۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۰
کد خبر: ۵۷۰۶۷۹
یادداشت؛

مصائب يك اقتصاد غیر مولد

از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در ذهن عموم مردم سال‌هاست نقش بسته و جواب روشنی نیز نمی‌یابد، «چرایی عدم پیشرفت کشور متناسب با ظرفیت‌ها و استعداد‌های فوق‌العاده آن» است.
شتاب تولید برای رفع مشکلات

به گزارش خبرگزاری رسا، از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در ذهن عموم مردم سال‌هاست نقش بسته و جواب روشنی نیز نمی‌یابد، «چرایی عدم پیشرفت کشور متناسب با ظرفیت‌ها و استعداد‌های فوق‌العاده آن» است. به‌بیان‌دیگر سؤال این است که با وجود این‌همه فرصت‌ها و استعداد‌های سرشار انسانی، مادی و معنوی چرا وضعیت اقتصاد کشور ما چنین است و چرا باید به حال برخی جوامع دیگر که بسیاری از مواهب ما را نیز در اختیار ندارند، غبطه بخوریم؟ طبعاً پاسخ تفصیلی است، اما کلیدواژه اصلی آن در مولد نبودن اقتصاد و فقدان چشم‌انداز مثبت در گذار به یک اقتصاد مولد بوده است. برای فهم بیشتر از معنای یک اقتصاد غیرمولد به نمونه‌های زیر توجه کنید:

۱- حدود ۳ میلیون واحد صنفی در کشور فعالیت می‌کنند که حدود ۸۰۰ هزار واحد آن فاقد پروانه است و این یعنی تعداد واحد‌های صنفی در ایران ده‌ها برابر نرم جهانی است؛ چراکه به تعداد هر ۳۰ نفر یک واحد صنفی در کشور وجود دارد. درحالی‌که این رقم در کشور‌های پیشرفته‌تر بین ۷۰۰ تا یک هزار نفر است. معنای دقیق‌تر این آمار آن است که تعداد قابل‌توجهی از جمعیت کشور به خریدوفروش مشغولند، بی‌آنکه در تولید سهمی داشته باشند.

۲- همه ما خبر‌های تلخ «گرانی میوه در بازار مصرف» از یک‌سو و «ماندن محصولات روی دست کشاورز» و یا «ناچاری او به ارزان‌فروشی دسترنجش» را شنیده‌ایم. درحالی‌که فاصله مزرعه تا بازار میوه شاید چند کیلومتر بیشتر نباشد، وجود ده‌ها واسطه و دلال که کاری جز «تأثیرگذاری مخرب روی قیمت تمام‌شده محصول و به جیب زدن سود آن» ندارند، سبب می‌شود هم تولیدکننده و هم مصرف‌کننده نهایی بازنده ماجرا باشند. این‌چنین است که گاه می‌بینیم قیمت یک میوه داخلی که چند کیلومتری راه را با وسیله نقلیه باری سبک تا پایتخت طی می‌کند از فلان میوه خارجی که هزاران کیلومتر راه دریایی و زمینی را برای رسیدن به دست مصرف‌کننده سپری کرده، گران‌تر است.

۳- یکی از مهم‌ترین چالش‌های کنونی اقتصاد کشور مسئله «اشتغال» است. اما نکته ظریفی که باید بدان پاسخ داد این است: «کدام اشتغال؟» آیا هرگونه اشتغالی مولد و پایدار است و باید موردحمایت قرار گیرد. اکنون نشانه‌هایی از جابه‌جایی در نوع اشتغال در کشور از بخش کشاورزی و صنعت به سمت بخش خدمات مشاهده می‌گردد که در خور تأمل بیشتر است. توصیه به کشاورزان برای رها کردن کشاورزی در قالب‌هایی همچون «طرح نکاشت» و سوق دادن آن‌ها به مشاغل گردشگری و امثال آن، تبلیغ مفرط مشاغلی همچون «فروشندگی کالا یا خدمات در فضای مجازی» به‌جای حمایت از گسترش «کسب‌وکار‌های مبتنی‌بر تولید با فناوری‌های نوین و اقتصاد دانش‌بنیان» همگی نشان از وجود سیاست‌های مشوق اشتغال نامولد و یا –خدای‌ناکرده- کاهنده مشاغل مولد موجود در بخش‌های دولتی و اجرایی است.
 

