۲۲ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۵
کد خبر: ۵۵۴۶۲۵
عجز تئوری پردازی غرب از تحلیل انقلاب اسلامی؛

انقلاب در معنا و مفهوم قدرت

آنچه انقلاب اسلامی ایران را از دیگر انقلاب‌های جهان متمایز می کند منطق و فرهنگ شیعی موجود در ماورای آن است. منطقی که نظریات مادیگرایانه غربی قدرت درک و تحلیل آن را ندارند.
دستاوردهای انقلاب اسلامی

به گزارش خبرگزاری رسا، بدون شک 22 بهمن ماه سال1357، نه تنها نقطه ای تاریخی در کشورمان محسوب می شود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ روابط بین الملل محسوب می شود. نقطه عطفی که معادلات و محاسبات فکری، اندیشه ای و تئوریک در باب مفاهیمی مانند"انقلاب" و " قدرت " را متحول نمود. به راستی انقلاب اسلامی ایران پیام آور چه تحول عمیقی در نظام بین الملل بود؟ متعاقب وقوع این انقلاب مفهوم قدرت چه تغییری پیدا کرد؟ چگونه رهبر پیر و فرزانه ای به نام حضرت امام خمینی (ره) توانست بدون شلیک یک گلوله یک امپراطوری 2500 ساله را ساقط کرده و به پیام آور انقلاب و تحولی عمیق در کشورمان تبدیل شود؟

واقعیت امر این است که قدرت از دیدگاه اندیشمندان غربی و نظریه پردازان کلاسیک بازه کاملا محدود تعریف شده ای دارد.این اندیشمندان همواره سعی کرده اند با ایجاد پیوستگی میان منابع و ابزارهای قدرت ،این پدیده پیچیده را در قالب تفاسیر کلی به جهان بشریت ارائه نمایند.این در حالی‌است که تعریف آکادمیک موجود در خصوص قدرت توجیه گر پدیده هایی مانند انقلاب اسلامی ایران نیستند. انقلاب اسلامی ایران را نمی توان با تکیه بر نظریات قدرت و تئوری‌های انقلابی بر خاسته از مناسبات قدرت در غرب مورد بحث و بررسی قرار داد. آنچه انقلاب اسلامی ایران را از دیگر انقلاب‌های جهان متمایز می کند منطق و فرهنگ شیعی موجود در ماورای آن است. منطقی که نظریات مادیگرایانه غربی قدرت درک و تحلیل آن را ندارند. فرهنگ تشیع دارای نوعی پویایی ذاتی است .

درک این پویایی از عهده بسیاری از تئوریسین های غربی خارج است.مسلماً مردمی که از این فرهنگ الهام می گیرند نیز با مردمی که در دیگر نقاط جهان به سبب فقر و دیگر عوامل مادی صرف دست به کودتا یا انقلاب می زنند تفاوت دارند.فرهنگ عاشورا،شهادت طلبی،اعتقاد راسخ به سنت های الهی،اعتقاد به قیام در برابر کفرو... جملگی نقش بلا انکاری در پیروزی ملت ایران و سقوط نظام شاهنشاهی داشتند. روحانیت نیز به عنوان مجرای انتقال دهنده پیام پویایی تشیع از حمایت توده های مردم ایران برخوردار شد.از سوی دیگر،تجربه تلخ مشروطه نشان داد که روشنفکری غرب زده در ایران به هیچ عنوان نمی تواند قیمومیت ملتی متکی بر فرهنگ اصیل شیعی را بر عهده بگیرد.نکته دیگر اینکه انقلاب اسلامی ایران بدون شک انقلابی متفاوت با دیگر انقلاب هاست.از این رو تئوری های غربی در هر دو سطح کاربردی و تئوریک قدرت توجیه و تفسیر این انقلاب را ندارند.یکی از اصلی ترین نقاط آسیب غرب در بررسی انقلاب اسلامی ایران اتخاذ نگاهی واحد نسبت به همه انقلاب هاست.

در این خصوص اندیشمندان غرب برای همه انقلابهای جهان ثوابت و متغیراتی را قائل می شوند که در خصوص انقلاب اسلامی ایران به هیچ عنوان قابل تعمیم دهی نیست.آنها روح انقلاب ها را ثابت و شکل وقوع آنها را متفاوت فرض می کنند.حال آنکه روح انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلاب های جهان تفاوتی بنیادین و آشکار دارد.میشل فوکو از جمله افرادی است که انقلاب اسلامی ایران را به صورتی مبنایی و دقیق مورد بررسی قرار داده و در این خصوص نتایج قابل تاملی به دست آورده است.وی در بحبوحه انقلاب ایران دو بار به این کشور سفر کرد؛ یک بار در نیمه ماه سپتامبر سال ۱۹۷۸ - یک هفته پس از رویداد خونین هفده شهریور سال ۱۳۵۷ خورشیدی - به مدت 10 روز راهی تهران و قم شد و در قم با روحانیان مختلفی دیدار نمود و بار دیگر در همان سال از نهم تا پانزدهم نوامبر را در تهران گذراند و با انقلابیون داخل کشور گفتگو نمود.

همچنین میشل فوکو از سال‌های آغازین دهه هفتاد میلادی، با رهبران جنبش‌های ضدرژیم شاه در خارج از کشور ارتباط بر قرار کرد و از طریق آن‌ها با سرگذشت انقلاب ایران آشنا شد. فوکو درخصوص هیچ رویدادی به اندازه ایران و انقلاب آن ننوشته است؛ در حالی که در همان سال‌ها رویدادهای انقلابی دیگری در آمریكای لاتین یا شمال آفریقا در جریان بوده است.معنویت عاملی است که میشل فوکو در خصوص انقلاب اسلامی ایران تکیه زیادی بر روی آن داشته است.حال آنکه فوکو در اصل نظریه پردازی پست مدرن بوده که آموزه های نگاه غربی به مفهوم قدرت را کاملا درک نموده است.از سوی دیگر،میشل فوکو در تحقیقات خود راجع به انقلاب اسلامی ایران ،شیفتگی قابل توجهی نسبت به دو مفهوم مهدویت و شهادت پیدا می کند.

واقعیت امر این است که معنویت و ارزش های برخاسته از آن روح انقلاب اسلامی ایران را شکل می دهند.از این رو نمی توان بدون در نظرگرفتن این عامل انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داد.تاکنون نظریه پردازان مختلف سعی نموده اند با تکیه بر عوامل و انگیزه هایی مانند نا بسامانی های اقتصادی ووقوع انقلاب ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند،اما این نظریات در مراحل انطباق و همسان سازی با واقعیات کارایی خود را از دست داده اند.هم اکنون با گذشت حدود 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، قدرت های سلطه گر در جهان یک سلاح برای متلاشی کردن این قدرت ( قدرت انقلاب اسلامی ایران ) پیدا نکردند و هر چه در این مسیر تلاش کرده اند به نتیجه ای نرسیده اند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران توانسته است تهدیدات دشمنان خود را به فرصت تبدیل کند. یعنی نظام و ملت ایران هر تهدیدی را درست بر همان نقطه اول بر گردانده و به فرصت تبدیل کرده اند./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: رسالت

ارسال نظرات