۲۷ تير ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۸
کد خبر: ۶۱۳۷۷۹
شرح نامه ۴۵ نهج‌البلاغه به عثمان بن حنیف؛

آفات نزدیکی ائمه جمعه به صاحبان ثروت و قدرت چیست؟

آفات نزدیکی ائمه جمعه به صاحبان ثروت و قدرت چیست؟
اگر روحانیت خودش را از صاحبان قدرت و ثروت دور نکند، سقوط او قطعی است و برای این‌که آدم خودش را از لغزش نگهدارد، راه این است که لب پرتگاه نرود.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار ائمه‌ی جمعه، بار دیگر یکی از توصیه‌های همیشگی خود به طلاب و روحانیون را، خطاب به ائمه محترم جمعه بیان فرمودند: «یکی از چیزهای مهم این است که سر سفره‌ی اصحاب ثروت و قدرت تا میتوانیم حاضر نشویم. نامه‌ی حضرت به عثمان‌بن‌حُنِیف را که یادتان هست! حالا ما توقّع نداریم، [چون] نه عثمان‌بن‌حُنِیفی در بین ما هست، نه وضع ما با وضع امیرالمؤمنین (سلام‌الله‌علیه) قابل مقایسه است؛ امّا این را میتوانیم توصیه کنیم و میتوانیم برای خودمان قرار بدهیم که به آن طبقات برگزیده و اَشرافی زیاد نزدیک نشویم.» ۱۳۹۸/۰۴/۲۵
 
از این رو، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام برات‌محمد هدایتی به تبیین توصیه‌ی سلوکی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در نامه به عثمان بن حُنَیف می‌پردازد.
 
* محتوای کلی نامه ۴۵ نهج‌البلاغه
امیر المؤمنین (علیه‌السلام) این نامه را به یکی از کارگزاران و نمایندگان خود در بصره به نام «عثمان بن حُنَیف» نوشته است. حضرت در این نامه،[۱] ابتدا وی را به خاطر شرکت در یک میهمانی اشرافی به شدت سرزنش میکند. سپس به شرح زندگی ساده خود به عنوان الگویی برای مسئولان و عالمان می‌پردازد. سپس به داستان فدک به عنوان تنها ثروت دنیایی (که آن هم غصب شده) اشاره می‌فرماید. سپس علت ساده‌زیستی خود را جایگاه خطیر و مسئولیت خود میدانند و بعد دنیا را مخاطب قرار داده، از آن اعلام بیزاری می‌کنند. در نهایت دوباره عثمان بن حنیف را مخاطب قرار داده و او را به تقوا و ساده‌زیستی توصیه می‌نمایند.
 
* شخصیت عثمان بن حُنیف
وی از صحابه‌ی ویژه‌ی پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و بعد، یکی از یاران با وفای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود. قبل از حکومت حضرت، یکی از مسئولین اقتصادی (مسئول مالیات اراضی عراق) بود. در حکومت حضرت نیز فرماندار بصره شد. وی قبل از جنگ جمل[۲] اسیر تطمیع سردمداران آن نشد و در رکاب حضرت با آنان جنگید.[۳] او شخصیتی پاکدامن، باتقوا و عادل بود.

همچنین او و برادرش جزء گروه «شرطة الخمیس» (مأموران ویژه و جان بر کف)[۴] حضرت بودند که امام (علیه‌السلام) بهشت را براى آنان تضمین کرد.[۵] از وی روایاتی نیز نقل شده است.[۶] او بعد از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بر آرمانهای خود پایبند ماند و در حکومت حضرت نیز دچار تغییر در اصول و آرمانها نشد.
 
برخی از ائمه (علیهم‌السلام) او را ستایش کرده‌اند.[۷] بسیاری از عالمان و مورخان نیز او را انسانی موثق، جلیل‌القدر، شجاع، عادل و عالم میدانند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز از ایشان با عظمت یاد کرده‌اند.[۸] همچنین در دیدار اخیر به نبود چنین شخصیت با عظمتی میان ما اشاره کردند.[۹]

با توجه به آنچه گفته شد، عثمان بن حنیف، یک عالِم بصیر و یک کارگزار عادل بوده، از این رو مخاطب این نامه، هم عالمان و روحانیون و هم کارگزاران و مسئولان هستند.
 
* داستان سفره اشرافی
بر اساس آنچه از نامه و برخی شروح استفاده می‌شود، یکی از شخصیتهای اشرافی و ثروتمند بصره، عثمان بن حنیف را به یک مجلس میهمانی دعوت میکند. مجلسی که ویژه‌ی اشراف و متموّلان بصره بود. عثمان بن حنیف نیز (که به عنوان نماینده و کارگزار امام در بصره بود) بدون تأمل و دقت، آن دعوت را پذیرفته و در آن مجلس شرکت کرده بود.

وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از این واقعه مطلع میشوند، با لحن تندی به وی نامه می‌نویسند و او را به خاطر چنین رفتاری سرزنش میکنند و «سلوک مردمی» را به او می‌آموزند.
 
* تقابل «سلوک اشرافی» و «سلوک مردمی»
این نامه در حقیقت بیان ویژگی‌های «سلوک اشرافی» و نقد آن و ذکر ویژگی‌های «سلوک مردمی» و توصیه‌ی به آن است. عالمان و کارگزاران را از سلوک اشرافی و اتصال به اشرافیان نهی و به سلوک مردمی و توجه به آنان توصیه می‌کنند.

همچنین اگر ویژگی‌های عثمان بن حنیف را در نظر بگیریم و متن نامه حضرت را بخوانیم، به این نکته پی می‌بریم که شخصیتهای با عظمتی مانند وی (که هم عالم و هم مسئول است) چقدر می‌توانند در معرض چنین آفت بزرگی قرار بگیرند.

امیر المؤمنین (علیه‌السلام) بعد از ذکر اینکه خبر حضور عثمان بن حنیف در چنین مجلسی به او رسیده است، در اولین فراز نامه چنین می‌فرمایند:
 
«اَمّا بَعْدُ، یا بْنَ حُنَیْف، فَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیَةِ اَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعاکَ اِلى مَأْدُبَةٍ فَاَسْرَعْتَ اِلَیْها.»
اما بعد (از حمد و ثناى الهى) اى پسر حنیف! به من گزارش داده‌اند که مردى از جوانان (ثروتمند و اشرافى) اهل بصره تو را به سفره رنگین میهمانى خود فراخوانده و تو نیز (دعوتش را پذیرفته‌اى و) به سرعت به سوى آن شتافته‌اى! [۱۰]

اولین اشکالی که حضرت به رفتار عثمان بن حنیف می‌گیرند این است که شخص دعوت‌کننده، یکی از صاحبان قدرت و ثروت شهر بصره بوده. زیرا تعبیر به «فتیة» در اینجا به معنای «اشراف» است.[۱۱]

دومین اشکال این است که مهمان دعوت شده باید تشریفات خاص اشرافیگری را نیز رعایت می‌کرده، تعبیر به «مَأْدُبَة» به معناى دعوتهاى رسمى و قابل توجّه است که در آن آداب و تشریفات رعایت مىشود.[۱۲]
 
حضرت در فراز بعدی می‌فرمایند:
«تُسْتَطابُ لَکَ الاَلْوانُ، وَ تُنْقَلُ اِلَیْکَ الْجِفانُ.»

در حالى که غذاهاى رنگارنگ و ظرف‌هاى بزرگ طعام یکى از پس از دیگرى پیش روى تو (به وسیله خادمانش) قرار داده مى‌شد.

آن مجلس، یک مجلس اشرافی بود که علاوه بر وجود غذاهاى رنگارنگ و ظرفهاى بزرگ غذا، خادمانی از جنس مردم برای اشراف آن مجلس، خدمت می‌کردند.

و در فراز بعدی به اصلی‌ترین اشکال خود به این مجلس اشاره می‌فرمایند:

«وَ ما ظَنَنْتُ اَنَّکَ تُجیبُ اِلى طَعامِ قَوْم عائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ، وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ.»

من گمان نمى‌کردم تو دعوت جمعیتى را قبول کنى که نیازمندشان (از نشستن بر سر آن سفره) ممنوع باشد و (تنها) ثروتمندشان دعوت شود.

حضرت از شخصی مانند عثمان بن حنیف تعجب می‌کند که چطور با چنین پارسایی تحت تأثیر این دعوت قرار گرفت و در کنار اصحاب ثروت به این مهمانی نشست.[۱۳]

اما مهمترین اشکال حضرت این است که مجلس مذکور، یک مجلس کاملاً اشرافی بوده نه یک مجلس مردمی. در حقیقت آنچه حضرت را این‌چنین نسبت به شخصیت بزرگی مانند عثمان بن حنیف ناراحت کرده است، حضور در یک مجلس اشرافی است، مجلسی بدون حضور «مردم». مجلسی که روحیه‌ی اشرافی را ترویج می‌کند نه روحیه مردمی را.

