را باز یابند.

زادحسن با بیان اینکه بعداز آن حادثه به صورت مستمر به دیدار ایشان رفته و از احوالات وی باخبر بودیم، تأکید می کند: فقدان این شخص که در محل زندگی و کار خود بسیار فعال بود و با همه دانش آموزان رابطه خوبی داشت بسیار سخت است.

وی در ادامه خاطرنشان می کند: روستای بیجارسر شفت و حتی شهرستان شفت با این عمل فداکارانه مرحوم امیدزاده عجین شده است.

زنده بودن فرهنگ فداکاری با این عمل معلمان

موسی بیان می کند: هرزمان این جمع ۳۰ نفره در کنار هم جمع می شوند یادآوری آن روز و فداکاری مرحوم امیدزاده اصلی ترین صحبت آنها بوده و همه خود را مدیون ایشان می دانند و خاطره آن روز و لحظات سخت انتظار برای بیرون آمدن مرحوم امیدزاده از کلاس در حال سوختن را مرور می کنند.

وی با اشاره به اینکه ایشان با این حرکت خود به معنای واقعی نشان دادند که معلمی شغل انبیاء بوده و چیزی جزء عشق نیست، می افزاید: با این عمل مرحوم امیدزاده و معلم های فداکاری همچون ایشان مشخص شد که هنوز معلمی، فرهنگ شجاعت و  فداکاری در راه تعلیم زنده است.

موسی که نم اشک چشمانش را خیس کرده می گوید: فقدان ایشان برای همه به ویژه دانش آموزانی که در آن حادثه حضور داشتند و خانواده های آنها بسیار سخت بوده و جای تأسف دارد.

البته نمونه هایی همانند مرحوم «حسن امیدزاده» درجامعه فرهنگیان ایران کم نبوده و در سال های اخیر نمونه های فراوانی از آنها همانند علی بهادری(اهدای نیمی از کبد به دانش آموزش)، «کاظم صفرزاده» معلم خرم‌آبادی (در راه انتقال دانش آموز بیمارش به مرکز درمانی به همراه سه دانش آموز در جریان طغیان روخانه جان خود را از دست می دهند) و یا «حمیدرضا گنگوزه‌ای»  (ماندن زیر آوار دیوار مدرسه برای نجات جان سه دانش آموز) و یا معلم مریوانی که بخاطر دانش آموز مبتلا به سرطانش موهای خود را تراشید.

 معلمانی که در گوشه و کنار ایران اسلامی با وجود همه مشکلات  زندگی برای نجات جان دانش آموزانشان خود را به خطر انداخته و یا جان خود را از دست می دهند./۱۳۲۵/۱۰۳/خ

ارسال نظرات