در گفت و گو با مدیر حوزه علمیه امامیه شهرکرد بررسی شد؛
پاسخ به سؤالات رایج در مورد عملکرد ۴۰ ساله انقلاب اسلامی
انقلاب در شرایطی در آستانه ورود به دهه پنجم حیات پربرکت خود قرار دارد که سؤال هاى فراوانى پیرامون عملکرد چهل ساله آن وجود دارد که باید پاسخ داده شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، انقلاب اسلامى در شرایطی در آستانه ورود به دهه پنجم حیات پربرکت خود قرار دارد که سؤال هاى فراوانى پیرامون عملکرد تاریخ انقلاب، عملکرد چهل ساله انقلاب و... وجود دارد. چنان چه به این سؤالها و بعضا ابهام ها، پاسخ هاى منطقى و بایستهاى داده نشود، این سولات، در اذهان مخاطبان و عموم مردم باقى مانده و زمینههاى تردید و تشکیک نسبت به عملکرد چهل ساله انقلاب اسلامى را افزایش داده و خداى نکرده، چه بسا هویت نظام را با مخاطره مواجه نماید.
بر این اساس، بر آن شدیم، در گفت و گو با حجت الاسلام سیدابوالحسن فاطمی، مدیر حوزه علمیه امامیه شهرکرد که خود از مبارزان زمان انقلاب بودند، به برخى از مهمترین سؤالهاى موجود در جامعه به ویژه سوالاتى که این روزها در میان نسل جوان مطرح است، پاسخى در خور توجه داده شود که در ادامه آمده است.
رسا – به عنوان نخستین سؤال، لطفا بفرمایید انقلاب اسلامى به چه میزان در تحقق شعار آزادى موفق بوده است؟
حجت الاسلام فاطمی: در حوزه آزادى هاى سیاسى اجتماعى على رغم آنکه اتهامهایى همواره از سوى ضدانقلاب، رسانههاى بیگانه و برخى جریانهاى داخلى علیه نظام وارد مى شود، اما کارنامه انقلاب اسلامى در پاسداشت آزادى بسیار درخشان است؛ زیرا علاوه بر اینکه انواع آزادىهاى مشروع در قانون اساسى به رسمیت شناخته شده است، در حوزه عمل نیز به آنها جامه عمل پوشیده شده است. به عنوان مثال، مىتوان به آزادى تشکیل حزب، انجمن و... اشاره کرد که حجم و تعداد بالاى فعالیت تشکلهاى حزبى قانونى در کشور، گویاى توجه جدى به این موضوع است.
آزادى رسانهها و مطبوعات نیز از دیگر مؤلفههاى تحقق آزادى است؛ گستردگى و تنوع رسانهها در کشور در برهه بعد از انقلاب نیز به خوبى گویاى تحقق آزادى در این حوزه است. برگزارى انتخابات و حق تعیین سرنوشت، پاسداشت حقوق زنان، اقلیتها، قومیتها و... نیز مؤلفه دیگر تحقق آزادى است.
عمده انتقاداتى که در فضاى بین المللى و حتى داخلى علیه کشورمان در حوزهِ آزادى مطرح میشود، به دلیل تعریف متفاوتى است که در ایران از آزادى وجود دارد؛ واقعیت آن است که آزادى در ایران اسلامى لاقید نیست، بلکه در اینجا، آزادى توأم با حفظ کرامت، منزلت و آزادگى انسان مشروع است.