دلیل این ناراحتی نیز صرف حضور در چنین مجلسی نیست؛ بلکه دلیل اصلی این است که اصحاب قدرت و ثروت توانسته‌اند در «نماینده و کارگزار امام» نفوذ کنند و او را به چنین مجلسی بکشانند.

یک شخصیت علمی و سیاسی بزرگی مانند عثمان بن حنیف، بهترین هدف برای نفوذ و رانت‌خواری از حکومت است.

این همان توصیه‌ای است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در قامت رهبر جامعه اسلامی، بارها به کارگزاران و ائمه جمعه فرموده و از «سلوک اشرافی» نهی کرده‌اند:

«یکی از چیزهای مهم این است که سر سفره‌ی اصحاب ثروت و قدرت تا میتوانیم حاضر نشویم. نامه‌ی حضرت به عثمان‌بن‌حُنِیف را که یادتان هست!  حالا ما توقّع نداریم، [چون] نه عثمان‌بن‌حُنِیفی در بین ما هست، نه وضع ما با وضع امیرالمؤمنین (سلام ‌اللّه ‌علیه) قابل مقایسه است؛ امّا این را میتوانیم توصیه کنیم و میتوانیم برای خودمان قرار بدهیم که به آن طبقات برگزیده و اَشرافی زیاد نزدیک نشویم؛ نزدیک شدن به آنها به طور طبیعی مایه‌ی دور شدن از توده‌ی مردم و عامّه‌ی مردم است.»[۱۴]

و در مقابل به «سلوک مردمی» توصیه فرموده‌اند:
«سلوک مردمی با همه‌ی قشرها بویژه جوانان و تکریم خانواده‌های شهیدان و ایثارگران را ممشای همیشگی خود قرار دهید.»[۱۵] «با سلوک صمیمانه و تلاش خردمندانه با مردم مؤمن و بویژه با قشر جوان انقلابی و پر شور، جایگاه معتبر امامت جمعه را بیش از پیش در خدمت پیشرفتهای فکری و عملی انقلاب قرار دهید.»[۱۶]

حضرت امیر در پایان این فراز از نامه می‌فرمایند:

«فَانْظُرْ اِلى ما تَقْضَمُهُ مِنْ هذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ ما اَیْقَنْتَ بِطیبِ وَجْهِهِ فَـنَــلْ مِـنْــهُ.»

به آنچه در دهان مى‌گذارى و می‌خورى بنگر، آنچه حلال بودنش براى تو مشکوک باشد از دهان فرو افکن و آنچه را به پاکى و حلال بودنش یقین دارى تناول کن.

حضرت عثمان بن حنیف را سرزنش می‌کند که تو چطور بدون دقت و توجه در مجلسی حضور پیدا کرده‌ای که نمی‌دانی هزینه‌ها و امکانات آن از کجا تأمین می‌شود و غذاهای آن حلال است یا حرام؟!

حضرت آن‌قدر از این واقعه ناراحت بود که برخی گفته‌اند نزدیک بود امام کسانی را بفرستد تا عثمان بن حنیف آنچه را خورده قی کرده و بالا بیاورد.[۱۷]
 
* آفات نزدیکی به اصحاب ثروت و قدرت

بر اساس آنچه بیان شد، از مفاهیم سخنان حضرت امیر (علیه‌السلام) می توان به دلائل توصیه ایشان به «سلوک مردمی» و دوری از «سلوک اشرافی» پی برد. به نظر می‌رسد در در دوران کنونی، چهار آفت در «سلوک اشرافی» وجود دارد. در ادامه به این چهار آفت اشاره می‌کنیم.
 
الف) دوری از مردم

اولین آفت نزدیک شدن به اصحاب ثروت، دوری از مردم است. حضرت در تعبیر «عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ» (مردم نیازمند از نشستن بر سر این سفره ممنوع بودند) به این آفت مهم اشاره می‌فرمایند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز فرموده‌اند: «به آن طبقات برگزیده و اَشرافی زیاد نزدیک نشویم؛ نزدیک شدن به آنها به طور طبیعی مایه‌ی دور شدن از توده‌ی مردم و عامّه‌ی مردم است.»[۱۸]

این آفت، اصلی‌ترین دلیل توصیه‌ی ایشان به روحانیون و مسئولان است. زیرا معنای حقیقی «مردم سالاری دینی»، «سلوک مردمی»، خدمت به آنان و «تلاش‌ برای‌ کسب‌ رضایت‌ مردم‌ و خودداری‌ از کسب‌ رضایت‌ صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت»[۱۹] است.
 
