پارادوکس صلح آمریکا در افغانستان
به گزارش خبرگزاری رسا، به دنبال ناکامی تلاشهای جدید دولت افغانستان برای زمینهسازی مذاکره با گروه طالبان و دستیابی به صلح با این گروه در یک سال گذشته، از چند ماه پیش به اینسو، ایالات متحده امریکا رهبری روند صلح افغانستان و ابتکار عمل در این زمینه را به دست گرفته است. هرچند دولت افغانستان بارها اعلام کرده که به هیچ کشوری اجازه نمیدهد به نیابت از او مذاکرات با طالبان را پیش ببرد، اما همین دولت میگوید که امریکا در این زمینه تنها نقش تسهیلکننده و زمینهساز را به عهده دارد و از ایفای چنین نقشی استقبال میکند.
این در حالی است که نوع موضعگیریهای گروه طالبان در مورد مذاکرات صلح و تأکید بر عدم مذاکره با دولت افغانستان و تنها گفتوگو با امریکا، ایالات متحده را برخلاف خواست دولت و ملت افغانستان، به تصمیمگیرنده اصلی در روند مذاکرات صلح تبدیل کرده است. سؤال اساسی این است که زلمی خلیلزاد، فرستاده یا نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا تا چه اندازه صلاحیت تصمیم قاطع در مورد خواستههای طالبان و زمینهسازی برای صلح در افغانستان را دارد؟ آیا هماهنگی و وحدتنظر میان نهادهای مسئول در امریکا درباره جنگ افغانستان وجود دارد؟ صحبتهای تازه جیمز ماتیس، وزیر دفاع امریکا در مجمع دفاع ملی ریگان در کالیفرنیا نشان میدهد که دیدگاه مشترک میان مقامهای امریکایی برای صلح در افغانستان وجود ندارد و آنچه فعلاً در حال انجام است، نمایشی بیش نیست.
جیمز ماتیس با بیان اینکه امریکا در حال حاضر روی پایان جنگ در افغانستان متمرکز است، گفته که برنامهای برای خروج نظامیان این کشور از افغانستان وجود ندارد و امریکا اهمیت حضور نظامی خود را در منطقه به خوبی درک میکند. پیش از این، دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا نیز گفته که حضور نظامیان این کشور در افغانستان ادامه مییابد، ضمن آنکه گفتوگوهای جدی برای تأمین صلح در جریان است.
با توجه به خواست مشخص و صریح طالبان برای صلح در افغانستان که در اولویت نخست، خروج نیروهای امریکایی و ناتو که از آنها به عنوان «اشغالگر» یاد میکند، قرار دارد، امریکا چه پاسخی برای پارادوکس تأکید بر حضور نظامی در افغانستان و گفتوگوها برای صلح دارد؟! متأسفانه باید گفت که تلاشهای زلمی خلیلزاد برای صلح در افغانستان و گفتوگو با طالبان از یکسو و سخنان رهبری سیاسی و نظامی امریکا، در تضاد با یکدیگر قرار دارد و به همین دلیل است که بهرغم آنچه بیان میشود، پیشرفت محسوسی در مذاکرات صلح با طالبان به دست نیامده است.
این در حالی است که تاکنون هیچ نشانهای از انعطافپذیری طالبان بر سر این خواست اساسیاش در برابر امریکا دیده نشده است. در این زمینه، امریکا اگر متعهد به صلح در افغانستان و پایان جنگ در این کشور است، میبایست به جای این تلاشهای بیسرانجام، مداخله در امور داخلی افغانستان و پیشنهاد هایی، چون تعلیق یا تعویق انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل حکومت موقت در این کشور، یک جدول زمانبندی برای خروج از افغانستان اعلام کند.
آنچه مشخص است، با تداوم وضعیت بغرنج و پیچیده امنیتی در افغانستان، ناکارآمدی و پیامدهای زیانبار استراتژی جنوب آسیای دونالد ترامپ در محور افغانستان، بیش از هر زمانی محرز شده است. شواهد جنگ کنونی افغانستان نشان میدهد که عملاً حضور امریکا و ناتو هیچ تأثیری بر بهبود وضعیت امنیتی این کشور نداشته، بلکه در مواردی متعدد، این نیروها زمینهساز شدت درگیریها و قدرتگیری طالبان بودهاند. به عنوان مثال، نیروی هوایی امریکا در ادامه رویکرد سالهای گذشته خود، کماکان به بمبارانهای کور و کشتار غیرنظامیان در افغانستان ادامه داده که این مسئله، موجب افزایش خشم و انزجار مردم از این نیروها شده است. در تازهترین مورد، در یک حمله هوایی در شهرستان گرمسیر ولایت هلمند، ۲۳ غیرنظامی شامل ۱۰ کودک و هشت زن کشته شدهاند.
از سوی دیگر، برخی نیروهای امنیتی افغانستان در موارد متعددی اعلام کردهاند که برای مبارزه با گروه طالبان و دیگر گروههای تروریستی در این کشور، اجازه رویکرد تهاجمی و حمله بر مواضع این گروهها را ندارند. این موضوع تدافعی نیروهای امنیتی افغانستان که در بسیاری از مناطق این کشور دیده میشود، عمدهترین دلیل تلفات گسترده این نیروها در ماههای گذشته و سالهای اخیر است. در مثالی دیگر، در طول سالهای اخیر بارها شاهد پرواز بالگردهای مشکوک خارجی در مناطق زیر کنترل مخالفان مسلح و تروریستها در افغانستان بودهایم که واکنشهای جدی منطقهای را به همراه داشته است.
این بالگردها در جابهجایی شورشیان و رساندن امکانات و جنگافزار به آنها نقش دارند؛ چه اینکه با وجود گزارشهای متعدد در مورد محاصره نیروهای امنیتی افغانستان و اتمام مهمات آنها، تاکنون هیچ گزارشی در مورد کمبود مهمات و تجهیزات نظامی طالبان منتشر نشده است. در بسیاری موارد، گزارشهایی وجود دارد که طالبان از امکانات و تجهیزات نظامی پیشرفتهتری نسبت به نیروهای امنیتی افغانستان برخوردار است.
آنچه در پایان قابل یادآوری است، ضعف رهبری سیاسی در دولت و احزاب و گروههای مختلف در افغانستان برای ایجاد یک اجماع ملی، ناکامی در میدان جنگ و عدم اطمینان طالبان به این رهبری، عرصه تحولات این کشور و ابتکار عمل را به صورت کامل در اختیار ایالات متحده امریکا قرار داده است، اما تضاد و تناقض دیدگاهها و منافع در داخل امریکا تحت رهبری دونالد ترامپ، نه تنها آینده جنگ و صلح افغانستان را گنگ و مبهم کرده، بلکه در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، آینده سیاسی این کشور را نیز هدف قرار داده است؛ زنگ خطری که میتواند شالوده نظام این کشور را فروپاشد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان