۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۲
کد خبر: ۵۶۴۴۷۶
سرمقاله؛

صلح و جنگ چگونه رقم می‌خورد؟

طبع و طبیعت انسان‌های عاقل و حكومت‌های عقل‌ محور پرهیز از جنگ و پیمودن راه‌های دیگر برای حل منازعات است.
جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوش گذرانی های مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای اسلامی است

به گزارش خبرگزاری رسا، طبع و طبیعت انسان‌های عاقل و حكومت‌های عقل‌محور پرهیز از جنگ و پیمودن راه‌های دیگر برای حل منازعات است. مقدمه چنین امری به رسمیت شناختن دو طرف منازعه توسط همدیگر است. چنین رویكردی زمانی مؤثر است كه اختلاف بر سر یك «مسئله» باشد نه بر سر «وجود» یكی از دو طرف.

دهها دروغ رئیس‌جمهور امریكا در یك نطق 11دقیقه‌ای - آن هم در مقابل چشم جهانیان- نشان می‌دهد كه گزینه براندازی، غایت همه تصمیمات اخیر در امریكاست. راهبرد آنان Regime change است و از بیان آن هم ابایی ندارند، اما به ظاهر ما را به صلح دعوت می‌كنند. قله‌ای دوردست از صلح را نشان می‌دهند كه شرط پیمودن مسیر این قله حركت بدون تجهیزات كوهنوردی است.

سؤال اساسی این است: آیا آنچه آنان از ما طلب می‌كنند شرایط تحقق صلح را رقم می‌زند یا جنگ را نزدیك می‌كند؟ پس از خلع هسته‌ای و موشكی ایران، بین دو طرف صلح حاكم می‌شود یا جنگ؟ پذیرش شروط آنان از سوی ایران صلح را تضمین می‌كند یا جنگ را سرعت می‌بخشد؟ تسلیم‌طلبی جنگ را به ارمغان می‌آورد یا ایستادگی؟ خلع سلاح مقدمه صلح است یا جنگ؟ زمانی جنگ محقق می‌شود که طرف بفهمد شما نمی‌توانید از خود دفاع کنید. آیا هر کجا جنگ راه انداخته‌اند ابتدا اقتدار آن کشور را فرونکاسته‌اند؟ چرا ما حق نداریم درباره موشك و سلاح هسته‌ای آنان سخن بگوییم؟ برای پاسخ به این سؤالات می‌توان به مذاکرات هسته‌ای ایران از یک سو و نمونه‌های بیرونی مشابه از سوی دیگر اشاره كرد.

قرار بود ما مراكز و داشته‌های هسته‌ای خود را ویران کنیم تا مشكلات فی‌مابین حل شود و یك گام به‌سوی صلح برداریم. آیا امروز می‌توان گفت پس از عقب‌نشینی ایران از انرژی هسته‌ای یك قدم به سوی صلح نزدیك شده‌ایم؟ امروز نمی‌توان گفت حذف انرژی هسته‌ای، موشكی و. . . گام‌های رسیدن به حذف هویت انقلاب اسلامی از ایران و جهان است؟

لعنت خدا بر روشنفكرانی كه در این منازعه و در هر صورت نظام جمهوری اسلامی را مقصر می‌دانند و ادبیات آنان مورد تأیید صهیونیست‌ها قرار می‌گیرد. در مظلومیت نظام جمهوری اسلامی ایران همین بس كه پس از شش‌سال مبارزه سخت با تروریسم، بدتر از دیروز تحریم و مورد هجمه قرار می‌گیرد و اذناب امریكا به جای شرمندگی، آتش رسانه‌های غرب را تهیه می‌کنند.

