شرح جزئیات حمله به طلبه آمر به معروف و ناهی از منکر اهوازی
محمد تیزنوبیک، طلبه پایه هفتم مدرسه فاطمیون اهواز، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، در رابطه با مجروح شدن از سوی اراذل و اوباش به شرح جزئیات حمله صورت گرفته اشاره کرد.
وی با بیان اینکه چنین حمله ای ذهن خانواده ها را درگیر کرده است، افزود: چنین اقدامی سبب می شود تا این تصور در خانواده ها پیش آید که مسجد جای ناامنی است و قطعا حس ناامن بودن را در میان خانواده ها به بار می آورد و از سوی دیگر تأثیرات منفی روحی بسیاری برای دانش آموزان به بار خواهد آورد.
طلبه آمر به معروف و ناهی از منکر با بیان اینکه ضارب نوجوان 17 ساله به هنگام حمله در حالت عادی نبود، تصریح کرد: بچه های مسجد بارها به این نوجوان تذکر داده بودند و به کلانتری معرفی شده و با قید وثیقه آزاد شد اما باز هم دست به شرارت زد.
تیزنوبیک با بیان اینکه ضارب تاکنون دستگیر نشده است، بیان داشت: خانواده این نوجوان شناسایی شده اند و پدر وی چندین بار برای پیگیری مسائل به مسجد فاطمیه مراجعت کرد.
وی با اشاره به دیدار هیأتی به نمایندگی از سوی آیت الله موسوی جزایری خاطرنشان کرد: متأسفانه بداخلاقی و نکات غیر اخلاقی بسیاری در پارک کوثر مشاهده می شود و از لحاظ امنیتی در حد بسیار ضعیف است به گونه ای که در اجرای برنامه های فرهنگی برای کودکان و نوجوانان با مشکل مواجه هستیم.
طلبه آمر به معروف و ناهی از منکر با بیان اینکه بارها شاهد اذیت شدن بچه های مسجد از سوی اراذل و اوباش بودیم، گفت: از امور پارک ها و شهرداری منطقه 2 خواستار آن هستیم که به پارک رسیدگی کنند و در صورت امکان فنسی دور ریل قطار بکشند تا اراذل و اوباش نتوانند وارد آن شوند.
این طلبه آمر به معروف و ناهی از منکر در پایان در رابطه با جزئیات حمله گفت: عصر روز شنبه 12 خرداد حدود ساعت 6:30 با عده ای از بچه های مسجد فاطمیه کیانپارس مقطع دوره ابتدایی(کلاس چهارم و پنجم) در پارک کوثر حضور پیدا کردیم و در آنجا متوجه شدم که 4 تا 5 نفر به روزه خواری و خوردن آب مشغول بودند که من و دوستان به آنها تذکر دادیم و پس از آن از پارک خارج شدند، ما نیز به برنامه های فرهنگی و آموزشی مشغول شدیم اما ناگهان یکی از آنها از پشت ریل برگشته و از پشت سر با چاقو ضربه ای را به کمرم وارد کرد پس از آن به سوی ریل راه آهن فرار کردند، دوستان نیز به تعقیب اراذل و اوباش پرداختند. من و سایر همکاران سریع بچه ها را به مسجد بازگرداندیم و پس از آن به بیمارستان اعزام شدم البته بچه ها به شدت از این مسأله ترسیده بودند./9456/ت۳۰۳/ب۱