بررسی علمی «فقه نظام، نظریه سیستمی»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «فقه نظام، نظریه سیستمی» ظهر امروز در مدرسه عالی کریمه اهل بیت(ع) با ارائه حجت الاسلام امین رضا عابدی نژاد برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، حجت الاسلام زهیر بلندقامت، دبیر علمی این نشست علمی گفت:این نشست برای این موضوع برگزار شده تا رابطه فقه و نظریه سیستم ها را مورد بررسی قرار دهیم؛ اشکالی که در این زمینه مطرح می شود این است که نظریه سیستم ها برخاسته از تفکر خود و مطابق با دنیای هستی شماسی و معرفت شناسی جهان مدرن است و ما چگونه می توانیم این نظریه را بر فقه که به نحوی با این نظریه که مبانی مدرن دارد تطابق دهیم.
حجت الاسلام امین رضا عابدینژاد در ابتدای ارائه بحث خود با اشاره به اینکه رویکرد فقه نظام ناظر به اداره جامعه است، گفت: در واقع در رابطه با این مسأله باید سه اصل را مورد توجه قرار داد که نخستین آنها عبارت از «پذیرش اصل نظام وارگی احکام شرعی» است.
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) ادامه داد: اصل مذکور سه چالش عمده دارد که عبارتند از «احکام ظاهری، تجهیزات علوم انسانی و اینکه آیا نگاه سیستمی به احکام شرعی مبتنی بر مبانی فلسفه اسلامی است یا خیر؟».
وی ادامه داد: در چالش سوم مطرح می شود که نظریه سیستمی یک نظریه جدید است و نباید آن را تحمیل بر فقه کنیم؛ بحث ما پیرامون این چالش است.
حجت الاسلام عابدی نژاد با اشاره به اینکه دومین اصل «همه ابعاد نظام اجتماعی متضمن حکمی از احکام شرعی هستند»، ابراز داشت: تمام کنش های فعالان اجتماعی که می بینیم دارای حکم شرعی هستند و احکام شرعی در تمام ابعاد آن گسترش دارد.
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) اصل سوم را «انطباق احکام فقهی و نظام اجتماعی» خواند و افزود: نظام اعتبارات فقه نظام منطبق است با اعتبارات نظام اجتماعی اسلام، بنابراین علم فقه در رویکرد فقه نظام، علم به نظام اسلامی حکم شرعی از ادله تفصیلی است و فقیه در این دیدگاه کسی است که علم به نظام اسلامی از ادله تفصیلی دارد؛ بر این اساس می توانیم بگوییم فقه معمار جامعه می شود.
وی به معرفی اجمالی نظریه سیستمی پرداخت و اظهار داشت: طبیعتاً یک طیفی از نظریات حتی از مبانی فلسفی نسبت به نظریه سیستم ها وجود دارد؛ منتها برخی از نظریه پردازان مطرح در حوزه اندیشه سیستمی معتقدند که این نظریه مبتنی است بر یک رویکرد اصولی خاص معرفت شناسی و هستی شناسی که پیکره اصلی این نظریه را تشکیل می دهند.
حجت الاسلام عبدی نژاد اضافه کرد: اولین مسأله ای که مطرح می شود این است که اصولاً نظریه سیستمی در مقابل نظریه اتمی جزء نگر شکل گرفته است؛ نظریه اتمی جزء نگر یعنی اینکه راه شناخت یک پدیده، تحلیل عناصر و اجزاء آن است، اما نظریه سیستمی مطرح می کند که هر پدیده ای خودش یک سیستم است که از آن اجزاء تشکیل شده است و در واقع آن واحد واقعیت که ما باید بدان بپردازیم یک جزء منفرد نیست، بلکه واحد حقیقت، روابط انتزاعی است که بین اجزاء مطرح است.
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) ادامه داد: ما اینجا فاقد مبنا می شویم چون هر پدیده ای خودش متضمن یک سیستم است. در نظریه سیستمی به خلاف نظریه ای که در سنت فلسفه ی اسلامی وجود دارد و در تعریفی که قدما از مانی کمعرفت شناسی داشتند، گفتهاند به هیچ وجه تحلیل گر سیستم مستقل از مشاهد خودش نیست، اما در نظریه سیستمی بیان می شود که تحلیل گر سیستم یک عضو منفعل نیست بلکه برای شناخت سیستم به صورت فعال عمل می کند.مناسب ترین نظریه معرفت شناسی همان نظریه انسجام است.
وی عنوان کرد: یا اینکه ما معیار عرضی برای تحلیل سیستم چیست؟ ممکن است جزئی در آن واحد تحت پوشش سیستمهای مختلفی قرا بگیرد و اینکه جزء در آن واحد تحت پوشش سیستمهای مختلفی قرار گیرد و اینکه یک سیتسم را بر می کشیم و معرفی می کنیم و رابطه خاصی برای آن در نظر می گیریم به نقطه نظر تحلیل گر بر می گردد؛ بنابراین باز هم تحلیلگر در ایجاد معرفت مؤثر است.