اما از نمونه‌های بیرونی صدام و قذافی نمونه‌های عینی مقابل ماست. امریكا به دروغ عراق را به داشتن سلاح هسته‌ای متهم كرد و پس از ورود به پستوها و اندرونی‌های دولت عراق دریافت كه خبری نیست و موعد حمله است و به بهترین وجه و با كمترین هزینه عراق را اشغال كرد و بعدها معلوم شد اصلاً عراق گامی به سوی هسته‌ای برنداشته بود. قذافی نمونه دیگری است. ابتدا تجهیزات هسته‌ای را با كشتی روانه امریكا كرد و سپس مورد هجمه و نهایتاً سرنگونی قرار گرفت. این تجربه باعث شد تا دولت كره شمالی ابتدا بمب اتم خود را بسازد و سپس لبخند خود را روانه غرب کند و آن روزی كه پشت میز مذاكرات با ترامپ می‌نشیند حتماً دهها مطالبه را به شرط خلع سلاح هسته‌ای طرح خواهد كرد؛ مطالباتی را طرح خواهد كرد كه پذیرش آنان برای امریكا سخت خواهد بود و تا آنان را نپذیرد، بمب اتمی بر سر جایش باقی خواهد ماند و حتماً خروج نظامی امریكا از شبه‌جزیره كره یكی از مطالبات «اون» خواهد بود.

مسئله هسته‌ای به وضوح نشان داد كه مبارزه غرب با ما مبتنی بر راهبرد «فتح سنگر به سنگر» خواهد بود و هرگونه تواضع آنان را یك قدم به حذف هویت ما نزدیك‌تر خواهد كرد. بنابراین هر كس در داخل كشور یا هر ایرانی‌ای كه اصرار به خلع موشكی و هسته‌ای یا عقب‌نشینی منطقه‌ای به بهانه پیشگیری از جنگ دارد، یا قدرت تشخیص ندارد یا مستقیماً در خدمت اهداف امریكاست.

به زیباكلام‌های وطنی بنگرید. اسرائیل چندین بار در سال گذشته به مواضع ما كه برای مبارزه با تروریسم استقرار یافته است، حمله كرد. او ساكت بود، اما به محض اینكه یك بار پاسخ داده شد - كه آن هم معلوم نیست از سوی ایران بوده یا سوریه- به میدان می‌آید و اعتراض می‌كند و رسانه‌های اسرائیل از سخنان وی به عنوان «حرف درست» یاد می‌كنند.

تنها آورده مذاكره هسته‌ای اثبات حقانیت نظام جمهوری نسبت به غرب بود. تا دیروز وقتی مسئولان نظام از «دشمنی امریكا» و عدم اعتماد به نظام سلطه سخن می‌گفتند عده‌ای به سخره می‌گرفتند، اما امروز دیگر در مقابل سخنان زیر حرفی برای گفتن ندارند: «آن روز می‌گفتیم مسئله امریكا با ایران مربوط به انرژی هسته‌ای نیست و اینها بهانه است، می‌گفتند نه، این جور نیست. حالا دیدید که اینجوری هست. ما برجام را پذیرفتیم، اما دشمنی‌ها با جمهوری اسلامی تمام نشد. حالا مسئله حضور ما در منطقه و مسئله موشك را مطرح می‌كنند، اگر این را هم قبول كنیم تمام نخواهد شد. مسئله دیگری را شروع می‌كنند، علت مخالفت امریكا با نظام جمهوری اسلامی این است كه امریكا به طور كامل سلطه داشت و انقلاب دست آنها را كوتاه كرد.» (19/2/97) و باید به صراحت گفت این سخن رهبری حرف تازه‌ای نیست كه صریح‌تر از آن را امام راحل 30 سال پیش فرموده‌اند و این نشان می‌دهد مبارزه با ماهیت و هویت انقلاب اسلامی از اصول ثابتی پیروی می‌كند كه مشمول مرور زمان نخواهد شد.

«نكته مهمی كه همه باید به آن توجه كنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم، این است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كی و تا كجا ما را تحمل می‌كنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. . . آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه (ع) را با دست‌های خود ویران نماید، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان یك ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند، ولی در همان حدی كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند و ما جیره‌خوار و حافظ منافع آنها...» (صحیفه امام، جلد 21، ص 91) و سپس امام نتیجه می‌گیرد راهی جز مقاومت و مبارزه نمانده است. پیمودن این راه سخت و پربهجت به وحدت و یگانگی و شناخت عمیق و دقیق از اهداف امام و انقلاب اسلامی بستگی دارد. گویی همین امروز امام می‌گوید: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا و جنگ استضعاف و استكبار شروع شده است و كسانی در این مبارزه تا آخر با ما خواهند بود كه درد محرومین و مستضعفین را چشیده باشند.»

صلح در پناه قدرت به دست می‌آید، استقبال از ضعف به معنی خودکشی از ترس مرگ یا فرار به زیر ناودان از ترس باران است./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات