سهم مردم در «دلار»
به گزارش خبرگزاری رسا، همواره این نکته در اذهان مطرح میشود که چرا برخی دولتها به لحاظ اقتصادی توانمند و باثبات هستند و ما نیستیم. جدا از تصمیمات دائمی 40 ساله علیه ایران اسلامی که در جهان کمنظیر است میتوان سه ساحت دیگر را در این معادله مؤثر دانست: سیاستهای مالی دولت(ها) تنشآفرینیهای بازار ارز (صرافها) و نهایتاً آنچه بدان عرصه عمدی گفته میشود. در بازه آن ساحت نخست بسیار سخن گفته شده اما جایگاه مردم در این بین کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حدود 100 سال قبل ماکس وبر در تحلیل رشد و شکلگیری سرمایهداری به ریشههای مذهبی این جریان اشاره کرد که در آن مردم خود را قسمتی از اقتصاد میدانستند و هنگامی که بازار زیر حمله بود؛ تلاش میکردند با عرضه کالای مدنظر آرامش روانی را ایجاد کنند.
این یکی از علل استقامت اقتصاد دولت-شهر در معرض آسیب بود و رفتهرفته به انباشت سرمایه و شکلدهی به دولتهای جدید منجر شد. با استفاده از این نظریه تاریخی میتوان عملکرد بخش خاصی از مردم را در بازار آشفته ارز و طلا زیر ذرهبین قرار داد.
با بالارفتن نرخها بهجای فروختن یا لااقل نخریدن دلار و سکه بخشهای مختلفی از آحاد مردم با خرید و ذخیرهسازی ارزها و مسکوکات به التهاب و درهمریختگی وضعیت کمک میکنند. صفهای طولانی در برابر صرافیها و شتاب و فشار برای خرید سکه در عرضههای بانک ملی (فارغ از اینکه ممکن است آنها مدعی باشند برای جلوگیری از افت سرمایهشان این کار را انجام میدهند) چه پیام و پیامدی دارد؟ آیا جز این است که فروپاشی اقتصادی را تصویرسازی و عطش کاذب ایجاد میکند؟ متولیان صنفی بازار معتقدند که بخشی از رشد قیمت ارز مرتبط با انکار عمدی و تمایلات نادرست آنهاست و در اینجا پیامرسانهای خارجی و انحصار آنها بیتأثیر نیست.
اینکه مردم دلار نخرند یک وظیفه ملی است چون همه بر کشتیای سواریم که اگر هرکسی بخواهد آن را سوراخ کند حتماً همه غرق خواهیم شد. سهم و جایگاه مردم شاید از دیدگاهی برابر با تمام بازیگران دیگر باشد که همگرایی آنها در این لحظات حساس برای تقویت اقتصادی ملی ضروری است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: صبحنو