حجت الاسلام عابدی نژاد یادآور شد: اشکالات دیگر هم مطرح شد همانندشک گرایی و عدم قطعیت در دانش به خصوص سیستمهایی که در نظام اجتماعی مطرح است که در این سیستمها می گویند بر فرض اینکه کلیت را در حوزه فیزیک قبول کنیم در نظام های اجتماعی باید بین آزادی انسان و ضرورت علمی یکی را انتخاب کنیم.
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: یا مبانی معرفت شناسی سیتمها است و به صورت کلی اهمیت نظریه سیستمی در این است که به هیچ وجه یک موضوع علمی در کنار سایر موضوعات نیست؛ این نظریه فی الواقع تمام مسائل علمی را از محتوا خارج می کند و سیستم بما هو سیستم را مورد مطالعه قرار می دهد؛
وی افزود: حال این سیستم در بسیاری از موارد اعم از پزشکی، زیست شناسی و غیره قابل انطباق است و به لحاظ روشی همه ی علوم را به هم نزدیک می کند.
حجت الاسلام عابدی نژاد تأکید کرد: حالا اگر گفته شود بنابر مباحثی که در فلسفه اسلامی داریم، ما شرط صدق را مطابقت با واقع می دانیم و لذا نمی توانیم به نظریه انسجام تن بدهیم؛ به عبارت دیگر ما قائلیم به دانش عینی مستقل از مشاهده کننده و با تنوع مشاهده گر معنا تغییر می کند، پس با این توصیفی که ما از نظریه سیستمی کردیم آیا نظریه سیستمی را می توانیم مبنا برای مقوله ی فقه نظام قرار بدهیم یا نه؟
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: پاسخی که به صورت اجمالی بیان می شود این است که ما معتقدیم که نظریه سیستم ها صرفاً مبتنی بر این آراء فلسفی نیست و می توانیم از مبانی فلسفه ی اسلامی طرحی را پیشنهاد بکنیم که بتواند نظام وارگی احکام شرعی را تضمین کند و در عین حال به لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی اشکالاتی که به مبانی فلسفی نظریه سیستمها وارد هست را نداشته باشد.
وی ابراز کرد: نکته اول نگاه سیستمی به فقه مبتنی بر رئالیسم معرفتی است؛ یعنی ما می گوییم برای اینکه فقه نظام داشته باشیم لازم نیست به سراغ تحلیل گر و واقعیت برویم، چراکه ما می توانیم بر اساس رئالیسم معرفتی، نظام و سیستم داشته باشیم؛ ما برا سیستم اولین چیزی که لازم داریم هدف است چون در تعریف نظام گفتیم که مجموعه ای از اجزاء هستند که در یک وضع خاصی قرار می گیرند و این وضع خاص هدفی را تعقیب می کند.
حجت الاسلام عابدی نژاد اظهار داشت: ادعا این است که اهدافی که در فقه اسلامی داریم، درجه ی اهمیت این اهداف اموری استنباطی هستند، یعنی فقیه ما می تواند اهداف را استنباط کند و این به درجه دلالت ادله بر می گردد؛ پس اولین نقطه ای که می خواهیم فقه نظام را بر رئالیسم معرفتی بار کنیم و انواع و اقسام نسبیت گرایی که ممکن است در نظریه سیستمی باشد را نفی کنیم، باید کشف هدف کنیم.
دانش آموخته مؤسسه امام خمینی(ره) عنوان کرد: دومین مسألهای که می تواند مبنا قرار بگیرد و در عین حال پاسخی هم به شبهه «فلسفه اسلامی توانایی تولید نظام را ندارد» است، اینکه بهترین مبنا برای نگاه سیستمی به دین به نظریه ادراکات اعتباری بر می گردد که یک حلقه واسط هست بین مبانی نظری فلسفه اسلامی و حکمت عملی؛ این در واقع توصیف می کند که حکمت عملی چگونه به فلسفه نظری ارجاع پیدا می کند.
وی اضافه کرد: هر گونه اعتباری ملاک اعتبارش رسیدن به غایت است؛ یعنی معیار، معیار مطابقت با واقع نیست، پس یک نظامی داریم که اهدافش استنباط شده و معیارش اصابت به مصلحت است و نکته سوم اینکه این احکام می توانند احکام ضمنی و ار تباطی باشند؛ پس احکام ضمنی و ارتباطی یعنی مجموعه ای از احکام که در وضع خاصی قرار می گیرند، مثل نماز یا سنگی را بخواهید جا به جا کنید چند نفر دور این سنگ جمع می شوند و از یک طرف زور می زنند، بنابراین بدون اینکه دست از مبانی معرفت شناسی خودمان برداریم می توانیم یک مبنای فلسفی برای مقوله فقه نظام پیشنهاد کنیم.