ب) نفوذ صاحبان قدرت

یکی دیگر از آفات این کار، نفوذ دشمنان به نظام از طریق شخصیتهای برجسته‌ی نظام است. آیت‌الله العظمی خامنه‌ای این مسئله را نیز سالهاست به مسئولان، نخبگان و روحانیون شاخص تذکر داده‌اند:
«یکی از موارد مهمّ سلوک عملی ائمّه‌ی جمعه مراقبت از نزدیکان است ــ مراقبت از فرزندان، مراقبت از نزدیکان ــ که اینها یک وقت دچار اشتباهی نشوند، دچار لغزشی نشوند. آن کسی که سراغ شما می‌آید و شما با زرنگی و الهام خدایی او را رد میکنید، ممکن است سراغ فرزند شما بیاید، از آن طریق نفوذ بکند.»[۲۰]

این مسئله را خداوند نیز بارها «در قرآن مکرّر در مورد ائمّه [فرموده] «وَلا تَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدْوةِ وَالعَشِیِّ یُریدونَ وَجهَه»[۲۱]یا در مورد حضرت نوح «هُم اَراذِلُنا بادِیَ الرَّأی»[۲۲]  که به او میگفتند اینها را از دُور خودت دور کن؛ و مکرّر در جاهای دیگر [هست].»[۲۳]

لذا اگر ائمه جمعه و کارگزاران از نظر عظمت علمی، سیاسی و معنوی در سطح عثمان بن حنیف هم باشند، نباید خود را از «نفوذ» دشمن مصون بدانند و همیشه مراقب رفتار خود و نزدیکان باشند.
 
ج) ایجاد حاشیه امن برای اصحاب قدرت
یکی از دلائل سرزنش امیرالمؤمنین نسبت به عثمان بن حنیف را میتوان این دانست که حضرت امیر (علیه‌السلام) وقتی آن‌چنان عدالت کاملی را محور حکومت خود قرار داده‌اند، طبیعی است که زندگی اشراف و صاحبان ثروت در خطر باشد.

لذا اینگونه تعبیر می‌کنند که «ما ظَنَنْتُ اَنَّکَ تُجیبُ» گمان نمی‌کردم تو به این مسئله بی‌تفاوت باشی که تو یکی از کارگزاران برقراری عدالت علوی هستی و با این کار دیگران از جایگاه تو سوء استفاده می‌کنند. زیرا تمام حاضران آن مجلس «غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ» و اشرافیان بودند.

اکنون که مسأله‌ی مبارزه‌ی با فساد در جمهوری اسلامی به طور جدی دنبال میشود، برخی به دنبال حاشیه امن برای خود هستند تا از اجرای عدالت و قانون فرار کنند و در امان بمانند. لذا بهترین ابزار صاحبان ثروت برای ثروت‌اندوزی بیشتر و فرار از عدالت، ایجاد حاشیه‌ی امن در سایه‌ی شخصیت‌های نظام است.

لذا آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نسبت به این خطر مهم هشدار می‌دهند:

«یک توصیه‌ی مؤکّد هم در مورد سلوک امام‌ جمعه و عمل امام‌ جمعه این است که از رفتن به طرف صاحبان ثروت و قدرت و کسانی که زبانهای چرب و نرم دارند، [باید اجتناب کرد]؛ بعضی از این نودولت‌ها، اینهایی که تازه توانسته‌اند با زرنگی و کارهای غیر قانونی به یک ثروتی برسند، دنبال این‌ هستند که یک ملجأیی پیدا کنند، یک جایی پیدا کنند که حاشیه‌ی امنی برایشان باشد؛ می‌آیند سراغ افرادی که مورد نظرشان است، از جمله سراغ ائمّه‌ی جمعه، از جمله سراغ شاخصهای روحانیّت، می‌آیند سراغ اینها؛ این برای این است که حاشیه‌ی امن برای خودشان درست کنند؛ اینجا باید حواسمان جمع باشد.»[۲۴]
 
د) دوری از زیّ طلبگی

یکی دیگر از آفات نزدیک شدن به اشراف و اصحاب قدرت، دوری از زیّ طلبگی است. این همان توصیه‌ای است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها توصیه فرموده‌اند: «دستگاه امامت جمعه، یک دستگاه طلبگی است... رفتار رئیس‌مآب نباید باشد، رفتار روحانی‌مآب باید باشد؛ رفتار پدرانه، رفتار برادرانه، رفتار صمیمانه؛ این رفتار روحانی است.»[۲۵]

