یادداشت؛
تبلور دوباره بحران امنیت در اروپا
انتشار اخبار مربوط به خنثی سازی یک حمله تروریستی در سوئد، شوک امنیتی سختی را به اتحادیه اروپا وارد ساخته است.
به گزارش خبرگزاری رسا، انتشار اخبار مربوط به خنثی سازی یک حمله تروریستی در سوئد، شوک امنیتی سختی را به اتحادیه اروپا وارد ساخته است. این موضوع، به خودی خود نشان میدهد که حتی کشورهای دارای ساختار دولت رفاه و امنترین کشورهای اروپا نیز از بحرانهای امنیتی در قاره سبز مصون نیستند.
دادستان کل سوئد اعلام کرد، نیروهای امنیتی یک عملیات تروریستی را خنثی کرده و اعضای آن را بازداشت کردهاند که با خود مقادیری مواد شیمیایی به همراه داشتند. چنانچه دادستانی استکهلم عنوان کرده است، سه تن از مظنونان مقادیری مواد شیمیایی و تجهیزات دیگر با خود داشتند و با هدف کشتار یا آسیب رساندن به اشخاص این مواد را انبار کردهاند.
به راستی چه اتفاقاتی در اروپا در حال رخ دادن است؟ آیا وقوع بحرانهای امنیتی در کشورهای مختلف اروپایی مصدر و ریشهای درونی دارد یا بیرونی؟ به عبارت بهتر، سیاستها و رفتارهای مقامات اروپایی به چه میزان در تبلور بحران امنیت در قاره سبز موثر بوده است؟
در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:نخست اینکه تحریکات صورت گرفته از سوی کاخ سفید، جهت وقوع بحرانهای امنیتی مزمن در اروپا و بخصوص جوامع چند فرهنگی مانند سوئد غیر قابل انکار است. سوئد یکی از اصلیترین مصادیق جوامع چند فرهنگی در اروپا محسوب میشود.
در جریان وقوع بحران مهاجرت که از سال ۲۰۱۵ میلادی تشدید شد، سوئد نقش آفرینی پررنگی در پذیرش مهاجرین داشت. این مسئله برای ترامپ که اساسا خواستار افزایش قدرت مانور گروههای ضد مهاجرت و ملی گرا در اروپاست، بسیار گران تمام شده است.
در این میان، ترامپ و همراهانش به این نتیجه رسیده اند که اصلیترین راه برای مقابله با این روند، حمایت غیر مستقیم از وقوع بحرانهای امنیتی در سوئد است. وقوع بحرانهای امنیتی در سوئد منجر به تقویت جریان راست افراطی و حزب دموکراتیک سوئد به رهبری جیمی آکسون و همراهانش خواهد شد. نباید فراموش کرد که حزب دموکراتیک سوئد، هم اکنون سومین حزب قدرتمند در پارلمان این کشور است.
این در حالیاست که در دهه گذشته، اساسا نشانی از این حزب در پارلمان سوئد (RIKSDAG) وجود نداشت. نکته دوم اینکه وقوع بحرانهای امنیتی در اروپا را باید در پیوستگی با سایر بحرانهای موجود در این مجموعه تعریف کرد. به طور کلی طی سالهای اخیر، اتحادیه اروپا به کلکسیون و مجموعهای از بحرانهای مزمن امنیتی، سیاسی و اقتصادی تبدیل شده است. وقوع بحرانهای دامنه دار و گسترده در قاره سبز منجر به ایجاد وضعیتی نابسامان در این منطقه شده است.
به نظر میرسد تز "همگرایی برای پیشرفت" جای خود را به آنتی تز "همگرایی در مسیر پسرفت" داده است! در چنین شرایطی "بحران امنیت" به عنوان بحرانی مزمن، دامنه دار و خطرناک حیات و موجودیت اروپای واحد را تهدید میکند. "امنیت" هم اکنون حکم یک حلقه مفقوده در اتحادیه اروپا را دارد. " بحران امنیت" موضوعی است که اروپای واحد امروز آن را به شدت لمس میکند.
سیاستهای امنیتی مشترک در اروپا نه تنها منجر به بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای شنگن و دیگر مرزهای اروپایی نشده است، بلکه به نقطه آسیب اطلاعاتی و امنیتی در این مجموعه تبدیل شده است. سیاستهای امنیتی مداخله جویانه تروییکای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) در دیگر نقاط جهان، به این روند دامن زده است. تبعیت این کشورها از سیاستهای امنیتی آمریکا (که اتفاقا خواسته دولت فعلی آن نابودی امنیتی اروپای واحد است) در شکل گیری این روند موثر بوده است.
در نهایت اینکه "امنیت" به عنوان حداقلیترین نیازی که شهروندان اروپایی آن را در زندگی روزمره فردی و اجتماعی خود باید حس کنند، این روزها به حلقه مفقوده و معمایی تبدیل شده است که کمتر کسی قدرت تجزیه و تحلیل آن را دارد. در این میان سیاستهای امنیتی جاری و گذشته در اروپای واحد در شکل گیری بحران امنیت در این مجموعه دخیل بوده است. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: رسالت
ارسال نظرات