رسا- با توجه به شرایط اقتصادی کشور، موضوع مهمی که امروز از سوی مسؤولان عنوان میشود این است که همه مشکلات به خاطر تحریمها است، لطفا بفرمایید چه میزان از مشکلات اقتصادى کشور مربوط به تحریمها مىشود؟
حجت الاسلام فاطمی: مشکلات اقتصادى کشور حاصل همافزایى ضعفهاى داخلى مانند سوءتدبیرها و فشارهاى خارجى مانند تحریمهاى ظالمانه است. با این حال، همانگونه که گفته مىشود آسیبهاى داخلى زمینهساز شکلگیرى و عملیاتى شدن تهدیدهاى خارجى هستند، آنچه که شرایط اقتصادى کشور را به وضعیت کنونى مبتلا ساخته، عمدتاً ریشه در ضعفها و نارسایىهاى داخلى دارد و اتفاقاً دشمنان نیز با شناسایى این ضعفها و نقاط آسیبپذیرى داخلى است که به اعمال تحریم روى مىآورند و امیدوارند تا با اعمال تحریم، به اهداف خود در قبال نظام اسلامى و ملت ایران برسند. واقعیت آن است که اقتصاد ایران از وابستگى به رانتهاى نفتى، فساد بالا و شفافیت پائین، بهرهورى پائین، ضعف در شاخصهاى کسب و کار و... رنج مىبرد و این عوامل، فارغ از فشارهاى خارجى، به قدر کافى مىتوانند مانع رشد و توسعه اقتصادى کشور شوند.
به تعبیر دیگر، همانگونه که در مباحث مربوط به رشد و توسعه اقتصادى گفته مىشود که توسعه اقتصادى عمدتاً امرى داخلى و وابسته به انسجام درونى کشورها است، مشکلات اقتصادى نیز بهطور عمده ریشه در ضعفها و سوءمدیریتهاى داخلى دارد و چنانچه در حوزه داخلى انسجام وجود داشته باشد و ظرفیتسازىهاى لازم صورت گیرد، تحریمهاى خارجى نیز قادر نخواهد بود تا مشکلات اقتصادى عمده و لاینحل ایجاد کند. بنابراین، در کنار تلاش براى رفع تحریمهاى ظالمانه، نقطه شروع و بلکه نقطه تمرکز براى حل مشکلات اقتصادى کشور باید بر حل و رفع آسیبهاى داخلى معطوف شود.
رسا- آنچه امروز در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی زیاد به آن پرداخته میشود که زیبنده نظام اسلامی نیست، روحیه اشرافی گری مسؤولان است، چرا ارزش ساده زیستى در میان مدیران نهادینه نشده است؟
حجت الاسلام فاطمی: واقعیت آن است که این موضوع چندان هم که در سؤال مفروض گرفته شده، عمومیت ندارد، بلکه مدیران زیادى در کشور وجود دارند که سطح زندگى شان در حد عموم مردم است، اما با این وجود، نمى توان منکر فاصله گرفتن برخى مدیران از ساده زیستى شد. شاید بتوان گفت که مهمترین دلیل این قضیه، به وقوع تغییرات نگرشى - ارزشى که در لایههاى مختلف جامعه صورت گرفته، برمى گردد. در واقع، این تنها مدیران نیستند که از ساده زیستى فاصله گرفتهاند، بلکه لایههاى مختلف جامعه نیز تا حدود زیادى از ساده زیستى فاصله گرفتهاند. به عبارت دیگر، به فاصله گرفتن مدیران از ساده زیستى مىتوان به دو شیوه نگریست: یکى اینکه آن را همراستا با روندى بدانیم که در جامعه شیوع پیدا کرده است و دوم اینکه با انقطاع از جامعه، سبک زندگى مدیران را به طور مستقل بررسى کنیم. به نظر مىرسد که هر دو شیوه در تحلیل وضعیت زندگى مدیران کارایى دارد، اما انتقادى که به مدیران در این زمینه وارد است، با تأسى به حدیث شریف «الناس على دین ملوکهم»، این است که اینان ظرفیت الگوپذیرى در مجموعههاى تحت امر خود و جامعه دارند و کوچکترین حرکت آنها از سوی مردم رصد مىشود و چه بسا موجب امیدوارى یا ناامیدى مردم مىشود. به هر حال، در مورد چرایى نهادینه نشدن ساده زیستى در میان مدیران بایستى به چند نکته اشاره کرد:
۱- نوع نگاه مدیران به مسؤولیتشان، بیش از هر عاملى در این زمینه تعیین کننده است؛ برخى به مدیریت صرفاً به عنوان ابزارى براى ارضاى تمایلات شخصى خود نگاه مى کنند و وقتى هم در منصب هستند، از هیچ تلاش ریز و درشتى براى ارضاى تمایلات خود فروگذار نمىکنند.
