چرا امام حسین در دوران خلافت معاویه قیام نکرد؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، از دیگر سوالاتی که بیشتر مطرح می شود اينكه شيعيان بعد از شهادت امام حسن(ع) ميخواستند با امام حسين(ع) بيعت كنند ايشان امتناع كردند فرمودند عهدي ميان معاويه داريم اوّلاً آن عهد چيست؟ ثانياً آن عهد با امام حسن(ع)بود نه ايشان، ثالثاً آن عهد را معاويه خود نقض كرده بود پس چه لزومي به پايبندي آن حضرت بود؟
در پاسخ به این سوالات می توان گفت که عهدي كه بين معاويه و امام حسين(ع) بود چه بود؟ آن عهد همان عهد برادر گراميشان امام حسن ـ عليه السّلام ـ بود كه با خیانت یارانش امام حسن(ع) مجبور شد با معاویه صلح کند.
با شروط بسياري كه معاويه بر عليه خود در صلح نامه قرار داده بود و اگر چه امام حسن ـ عليه السّلام ـ ميدانست كه سخنان او جز كذب و دروغ چيزي نيست لكن چاره نداشت زيرا مردم بيوفا و منافق صفت دور امام جمع شده بودند و اگر كار به جنگ ميكشيد آن اندك اصحاب واقعي را هم كه داشت ميكشتند و شجره اسلام ضعيفتر هم ميشد متن صلحنامه در كتب تاريخ آمده است.[4]
اين بود عهد امام حسن ـ عليه السّلام ـ كه بعد از ايشان امام حسين ـ عليه السّلام ـ بنابر وصيت برادرشان به آن عهد وفادار ماندند.
امام حسين ـ عليه السّلام ـ به عهد و پيمان امام حسن ـ عليه السّلام ـ پايبند بود براي اينكه ائمه همه نور واحد هستند يعني امام حسن ـ عليه السّلام ـ وقتي صلح فرمود عين اينست كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ صلح كردهاند يعني اگر امام حسين ـ عليه السّلام ـ هم در جايگاه برادرشان با آن شرايط زماني و مكاني بودند صلح ميكردند و چارهاي جز اين راه براي بقاي اسلام نبود و بخش سوّم سئوال شما اينكه آن عهد را معاويه نقض كرده بود چه لزومي به پايبندي آن حضرت بود؟ در جواب اين بخش بايد عرض كنيم كه درست است كه معاويه به مفادي كه در صلحنامه آمده بود (همچون عدم معرّفي كسي به جانشيني، در امان بودن شيعيان علي بن ابيطالب هر جا كه هستند، اينكه امام حسن ـ عليه السّلام ـ و برادرشان امام حسين ـ عليه السّلام ـ و ساير اهلبيت، معاويه عليه آنها مكري نينديشد و اينكه حضرت امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ را سبّ نكند) عمل نكرد و آن قرار داد را چندين و چند بار نقض نمود (مانند كشتن ياران امير المؤمنين مانند حُجر بن عدي، و توطئه معرفي يزيد به عنوان جانشين و به شهادت رساندن امام حسن ـ عليه السّلام ـ )[5] و اگر چه امام حسن ـ عليه السّلام ـ قبل از عهد بستن نيز ميدانست كه نقض ميكند ولي امامان بايد صفات عاليه را در حدّ اكمل آنها دارا باشند و وفا به عهد هم يكي از آن صفات است و امام حسين ـ عليه السّلام ـ هم نهايت درجه وفاداري خود را به عهد برادرشان با معاويه ثابت نمودند، ثانياً در زمان معاويه اگر امام حسين ـ عليه السّلام ـ دست به قيام ميزدند اصلاً در نطفه خفه ميشد چون كه زمينه قيام نبود و مردم بيوفائي خود را نشان داده بودند. حال نظر شما را به روايتي در اين باره جلب ميكنم: روزي نقل ميكنند كه سليمان بن صرد محضر امام حسين ـ عليه السّلام ـ آمد و از او خواست كه قيام كند امام در جواب فرمودند (ليكن كلُّ رجل منكم جلساً من اجلاس بيته مادام معاويه حياً فانّها بيعه كنتُ و الله لها كارهاً فان هلك معاويه نظرنا و نظرتم و رأينا و رأيتم[3]) اينكه امام ميفرمايد من از بيعت معاويه اكراه داشتم، برادرش نيز اكراه داشت، ولي هر دو برادر به اجبار و براي مصلحت اسلام و مسلمين به آن راضي شدند، پس هر دو برادر عقيده داشتند كه با وجود معاويه و با آن وضع قيام هلاكت است نه شهادت، نتيجهاش فناي اسلام است نه بقاي آن.
پی نوشت:
)1( منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، مؤسسه نشر هجرت، ص 429.
(2)شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، مؤسسه انتشارات هجرت، ص 433 و در مقاتل الطالبين، ص 73 و شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 49 و علامه مجلسي در بحار الانوار، ج 44، ص 155.
)3(. ابو قتيبه دينوري، الامامه و السياسه، ج 1، ص 165، و در خاندان ولي، علي اكبر قرشي، ص 286 هم نقل شده است.
/۱۳۲۵//۳۰۳/ج