حجت الاسلام محمد حسن جعفری ناقد این نشست علمی در نقد نظریه سیستم ها گفت: فقه نظام رویکردی به دانش فقه است، نظام اگر مضاف الیه فقه باشد نمی توان به عنوان یک رویکرد مطرح کرد، فقه نظام رویکرد نیست بلکه متعلق فقه است مثل فقه معاملات و عبادات که خودش می تواند رویکردهای مختلفی داشته باشد و در مورد عبادات هم همینطور است.
عضو هیأت علمی مجتمع حوزه ای صدر ادامه داد: ممکن است همین مسائل فقه نظام را با رویکرد فقه اجتماعی یا رویکرد فقه فردی یا رویکرد فقه حکومتی حل و فصل کرد؛ پس باید بین رویکرد و متعلق فقه باید تفکیک قائل شد.
وی بیان داشت: در نگاه به فقه هم دو تعریف وجود دارد تعریف مشهور این است که «العلم باحکام الشرعیه من ادلتها التفصیلیه» در این صورت چندان نمی توان از فقه نظام صحبت کرد؛ این همان تعریف مشهور از فقها است که خیلی با رویکرد فقه نظام سازگار نیست، اما اگر تعریف شهید صدر را مطرح کنیم می توان یک مجموعه نظام مند را برای فقه داشته باشیم.
حجت الاسلام جعفری اظهار داشت: اصل بحث این بود که نظریه سیستمی می تواند مبنای فقه نظام قرار بگیرد یا نه؟؛ ارائه دهنده پاسخ می دهد خیر نمی تواند؛ در اینجا سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که پس چه چیزی را مبنا قرار دهیم؟؛ اینکه فرمودید در تعریف سیستمی هدف را مبنا قرار می دهیم خب این همان نظریه سیستمی است، اما صرف اینکه هدف قابل استنباط باشد کافی نیست، چون صرف هدف هم سیستمی است؛ فقط با هدفمندی نمی توان نظام را تعریف کرد و آن حدود و ثغورمجموعه هم مشخص شود؛ و اینکه حدود و ثغور چگونه قابل استنباط است و در حکما چه مقدار می توان به مناطات احکام دست یافت محل بحث علما و فقها است و باید بدان توجه شود.
عضو هیأت علمی مجتمع حوزه ای صدر خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مسائلی که در نظام وارگی اهمیت دارد، حدود و ثغور مجموعه است؛ آیا حدود و ثغور هم قابل استنباط است؟ یا به دید تحلیلگر بر می گردد؛ اینکه چه مجموعه ای را برایش هدف تعیین می کند این بستگی دارد که تحلیلگر چه مجموعه ای را مد نظرش دارد؛ یعنی همان اشکالی که به نظریه سیتمی داشتید که در واقع دخالت تحلیلگر در تعریف سیستم هست در اینجاهم وارد می شود.
وی یادآور شد: نکته بعدی این است که ادارکات اعتباری چه ارتباطی با بحث نظام مندی فقه دارد؟ اینکه احکام ضمنی و ارتباطی داریم می تواند به ما کمک کند، اما در فقه نظام نمی خواهیم به این حد اکتفا بکنیم، یعنی کل واحدی که اجزائی دارد نگاه سیستمی نوع نگاه دیگری است که باید به لوازم آن هم پایبند بود؛ گذشته از اینها فقه نظام که منحصر به مجموعه های مستنبط از دین نیست، بلکه در فقه نظام آنگونه که ادعا می شود می خواهیم به نظامهایی بپردازیم که خودشان از دین استنباط نشده است.
حجت الاسلام جعفری عنوان داشت: مثلاً در فقه نظام چیزی به عنوان اقتصاد یا فقه شهر سازی نداریم و ما آنها را استنباط کرده ایم، بلکه احکام دین ما حداکثر احکام جزئی هستند که بعضاً متعلق به یک کلی شده است؛ در فقه نظام دنبال نظامات اجتماعی هستیم.
عضو هیأت علمی مجتمع حوزه ای صدر در پایان تأکید کرد: بنابراین راه چاره ای نیست که نظریه فقه نظام را مبتنی بر نظریه سیستمی بکنیم؛ چون روند فلی تفکر بشری اینگونه است؛ صرف اینکه این نظریه مشکلات مبنایی و معرفتی دارد نباید آن را کنار بگذاریم چون در این صورت باید فقه نظام را هم کنار بگذاریم، اما باید مشکلات این سیستم را بررسی و حل کرد./841/ز504/س