اگر روحانیت خودش را از صاحبان قدرت و ثروت دور نکند، سقوط او قطعی است و «برای این‌که آدم خودش را از لغزش نگهدارد، راه این است که لب پرتگاه نرود. شما که سرگیجه داری، چرا لب پشت‌بام می‌روی؟ شما که لرزش زانوداری، چرا آن‌جا می‌روی که انسان ممکن است با مغز به زمین بخورد و نابود شود؟ به لغزشگاههای مالی و قدرتی و دیگر لغزشگاههای گوناگون نزدیک نشوید.»[۲۶]
 
* وظائف چهارگانه روحانیت و کارگزاران
حضرت امیر (علیه‌السلام) در فراز بعدی نامه خود این واقعیت را به عثمان بن حنیف می‌فرماید که هر کسی در زندگی خود نیاز به امام و پیشوایی دارد تا بر اساس آن الگو رفتار کند. سپس توصیه می‌فرمایند تا در سلوک دینی خود، حضرت را الگو قرار دهد.[۲۷]

حضرت سپس به سلوک عملی خود در حکومت اشاره می‌کنند و می‌فرمایند من اشرافی زندگی نمی‌کنم و از این دنیا فقط دو لباس کهنه و دو قرص نان دارم.[۲۸]

با این حال حضرت «به عثمان‌بن‌حنیف، با آن عظمت. به او فرمود که شما نمی‌توانید این گونه که من می‌کنم، عمل کنید. این‌که واضح است.»[۲۹] اما چهار وظیفه مهم را به عنوان ویژگی‌های یاری‌دهندگان حضرت بیان می‌فرمایند که هر چند نمی‌توانید مانند من باشید اما با این چهار کار به من کمک کنید تا در راستای نظام اسلامی گام بردارید: «وَلَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَع وَاجْتِهَاد، وَعِفَّة وَسَدَاد.»
 
اول: «ورع داشته باشید، از لغزشگاهها بپرهیزید.»[۳۰]

دوم: «تلاش و اجتهاد کنید. این اجتهاد، با کمک خدا همراه خواهد شد.»[۳۱] برای چه چیزی تلاش کنیم؟ «تلاش کنید؛ خطّ اصحاب قدرت دنیوی را دنبال نکنید.»[۳۲]

سوم: «عفت داشته باشیم، عفیف باشیم و به لجن بودن طبیعت بشری خودمان واقف باشیم.»[۳۳]

چهارم: «سداد. یعنی کار را درست و محکم انجام دادن.»[۳۴]

بنابراین اگر نمی توانید مانند امیرالمؤمنین باشید، «اما لااقل در آن راه، در آن سمت و جهت، در جبهه‌ی او قرار گیرید. این لازم است. اگر می‌خواهید در جبهه‌ی امیرالمؤمنین قرار گیرید، بارزترین خصوصیت او در دوران حکومتش - که مربوط به امروز من و شما می‌شود - دو چیز است: یکی عدل اجتماعی، یکی زهد نسبت به دنیا.»[۳۵]

حضرت امیر (علیه‌السلام) بعد از ذکر نکات مهم دیگری، در پایانِ نامه دوباره به همان توصیه اول باز می‌گردند و به عثمان بن حنیف خطاب می‌کنند:

«فَاتَّقِ اللّهَ یَا بْنَ حُنَیْف، وَلْتَکْفِکَ اَقْراصُکَ، لِیَکُونَ مِنَ النّارِ خـَلاصُــکَ.»

بنابراین اى پسر حنیف از خدا بترس و باید همان قرص‌هاى نان تو، تو را از غیر آن (و شرکت در میهمانى‌هاى اشرافى) باز دارد تا سبب خلاصى تو از آتش دوزخ گردد.

