پوستین وارونه!
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس در پی انتشار گفتوگوی تفصیلی حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان با عنوان «نمیدانم حواریون «حاج احمد خمینی» چگونه مدافع منتظری و نهضت آزادی شدهاند» در پرونده ویژه «عصر روحالله» سایت جماران اظهاراتی را پیرامون این گفتوگو منتشر کرد که در این راستا علیرضا احمدی تهرانی در یادداشتی با عنوان پوستین وارونه به شبهات سایت جماران پاسخ داد.
متن مشروح این یادداشت به شرح زیر است:
پس از انتشار مصاحبه روشنگرانه یار دیرین امام وانقلاب حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن رحیمیان با خبرگزاری فارس به تاریخ شنبه 19 خردادماه جاری، بلافاصله ضمیر مرجع خود را یافت وعناصری که با پوشش حمایت از بیت امام به تخریب هویت ومبانی آن بزرگوار مشغولند، با انتشار یادداشتی مشوش به قلم فردی به نام«م.عرب نژاد» درسایت موسوم به جماران به تخریب این یار وفادار امام مبادرت ورزیدند.
مطالعه این یادداشت - به شرحی که درپی میآید- نشان میدهد که نویسنده یانویسندگان اولاً چشم برآنچه که برخامه حضرت امام درباره این صحابی امین رفته و همچنین جایگاه وی در دفتر آن بزرگوار بسته اند و ثانیاً از جعل گونههای مختلف اکاذیب نیز رویگردان نیستند. این قلم در این مجال اندک، برآن است که شمهای از این «فقرآگاهی» یا «فقر اخلاقی» را بنمایاند:
1.دریاداشت ادعا شده است که جناب آقای رحیمیان به رغم عدم پذیرش مرحوم حاج سیداحمد خمینی، به توصیه آیتالله منتظری در دفتر امام اشتغال یافته است. این ادعا کذب محض است ودعوت از ایشان برای فعالیت در دفتر امام، به قبل از اقامت ایشان در جماران و پیگیری آیتالله رسولی محلاتی و موافقت شخص حضرت امام برمیگردد.
حجت الاسلام رحیمیان از سال 1341 در قم و بعد از تبعید امام خمینی به عراق در نجف اشرف، در عداد یاران و همراهان نزدیک آن بزرگمرد بود. پس از بازگشت امام به ایران و پیروزی انقلاب، در مدت کوتاهشان در تهران و سپس مراجعت به قم نیز، این همراهی ادامه داشت. بعد از مراجعت مجدد رهبر کبیر انقلاب از قم به تهران و اقامت معظم له در خیابان دربند تهران، همزمان با شکل گیری ساختار جدید دفتر امام، از ایشان خواسته شد تا به این دفتر ملحق شود. امام راحل با شناختی که از صداقت و اخلاص این یار دوران 15 ساله نهضت اسلامی و غربت داشتند، با این پیشنهاد موافقت فرمودند. پس از مدتی با توصیه حضرت امام، آقای رحیمیان که مقیم قم گشته بود، رحل اقامت را به تهران آورد و در منزلی اجاره ای نزدیک به بیت امام، سکونت یافت.
2.نویسنده ادعا کرده است که مسئولیت جناب آقای رحیمیان در دفتر حضرت امام، منشیگری آیتالله رسولی بوده است!؟ این سخن نیز کذب محض و ادعایی مضحک است. چه اینکه اعضای دفتر در آن زمان و از جمله آیتالله رسولی محلاتی میتوانند شهادت دهند که این ادعا، دروغی بیش نیست. (اگر جناب آقای رسولی حاضر شوند که با سایت جماران مصاحبه کنند، خبرنگار این سایت میتواند این امر را مستقیماً از ایشان سوال کند).
3. نویسنده در بخش دیگری، جناب آقای رحیمیان را از ارادتمندان آیتالله منتظری معرفی کرده بدون اینکه کلیت داستان را به شرح بنشیند. دراینجا، ما کار نکرده ایشان را انجام میدهیم ومیگوئیم: سابقه ارتباط آقای رحیمیان با آقای منتظری خانوادگی است واز ارتباط نزدیک وصمیمی پدرشان جناب حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ یدالله رحیمیان با وی نشات میگیرد. ضمن اینکه دوستی نزدیک ایشان با شهید محمد منتظری نیز، فصلی مبسوط ازخاطرات سیاسی ومبارزاتی ایشان است. اما خصلتی که در رحیمیان بر همه چیز، ازجمله ارادت به آقای منتظری غلبه داشت، عشق سرشار وبی شائبه او به حضرت امام بود. از همین روی درآستانه عزل آقای منتظری از سوی امام، به اتفاق آیتالله طاهری اصفهانی به دیدار آیتالله منتظری رفت تا وی را از ادامه تقابل با حضرت امام بازدارد، امری که ابراز نگرانی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی را در پی داشت، به این دلیل که :«ممکن است آقای منتظری تصور کند که شما از طرف دفتر امام و ما به وساطت رفته اید!». (تفصیل ماجرا در گفتوشنود های تاریخی جناب رحیمیان آمده است). نویسنده جماران این واقعه تاریخی را نیز به دروغ ومعکوس نگاشته است! سخن دیگراینکه اگر ارادت به آقای منتظری دردورانی که وی کاملاً پایبند به خط امام مینمود، نکوهیده است (که نیست)، علم کردن وی وتبلیغ برای او دردورانی که او در مقابل نظام وامام ایستاد، بسی مذموم تر وغیر قابل قبول تر است، صفتی که برخی اصحاب ِ کنونی «جماران» بدان متصف هستند. جالب اینجاست که مواضع روشن و صریح اقای رحیمیان در قبال مساله آیتالله منتظری که طی سه دهه گذشته در رسانهها منتشر شده و دفاعیات مکرر ایشان از مرحوم حاج سید احمد خمینی در مقابل هجمه ها و تهمت های جریان آقای منتظری و نهضت آزادی، با عملکرد موسسه ای که اصولا جزیی از فلسفه وجودی آن همین امر است، قابل مقایسه نیست.
