۰۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵
کد خبر: ۵۷۲۴۶۵
به مناسبت میلاد امام رضا(ع)؛

کرامت رضوی به یک زندانی

گفتم: این پسرتان است، شهید شده؟ گفتند: نه! ۱۳ سال است که کشته شده، گفتم: قاتل کجاست، گفتند: زندانی است. گفتم: اسمش چیه؟ گفتند: فلانی. گفتم: حاج خانم من خادم حرم امام رضا(ع) هستم واین پرچم ضریح حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است.
امام رضا

به گزارش خبرگزاری رسا، صابر خراسانی از شعرای آیینی در مراسمی با اشاره به یکی از کرامات حضرت علی بن موسی الرضا(ع) گفت: با یکی از رفقا که خادم هست، داشتم صحبت می‌کردم، گفت: به شهر زرندیه کرمان رفتیم، به ما گفتند که باید به زندان زرندیه بروید. آماده شدیم و به زندان رفتیم. زندانی‌ها را یک جا جمع کرده بودند. وارد شدیم، یک نفر پرچم به دست و بقیه پشت سرش وارد شدیم.

وارد سالن که شدیم، غوغایی به پا شد، دیدم یک جوانی از جمع جدا شد، پرچم را بغل کرد،‌ به صورتش زد و شروع به گریه کردن کرد. دیدیم که حالش این طوری است، کنار ایستادیم و گذاشتیم لحظاتی را با حضرت (ع) درددل کند، بعد پرچم را به میان جمعیت بردیم.

خادم تعریف کرد: او را صدا کردم و گفتم اینجا چه کار می‌کنی؟

گفت: 33 سالمه و به همین راحتی که پشت فرمان نشسته بودم، به یک نفر زدم، او شد مقتول و من شدم قاتل. الان 13 سال است که به خاطر دیه در زندان هستم.

خیلی منقلب شدم، بیرون آمدیم، ناهار خوردیم و یک مقدار استراحت کردیم و بعدازظهر به دیدن خانواده شهدا رفتیم.

به دیدار پیرزن و پیرمردی رفتیم. عکسی روی دیوار بود. گفتم: این پسرتان است، شهید شده؟ گفتند: نه! 13 سال است که کشته شده. گفتم: قاتل کجاست، گفتند: زندانی است. گفتم: اسمش چیه؟ گفتند: فلانی. گفتم: حاج خانم من خادم حرم امام رضا (ع) هستم واین پرچم ضریح حضرت علی بن موسی الرضا(ع) است....

گفت: بخشیدم.

فردا صبح که به زندان رفتیم، آن پسر را صدا زدم، یکسری برگه بود امضا کرد. صداش کردم و گفتم: دیروز به امام رضا (ع) چی گفتی!

گفت: درددل کردم. گفتم نه! چیزی به امام رضا (ع) گفتی که یکی دو ساعته کارت راه‌ افتاد.

گفت: گفتم امام رضا (ع) پدرت اسارت کشیده و می‌دانی اسارت چیست.

گفتم: نه! یک چیزی گفتی که امام رضا (ع) را تکان دادی؟

گفت: حقیقت بهش گفتم آقا عمه‌تان چند روز اسیر بوده، می‌دانی که اسارت خیلی سخته... ./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: فارس

ارسال نظرات