۲- این موضوع، وقتى در کنار تغییرات ارزشى - نگرشى، به ویژه در حوزه افزایش رو به رشد چشم و همچشمىها و رقابتها براى افزایش تجمل و زراندوزى قرار مىگیرد، فاصله گرفتن مسؤولان از ساده زیستى را مضاعف مىکند.
۳- ضعف در مکانیسمهاى کنترلى مدیران.
رسا- چرا على رغم آنکه در حوزههایى مانند توان دفاعى، پیشرفتهاى راهبردى داشتهایم، در حوزههایى مانند اقتصاد، پیشرفت چشمگیر نداشته ایم؟ لطفا در این باره بفرمایید.
حجت الاسلام فاطمی: عوامل و متغیرهاى متعددى در این زمینه مىتوان ذکر کرد، اما به طور خلاصه، ریشه قوتها و ضعف در حوزههاى مختلف کشور را بایستى در نوع جهتگیرىهاى حاکم بر توسعه آنها دانست؛ بدین معنا که در هر حوزهاى که بر اصول و مبانى انقلابى تأکید داشته، جهتگیرىهاى دروننگر، مدیریت جهادى و... حاکم بوده است، پیشرفت کردهایم مانند حوزه علم و فناورى یا حوزه دفاعى. جالب آنکه در این حوزهها هم همیشه با تحریمهاى سنگینى مواجه بودهایم؛ یعنى على رغم وجود موانع و فشارهاى متعدد، توانستهایم پیشرفت کنیم. با این حال، در حوزههایى مانند اقتصاد که از اصول و مبانى انقلابى فاصله گرفتهایم و جهتگیرىهاى معطوف به تقویت درون، مدیریت جهادى و انقلابى نداشتهایم و در عوض، به بیرون از مرزهاى کشور چشم دوختهایم، پیشرفتهاى چشمگیرى نداشتهایم. دقت در آمارهاى تخصیص بودجه و اعتبار در سالهاى مختلف ادعاى مطرح شده در بالا را به خوبى تأیید مىکند؛ زیرا در حوزه دفاعى در حالى به توان دفاعى راهبردى و بازدارنده دست یافتهایم که بودجه اختصاص یافته به تقویت بنیهى دفاعى کشور حدود پنج درصد بوده، اما در حوزه اقتصاد که چالشهاى زیادى داریم، حدود ۸۵ درصد بودجه سالیانه کل کشور بدان اختصاص دارد.
رسا- یک شبهه مهم که امروز بسیار در فضای مجازی دست به دست میشود این است که چرا رهبرى براى حل مشکلات اقتصادى، حکم حکومتى نمىدهند؟ حکم حکومتى ولى فقیه چه زمانى صادر مىشود؟ چرا رهبرى در امور اجرایى دخالت نمىکنند تا مجلس و دولت هر طرحى را به دلخواه خود تصویب نکنند و در برخورد با مفاسد اقتصادى مستقیما ورود نمىکنند؟
حجت الاسلام فاطمی: قبل از پاسخ، به اصل سؤال باید متذکر شد که رهبرى امور قواى مختلف را زیرنظر دارند و معمولاً در جلسات علنى و عمومى، تذکرات و توصیههاى لازم را به مسؤولان گوشزد مىکنند، اما اینکه چرا ایشان در موضوعاتى مانند مشکلات اقتصادى مستقیم وارد عمل نمىشوند، را باید در دلایل زیر دانست:
۱- پایبندى به موازین مردمسالارى دینى: بدین معنا که مردمسالارى دینى ایجاب مىکند که با توجه به انتخاب مسؤولان مختلف کشور از سوى مردم، رأى و نظر مردم در اداره کشور محترم شمرده شود. به تعبیرى، اگر رهبرى در امور سایر قوا دخالت کنند، این موضوع با اصل حاکمیت رأى و نظر مردم منافات دارد.