/841/د102/ق

[۱] . این نامه نیز همانند بسیاری از نامه های نهج البلاغه دارای مصادر مختلف است. بخشی از این نامه در امالی صدوق ذکر شده است «وَ لَوْ شِئْتُ لَتَسَرْبَلْتُ بِالْعَبْقَرِیِّ الْمَنْقُوشِ مِنْ دِیبَاجِکُم‌...» (الأمالی، الصدوق، المجلس التسعون، ص ۶۲۰). همچنین ابن ابى الحدید در حین شرح این نامه، به نسخه های دیگر برخی فرازها اشاره میکند که نشان می دهد مصادر دیگری نیز وجود دارد. (شرح‌ نهج‌‌البلاغة، ابن‌أبی‌الحدید، ج ۱۶، ص ۲۰۷)
[۲] . داستان رفتار او با سران فتنه جمل، یکی از داستان های معروفی است که در اکثر کتب تاریخ و حتی رجال به آن اشاره شده است. (الدرجات الرفیعة فى طبقات الشیعة، ج‌۱، ص ۳۸۲)
[۳] . الأعلام، زرکلی، ج‌۴، ص ۲۰۵
[۴] . آنها گروهی از یاران همیشه مسلح و جان بر کف امام علی (علیه‌السلام) بودند. آنها همیشه در جنگ، اجرای حدود الهی، حفظ امنیت شهر کوفه، حفاظت از جان امام علی (علیه‌السلام) و جمع‌آوری نیرو برای جنگ‌ها، به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یاری می‌رساندند. (بهجة الامال فی شرح زبدة المقال، ج۲، ص۳۵۰)
[۵] . أَصْحَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع الَّذِینَ قَالَ لَهُمْ تَشَرَّطُوا فَأنَا أُشَارِطُکُمْ عَلَى الْجَنَّة. (الإختصاص، شیخ مفید، ص: ۲)
[۶] . کان عامل أمیر المؤمنین علی ع على البصرة ولاه إیاها سنة ۳۶ بعد ما بویع بالخلافة... (أعیان الشیعة، الأمین، السید محسن، ج ۸، ص ۱۳۹)
[۷] . تنقیح المقال فى علم الرجال (رحلی)، علامه مامقانى، ج‌۲، القسم‌الاول، ص ۲۴۵
[۸] . دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام، ۱۳۷۵/۰۹/۰۵
[۹] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۱۰] . ترجمه نامه برگرفته از کتاب پیام امام، شرح نهج البلاغه، آیت الله مکارم شیرازی است.
[۱۱] . شرح‌ نهج‌البلاغة (ابن‌أبی‌الحدید)، ج ۱۶، ص ۲۰۶؛ پیام امام امیر المؤمنین (علیه‌السلام)؛ مکارم شیرازی، ج ۱۰، ص ۱۸۰
[۱۲] . پیام امام امیر المؤمنین (ع)؛ مکارم شیرازی، ج ۱۰، ص ۱۸۰
[۱۳] . شرح نهج‌البلاغة (ابن‌میثم)، ج ۵، ص ۱۰۳
[۱۴] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۱۵] . انتصاب نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه شهر همدان ، ۱۳۹۷/۱۲/۲۲
[۱۶] . انتصاب نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز ، ۱۳۹۶/۰۳/۱۰
[۱۷] . فی ظلال نهج البلاغه، سید قطب، ج۴، ص ۱۵
[۱۸] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۱۹] . روزنامه‌ جمهوری‌ اسلامی؛ ۱۳ آذر ۱۳۷۹ (برگرفته از یادداشت «مردم‌سالاری‌ دینی گفتمان‌ رهبر انقلاب‌ اسلامی» http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=۷۵۹۵)
[۲۰] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۲۱] . سوره‌ی انعام، بخشی از آیه‌ی ۵۲
[۲۲] . سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۲۷
[۲۳] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۲۴] . دیدار با ائمه جمعه، ۹۸/۴/۲۵
[۲۵] . دیدار ائمه جمعه سراسر کشور ، ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
[۲۶] . دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
[۲۷] . أَلاَ وَإِنَّ لِکُلِّ مَأْمُوم إِمَاماً، یَقْتَدِی بِهِ وَیَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ. (آگاه باش! هر مأمومى امام و پیشوایى دارد که باید به او اقتدا کند و از نور دانش او بهره گیرد.)
[۲۸] . أَلاَ وَإِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَمِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ. (بدان امام شما از دنیایش به دو جامه کهنه و از غذاهایش به دو قرص نان قناعت کرده است.)
[۲۹] . دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام، ۱۳۷۵/۰۹/۰۵
[۳۰] . دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
[۳۱] . دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
[۳۲] . دیدار مسئولان نظام، ۱۳۹۸/۰۲/۲۴
[۳۳] . دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۳۶۸/۱۱/۰۹
[۳۴] . دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام، ۹۳/۰۱/۳۱
[۳۵] . دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام، ۱۳۷۵/۰۹/۰۵
 
حسین ثالث موید
ارسال نظرات