4. تحلیل نگاری سخیف جماران اینگونه ادامه می یابد که: «قبض نویس کجا وامین یادگار ایشان(امام) بودن کجا؟» نویسنده قبل ازنگاشتن این جملات، اگربه جست وجویی ابتدایی در صحیفه امام واسناد دفتر میپرداخت، به چنین خبطی گرفتار نمیآمد. چه اینکه دراین مجموعه به نامه هایی بر می خوریم که کمال اعتماد و وثاقت حضرت امام را به این یار پرسابقه خویش نمایان می سازد. در نامه 15آذر 61 حضرت امام، آقای رحیمیان در کنار آقایان رسولی محلاتی و شیخ حسن صانعی، به اوصافی چون «امین، صالح وخدمتگزار به اسلام» متصف گشته اند و گویا با پیش بینی چنین شرارتهایی، امام در پایان همین مکتوب، این گونه مرقوم داشته اند: «خداوند تعالی اینان و همه خدمتگزاران به اسلام را از شر بدخواهان و منحرفان حفظ نماید». در سندی دیگر به تاریخ 23 مهر66و به امضای شخص حضرت امام، ایشان و آقای کفاش زاده، به عنوان صاحب امضاء در حساب بانکی دفتر امام معرفی شده اند. (تصویر این اسناد ضمیمه است). اگر سایت جماران نورستگانی را برای یادداشت نگاری برگزیده، مناسب است که آنها را به مطالعه ابتدایی ترین اطلاعات در موضوع مورد نگارش خویش ترغیب کند.
5. ارتباط جناب رحیمیان با مرحوم حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی، تا واپسین روز حیات وی، بس نزدیک وصمیمی بود. آن بزرگوار تمامی دعوتهای آقای رحیمیان، برای سخنرانی و شرکت در برنامه های مختلف بنیاد شهید را اجابت می کرد و حتی در واپسین دیدار، خواسته بود که امکانی فراهم شود تا بتواند فراتر از مناسبات رسمی، به خانواده های شهدا خدمت رسانی کند. آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت وشنودی به مناسبت سالگرد ارتحال یادگار امام، از آقای رحیمیان به عنوان یکی از منابع اطلاعات موثق در باره یادگار امام یاد می کند. این قیبل مطالب، نشانه ای آشکار از انس وصمیمیت بین این دو بزرگوار است. (متن این گفت وشنود درفصلنلمه «حضور» ونیز کتاب «گنجینه دل» چاپ موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی منتشر شده و قطعا جوابیه نویس جماران، زحمت مطالعه این کتاب را نیز به خود نداده است).
6. سخن گفتن آقای رحیمیان بر علیه آقای کروبی در بازه زمانی ریاست بنیاد شهید تا فتنه 88 نیز، دروغی بیش نیست وهیچ مدرکی برای تایید آن وجود ندارد. اگرچه ایشان برخی سیاست ها ورفتارهای دوران مدیریتی آقای کروبی را نمی پسندید وسعی در اصلاح آن داشت، اما هرگز در ملاء عام درباره آن سخنی نگفت. این رویکردهای اصلاحی، البته برای برخی موجب ناخشنودی بود چنانکه جلوه ای از آن در خاطرات دهه 70 آیت الله هاشمی رفسنجانی بدین شرح آمده است: «آقای سید محمد هاشمی [از منصوبان دوران آقای کروبی] آمد. از معاونت فرهنگی بنیاد شهید استعفا داده است. مقداری از سوء مدیریت آقای محمد حسن رحیمیان رئیس بنیاد شهید گفت، ولی در اظهاراتش مطلب مستدل ومشخصی از سوء مدیریت نبود، جز تغییر بعضی از عوامل مدیریت های سابق و محدود کردن اختیارات بعضی دیگر و جلوگیری از هزینه های بی حساب».
7. وکلام آخر اینکه این وجیزه، در کمال احتیاط به خامه آمد. درباب پیشه وپیشینه برخی از جماعتی که امروزه در «جماران» گردآمدهاند، بسیار میتوان گفت ونگارنده برای گفتن آن، در جهت نشان دادن یکی از کانونهای انحراف، آمادگی کامل دارد و دریادداشتهای بعد،اینگونه محتاط نخواهد بود، هرچند امیدوار است که ضرورتی برای آن پیش نیاید. والله اعلم بالصواب
/۱۳۲۵//۱۰۳/خ