۲- پایبندى به قانون و بهطور مشخص، رعایت اصل تفکیک قوا: نظام جمهورى اسلامى، نظامى است که دیکتاتورى نیست و تکثر قوا در آن پذیرفته شده و رعایت اصل تفکیک قوا ایجاب مىکند که رهبرى در امور سایر قوا، جز در آنجایى که قانون اجازه داده، دخالت نکنند.
۳- وجه هدایتگرى رهبرى: بدین معنا که رهبرى در جامعه اسلامى باید تبیین صواب از ناصواب، هدایتگر مردم باشد و در نهایت این مردم هستند که انتخاب نهایى را انجام مىدهند. به عبارت دیگر، وظیفه رهبرى تبیین و هدایتگرى است؛ خواه مردم به هدایتهاى ایشان توجه کنند خواه نکنند. در واقع، رهبرى در جامعه اسلامى وظیفه دارند زمینه لازم براى رشد و تربیت فرهنگى، سیاسى و... مردم را فراهم کنند و ایشان نمىتواند با دیکته برخى موارد و صدور برخى دستورها، عقلانیت و تمشیت امور از سوى مسؤولان را تعطیل کند. سیره معصومین نیز اینگونه بوده است.
ضمن اینکه موارد مذکور در سؤال جزو معضلهایى هستند که در روند اداره یک کشور رخ مىدهند و با سازوکارهاى موجود مىتوان آنها را حل و رفع کرد و به احکام خاصى مانند «حکم حکومتى» براى حل آنها نیازى نیست. هر چند بنا به تشخیص ولى فقیه نیز ممکن است حکم حکومتى براى آنها صادر شود.
رسا- لطفا بفرمایید وظیفه ما در مقابل ناکارآمدى برخى از مدیران دولتى و نمایندگان مجلس که موجب ناامیدى مىشوند چیست؟
حجت الاسلام فاطمی: وظایف ما در چنین شرایطی بسیار سنگین است. اقدامات ما باید به چند دسته تقسیم شود:
۱- نخستین اقدام این است که تلاش کنیم و مراقب باشیم در حوزه مأموریتى خود به گونهاى عمل کنیم که نتیجه عملکرد ما براى مردم ناامیدکننده نباشد.
۲- خویشتندارى و پرهیز از هرگونه عکس العمل شتابزده در مواجهه با این قبیل مسؤولان
۳- تذکر به برخى مسؤولان و مطالبهگرى از آنان تا جایى که به آنها دسترسى داریم و امکانپذیر است؛ از طرق مختلف به آنها تذکر بدهیم.
۴- در برخى مواقع، مىتوان نقش واسط داشت؛ به این ترتیب که مسائل و مواردى که مسألهساز است و احتمالا مسؤولان از وجود آنها باخبر نیستند را به آنها اطلاع داد تا آنها را در اسرع وقت اصلاح کنند.
۵- تلاش براى تبیین این موضوع براى اطرافیان و به طور کلى افکار عمومى که ناکارآمدىهاى برخى مسؤولان مختص خود آنها بوده و نسبتى با نظام ندارد. در واقع، باید تلاش کنیم تا مردم عملکرد بد برخى مسؤولان را به پاى نظام ننویسند. در نقطه مقابل نیز باید تلاش کنیم تا اقدامات مفید، اثربخش و جهادى بسیارى از مسؤولان را براى مردم تشریح کنیم.
۶- در مواقعى هم که مشاهده مىکنیم برخى مسؤولان عامدانه برخى اقدامات نادرست خود را تکرار مىکنند، مؤظفیم با رعایت انصاف و موازین شرعى، اقدامات خلاف آنها را به مراجع قانونى منعکس کنیم.
رسا- برخى مىگویند که حمایت جمهورى اسلامى ایران از محور مقاومت هزینهبردار است، حال سؤال این است که جمهورى اسلامى براساس چه منطقى از محور مقاومت حمایت مى کند؟ در شرایطى که در داخل کشور با مشکلات اقتصادى مواجهیم، چرا باید در منطقه هزینه کنیم؟
حجت الاسلام فاطمی: هزینهاى که ایران بابت این حمایت انجام مىدهد، هم در مقابل دستاوردهاى بىشمارى که براى کشورمان به ارمغان آورده ناچیز است و هم در مقابل هزینههاى گزافى که رقباى منطقهاى و دشمنان بینالمللى کشورمان در منطقه علیه جمهورى اسلامى و محور مقاومت صرف مىکنند، رقمى ناچیز است. به عنوان مثال، آمریکا از زمان حمله نظامى به افغانستان و سپس عراق تاکنون بالغ بر هفت تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده است که در مقابل هزینههاى محدودِ چند میلیارد دلارى ایران، رقمى به شدت گزاف است و جالب آنکه آمریکا در قبال این هزینه کمرشکن، دستاورد چندانى هم نداشته است. به هر حال، درباره حمایتهاى ایران از محور مقاومت و نسبت این حمایت با منافع مردم باید به چند نکته توجه داشت:
۱- حضور و نفوذ منطقهاى ایران یکى از ظرفیتهاى راهبردى کشورمان است که هم عامل قدرتى براى کشورمان در سطح نظام بینالملل است و هم عاملى براى تقویت امنیت و موجودیت کشورمان. از اینرو، به سبب نقش مهمى که این نفوذ براى ایران دارد، تداوم حمایتها از محور مقاومت همچنان باید ادامه داشته باشد. به عبارت دیگر، منافع کشورمان فقط منافع اقتصادى و مادى روزمره نیست. واقعیت آن است که یکى از مهمترین منافع کشورمان، «امنیت پایدار و باثبات» است که چنانچه کوچکترین خدشهاى به آن وارد شود، تأمین سایر منافع و مطلوبیتهاى ما با چالش اساسى روبهرو مىشود. حال اگر جمهورى اسلامى با حضور خود در کشورهاى منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان و... توانسته است بخشى از امنیت خود را به نحو احسن تأمین کند، این حضور و هزینههایى که بهسبب آن صرف مىشود، نه تنها هیچ منافاتى با منافع مردم ندارد، بلکه دقیقاً در راستاى منافع ملى قابل تعریف است.
۲- اگرچه در رسیدگى به امورات روزمره مردم، ضعفها و نقصهایى وجود دارد، اما راه حل آن، زیر سؤال بردن نفوذ منطقهاى کشورمان، که عامل قدرتى براى ما محسوب مىشود، نیست. به تعبیر دیگر، اگرچه رسیدگى به امور مردم، امرى اساسى و مهم است، اما حضور و نقش آفرینى در منطقه نیز امر مهمى محسوب مىشود و هرگز به بهانه رسیدگى به یک امر مهم، نمىتوان نسبت به امر مهم دیگرى بىتوجه بود. در واقع، راه حل توجه بیشتر به مشکلات روزمره مردم، تقویت عزم و اراده مسؤولان و مردم است و نه زیر سؤال بردن و حملهور شدن به نفوذ منطقهاى کشورمان؛ زیرا اهمیت دومى از اولى اگرچه ممکن است بیشتر نباشد، اما کمتر هم نیست./۹۴۵۷/گ403/ب1
گفتگو از سجاد محمدی فارسانی
ارسال نظرات