پلیس مقتدر نماد "منفعت همگانی"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، صحنههای عجیب و غریب همیشه جزء پربازدیدترین صحنهها در فضای مجازی است؛ اما این روزها کلیپهایی از برخورد بعضی از افراد هنجار شکن با پلیس ایران به پربازدیدهای فضای مجازی تبدیل شده است؛ کلیپهایی که در آن معدود افراد هنجارشکن در برخورد با پلیس اقدام به ضرب و شتم مأمور نیروی انتظامی نموده و جماعتی دوربین به دست که به جای حمایت از پلیس به فکر لایکهای اینستایشان هستند؛ آنچه اینگونه مدیاها را در فضای مجازی ترند میکند تعجبی است که وجود کاربران خارجی و حتی ایرانی را فرا گرفته است! چرا که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که قانونشکنان در مقابل پلیس که مجری قانون و حافظ نظم اجتماعی است تا به این حد مبسوطالید باشند.
با نگاهی به عملکرد پلیس در کشورهای دیگر این واقعیت را به وضوح میبینیم که پلیس از اختیاراتی فرای تصور ما برخوردار است و این اختیارات را لازمه ایجاد نظم در حوزه استحفاظی خود میداند، اما در ایران ماجرا کمی برعکس شده است.
در آمریکا پلیس اجازه دارد در برخورد با ناهنجاری در محل تصمیم بگیرد و بدون هیچگونه دادگاهی به فراخور نیاز از مچ پا تا مغز سر را هدف گلوله قرار بدهد؛ جالب این است که گروههای مردم نهادی در امریکا وجود دارد که از پلیس ضارب حمایت قضایی میکند تا در صورتی که کار به دادگاه کشید پلیس ضارب دچار مشکل قضایی نشود؛
در اروپا نیز چیزی شبیه به این وجود دارد و پلیس در برخورد با ناهنجاریهای قانونی و اجتماعی اختیار سختترین برخوردها را دارد؛ حتی در ایرانِ زمان رضا شاه، ژاندارم به عنوان بازوی شاه مورد احترام ویژهای قرار میگرفت و از قدرت قابل توجهی برخوردار بود، تا آنجا که برای برخی آرزو بود که فرزندانشان به عنوان ژاندارم یا مأمور شهربانی در استخدام دولت قرار بگیرد؛ اما این روزها در ایران این مصونیت برای پلیس وجود ندارد و همین امر باعث شده است تا پلیس ایران مخصوصا در سالهای اخیر به یک پلیس محافظه کار تبدیل شود که بیشتر ترجیح میدهد به نصیحت بپردازد تا اقدام قاطع نماید.
نقطه خطر اینجاست که زمانی که روحیه محافظه کاری در بخشهایی از پلیس حاکم شد این روحیه به مرور زمان به قسمتهای دیگر تسری پیدا خواهد کرد و بعد از مدتی "پلیس فعال" به "پلیس منفعل" تبدیل خواهد شد و آنجاست که عملا نظارت و حافظت از نظم اجتماعی از جامعه رخت بر میبندد و هرج و مرج جانشین نظم در جامعه خواهد شد. تصور کنید برخوردهایی که این روزها با پلیس امنیت اخلاقی میشود با پلیس مواد مخدر و مامور آگاهی هم صورت پذیرد؛ آن وقت است که باید شاهد دستفروشی آزادانه مواد مخدر و مشروبات الکلی در خیابانهای تهران و شهرستانها باشیم و دزدی را به عنوان شغلی قابل احترام و قانونی به حساب بیاوریم.
شاید بتوان شروع ماجرا را خیابان پاسداران تهران دانست؛ آنجا که عدهای برای چند برگه رای با انفعال در مقابل دراویش قانون شکن پلیس را با دست خالی و فقط به عنوان مترسک در گوشه خیابان چیدند و حاصلش شد شهادت تنی چند از مأموران جان برکف نیروی انتظامی؛ از همانجا و با خط دهی برخی از جریانهای خارج نشین شکستن اقتدار پلیس در دستور کار شبکههای ماهواره و اینترنتی و برخی از ایادی داخلیشان قرار گرفت.
چه باید کرد؟
به نظر میرسد برای بازگردادن اقتدار از دست رفته پلیس باید در دو سطح مردم و مسئولین کارهای انجام شود؛ در سطح مردم باید این مسئله تبیین شود که بخش عمدهای از امنیت جامعه امروز ما مرهون تلاشها و مجاهدتهایی است که فرزندان این مرز و بوم در نیروی انتظامی داشتهاند و حمایت از این نیروی میدانی و راهبردی باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود به این صورت که در زمانی که قانون شکنان در مقابل پلیس قد علمی میکنند مردم با حمایت از پلیس زمینه برخورد قانونی و قاطع را برای او فراهم کنند و چه بهتر اینکه گروههای مردم نهادی برای حمایت از پلیس شکل بگیرد تا در مواقع لزوم به حمایت رسانهای، قضایی و میدانی از پلیس بپردازند؛ بدیهی است که پشتوانه مردمی در همه ارکان حکومت توان انجام وظایف را چند برابر افزایش میدهد و زمانی که قانونشکنان علاوه بر پلیس مردم را در مقابل خود مشاهده کنند دیگر به خود اجازه هنجار شکنی و تقابل با پلیس را نمیدهند.
اما این همه کار نیست و پلیس باید به صورت ویژه توسط مسئولین اجرایی و قضایی کشور مورد حمایت قرار بگیرد؛ شکی نیست که اتفاقاتی مثل پارک پلیس و رقاصی در خمام رشت و بعد پوشش رسانهای گسترده آن توسط رسانههای بیگانه حرکتهایی از پیش طراحی شده است که سر نخهای آن را باید در اتاق فکر رسانههای خارجنشین جستجو کرد؛ حال این وظیفه وزارت اطلاعات است که با یافتن عناصر سازمان یافته داخلی که بازوی اجرایی همان شبکههای خارج نشین هستند اقدام به متلاشی نمودن باندهای هنجار شکن بپردازد. از طرفی دستگاه قضایی نیز باید با حمایت قاطع از پلیس و برخورد مقتضی با متجاوزان به حریم اقتدار پلیس دلگرمی لازم را در بدنه نیروی انتظامی به وجود بیاورد تا آنها خود را در برخورد با مظاهر فساد و قانون شکنی دارای حامی ببینند؛ البته سر دیگر این حمایت به مسئولین رده بالای نیروی انتظامی بر میگردد؛ مسندنشینان نیروی انتظامی نیز باید با در نظر گرفتن لزوم اقتدار پلیس از دادن حکمهای عجولانهای مثل بازداشت افسران و یا تعلیق فرماندهان میدانی پرهیز کنند و از نیروی میدانی خود حمایت نمایند تا همگان بدانند که این خانواده پدر دارد.
البته این به معنای عدم برخورد با مأمورین متخلف نیست بلکه این برخوردها باید پس از تحقیق کامل در فضایی آرام صورت بپذیرد تا جریانهای سیاسی به سوء استفاده از آن نپردازند.
یادمان باشد که اگر امروز کمر پلیس را شکستند فردا کمر امنیت اجتماعی خواهد شکست./918/ی702/س
عبدالصالح شمس اللهی