۴- اگر روند تحولات اقتصادی چند دهه گذشته را دقیق‌تر بنگریم، هرچند سال یک‌بار شاهد بروز نوسان گسترده‌ای در قیمت ارز و به‌تبع آن فلزات گرا‌نب‌ها بوده‌ایم. فارغ از چرایی تکرار این واقعه تلخ، در این روند تکراری هرچند سال یک‌بار شاهد بروز دگرگونی‌های جدی در ثروت‌های افراد و طبقاتی خاص می‌شویم. کافی است به یک سال اخیر و نوسانات بازار نگاه بیندازیم: عمده کسانی که در طول یک سال اخیر در حوزه واسطه‌گری، دلالی به‌خصوص در بازار ارز و فلزات گرانبها و نیز واردات کالای مصرفی بوده‌اند، عملاً از سود ۱۰۰ درصدی و بیشتر برخوردار شده‌اند! آیا حقوق‌بگیران، کشاورزان، کارگران و تولیدکنندگان نیز چنین افزایش درآمدی داشته‌اند؟

در چنین نوساناتی عملاً آن‌ها برنده آشفته‌بازار ارز و طلا می‌شوند که همه دارایی خود را به کار دلالی و خریدوفروش چنین کالا‌هایی بیندازند و آن‌ها که چنین رفتاری را به دوراز شرافت اجتماعی خود می‌دانند و همراه شدن با سیل جمعیت هجوم برده به خرید ارز و یا ثبت‌نام سکه را به‌نوعی «سوراخ کردن کشتی‌ای که همه در آن سواریم» می‌دانند، عملاً باید تلخی هرروزه ارزش پول ملی و به‌تبع آن کاهش قدرت خرید سرمایه‌های خود را به نظاره بنشینند!

گاه شنیده‌ایم که فلان فرد که ۴۰ سال پیش آهی در بساط نداشت و در زمره محروم‌ترین طبقات اجتماعی قلمداد می‌شد، امروز از ثروت آلاف‌و‌الوفی برخوردار است که در شمار محاسبه نیست! عجیب‌تر اینکه بشنویم او در طول این سال‌ها مسئولیتی سیاسی اجتماعی نیز داشته و فرصت تمرکز در کار اقتصادی را نیز نداشته، پس چگونه توانسته هیچ را به هزار میلیارد تبدیل کند؟! برای پاسخ دادن حتماً لازم نیست ذهنتان به سمت حرام‌های بین برود، در یک اقتصاد غیرمولد اندکی هوشیاری نسبت به روند‌های اقتصادی و نیز دسترسی ناچیزی به رانت‌های اقتصادی با چاشنی بی‌مسئولیتی اجتماعی می‌تواند شما را از هیچ به هزاران برساند!

نوع تصمیمات و شیوه رفتار برخی مسئولان در مواجهه با شرایط اقتصادی به‌گونه‌ای است که انسان تصور می‌کند گویا در حال تشویق کردن این رویکرد غیرمولد هستند! درست در میانه آشفتگی بازار ارز و طلا، چوب حراج به ذخایر طلای کشور، به ثمن بخس می‌زنند، گویی که می‌خواهند مسابقه‌ای میان مردم برای سوراخ کردن کشتی در حال حرکت اقتصاد کشور به راه بیندازند.

نکته تأسف‌بارتر اینکه بعدازآنکه عمق فاجعه رخ می‌نماید، خریداران سکه را مقصر معرفی می‌کنند، بی‌آنکه به تصمیمات غلط و اعجاب‌انگیز خود خرده‌ای وارد ببینند! این تازه بخشی از واقعیت‌های تلخ است، اعطای یارانه برای سفر تفریحی به خارج در قالب ارز مسافرتی، اعطای ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالا‌های لوکس و غیرضرور، دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات و فروش محصول با قیمت ارز آزاد در بازار، نشان از تصمیمات و تدابیری است که به فربه‌شدن بخش غیرمولد اقتصاد می‌انجامد و آشکارا از توصیه و تشویق عملی برای نامولد کردن هرچه بیشتر اقتصاد کشور حکایت دارد.

اگر این روند معیوب و تلخ ادامه یابد دیری نخواهد پایید که به جامعه تمام مصرف‌کننده تبدیل خواهیم شد که تمام نیاز خود را باید از بیرون تأمین کند و در واقع باید دست التماس جلوی دیگران دراز کند! اکنون تا فرصت هست باید در این روند تجدیدنظر کرد و روند «نامولدترشدن اقتصاد» را معکوس کرد./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات