رقابت بر سر القاب حوزوی
به گزارش خبرگزاری رسا، مسئله القاب حوزوی موضوعی درازدامن و پرفراز و نشیب در طول تاریخ حوزه بوده و هست. اگر اولین شکل نسبتاً رسمیتیافته تبلیغ دین در قالب مکتب و مدرسه را به دوره صادقین(ع) نسبت دهیم، در آن دوران امام صادق(ع) با لقب فقیه شناخته میشدند؛ همان طور که بزرگان فقه اهل سنت مانند بنیانگذاران فقه حنبلی، شافعی، حنفی و مالکی هم امام اهل سنت شناخته میشدند.
کمی جلوتر که بیاییم به تدریج شاهد القابی مانند شیخ، میرزا و محدث، ثقةالاسلام، امام المحدثین و ... هستیم؛ مثلاً مرحوم کلینی صاحب کتاب اصول کافی، مهمترین کتب حدیثی در طول تاریخ شیعه، لقب ثقةالاسلام داشته است؛ کسانی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی و در دورههای بعد مجلسیها با لقب علامه از دیگران متمایز شدند.
القاب حوزوی در طول تاریخ دستخوش تغییر شدهاند؛ مثلاً ثقةالاسلام که روزی برای کلینی به کار میرفت، امروز برای طلاب مقدماتخوان و مبتدی به کار میرود؛ یا لقب حجتالاسلام والمسلمین که امروز برای عموم روحانیون استفاده میشود، بر روی رساله مرحوم آیتالله بروجردی وجود دارد؛ همچنین باید اضافه کرد که این لقبها در محیط حوزه کاملاً عرفی است و نهاد خاصی برای اعطای این لقبها وجود ندارد؛ لذا جایگاه علمی صرف در این مسئله مدنظر نیست و با پیگیری خبرگزاری ایکنا از بخشهای مختلف مدیریت حوزه به این نتیجه رسیدیم که مرکزی هم در حوزه وجود ندارد تا چنین القابی را به فضلا و علما بدهند.
ناگفته نماند که از نظر كلی وجود لقب ضروری است و در تمام رشتههای تخصصی مطابق درجات تخصص بايد عنوانی وجود داشته باشد تا معرف باشد، اما نکته مهم این است که اسمگذاری برای شناخت درجات و مراتب باید از طریق ضابطه و مقررات ويژه باشد.
تأثیر جایگاه اجتماعی و حکومتی
البته جایگاه اجتماعی و مردمی از یکسو، همچنین جایگاه حکومتی برخی افراد هم در این مسئله دخیل است؛ مثلاً ممکن است کسی در استانی از نظر جایگاه علمی در حوزه آیتالله نباشد یا باشد، ولی به واسطه سرشناس و مؤثر بودن در آن استان و مثلاً منصوب ولی فقیه بودن به او لقب آیتالله بدهند.
آنچه در میان این القاب و به خصوص در دهه اخیر از رشد بیسابقهای برخوردار شده است، لقب «آیتالله» است و با توجه به آنچه گفته شد مرکزی برای اعطای این لقب به افراد وجود ندارد و بسیاری براساس تشخیص خود از یکسو و اقبال بخشی از شاگردان ایشان از این لقب استفاده میکنند. البته نفس استفاده از این القاب در برخی محیطها از جمله محیط حوزه که فلسفه این القاب تا حدود زیادی برای آنان شناخته شده است، فینفسه مشکلی ایجاد نمیکند، اما زمانی مشکلآفرین است که کسانی که از دوردستی بر حوزه دارند و آن را به واسطه نوع کارشان میشناسند رقابتی نه چندان زیبنده را مشاهده میکنند.
گویا همانطور که چند دونده برای ربودن رتبه از رقبا تلاش میکند این رقابت در کسب و نهادینه کردن این القاب وجود دارد؛ کسانی که مثلاً در برخی احکام رسمی و حکومتی، «حجتالاسلام» خطاب میشوند، ولی از طرف مجموعه تحت مدیریت ایشان یا برخی رسانهها لقب آیتالله به آنان داده میشود؛ البته ممکن است که خود شخص راضی به این کار نباشد، ولی مجموعه تحت مدیریت ایشان در تعامل با رسانهها تأکید دارند که از لقب آیتالله استفاده شود.
حتی کسانی را شاهدیم که جز در دایره محدود چند ده نفر شاگردان خود شناخته شده نیستند، ولی در فضای تبلیغی که امروز از طریق فضای مجازی عمومی شده به کمتر از این لقب رضایت نمیدهند و برخی هم برای تحکیم جایگاه مرجعیت آینده خود دست به بیانیه و اطلاعیه هستند.
زمانی که فقها به رسم ادب رساله نمیدادند
آیتالله شدن مقدمهای برای ورود به بحث مرجعیت عام است و عالم شدن و فقیه شدن هم عیب که نیست فضیلت است، ولی از این جهت که مرجع در جایگاه افتا و رهبری مذهبی، دینی و اخلاقی قرار میگیرد، رقابت بر سر این لقب کاری چندان زیبنده نیست؛ زمانی بر تاریخ کهن حوزه علمیه گذشته است که مراجع و فقهای عام و شناخته شده با وجود مرجعی دیگر به خود جسارت نشر رساله و اعلام مرجعیت نمیدانند و ادب میکردند، ولی امروز با این روند باید شاهد بروز و ظهور صدها مرجع عام و نشسته بر کرسی افتاء در ۵۰ سال آینده باشیم، آن هم کسانی که از امروز به کمتر از این لقب رضایت نمیدهند و باید دید که با سرنوشت سرمایه بزرگ اعتماد مردم چه میشود؟
بگذریم از اینکه امروز لقب «دکتر» در حوزه برخلاف آنچه مقام معظم رهبری از گرفتن لقب دکترای افتخاری طفره رفتند به برندی هویتزا تبدیل شده است و جالب اینکه در بسیاری از موارد لقب «حجتالاسلام و المسلمین» و «آیتالله» در مورد یک روحانی به کار نمیرود و صرفاً از لقب دکتر استفاده میکنند.
خاطرهای از ناراحتی شدید امام به خاطر یک لقب
بد نیست خاطرهای از امام خمینی(ره) را از زبان حجتالاسلام والمسلمین قوچانی، متصدی نشر آثار امام(ره) در نجف، در جریان چاپ تحریرالوسیله را مرور کنیم؛ ایشان بیان کرد: پس از چاپ تحریر، وقتی همه آنچه را که چاپ کردیم به بیت امام(ره) انتقال دادیم، بعد از یکی دو روز، اول صبح آقای فرقانی از طرف امام(ره) به منزل ما آمد و گفت: آماده شوید تا خدمت امام(ره) برویم، در مسیر که میرفتیم، آقای فرقانی گفت: چه کار کردهاید؟ گفتم چطور؟ گفت: اوقات امام خیلی از دست شما تلخ بود!
وقتی خدمت امام(ره) رسیدم، دیدم ایشان اخم کردهاند و تحریرالوسیلة هم مقابل ایشان است. کتاب را جلوی من پرت کردند و فرمودند: این چیست که اینجا نوشته شده است؟ دروغ به این بزرگی! من طلبهای بیش نیستم. «زعیم الحوزات العلمیه» این غلطها چیست! در ادامه فرمودند: حق ندارید یک دانه از اینها را منتشر کنید، تمام را در شط کوفه بریزید! من که تا آن زمان ساکت نشسته بودم، عرض کردم: حسب فرمایش شما که فرمودید من با حاج آقا مصطفی و واسطه بانی چاپ، یعنی حاج آقا مجتبی تهرانی، هماهنگ باشم، این عنوان را هم آنها به بنده دادند، امام(ره) فرمودند: عجب! حاج آقا مجتبی که با روحیه من آشناست؛ او چطور این کار را کرده! عرض کردم: آن عنوان در پاکتی بود که حاج آقا مصطفی به من دادند. امام(ره) فرمودند: بسیار کار بدی کردند، حق ندارید یک جلد از این کتاب را منتشر کنید.
عرض کردم: چرا کتاب را به شط بریزیم؟ به جای آن جلد کتاب را عوض میکنیم و یا شاید بتوانیم نوشته را محو کنیم. وقتی این مطلب را گفتم امام(ره) یک نفس عمیقی کشید و فرمود: «همین کار را انجام بدهید». یک مرتبه آن حالت عصبانیت و اضطراب عوض شد. بلافاصله از محضر امام مرخص و به چاپخانه رفتم و پس از اصلاح روی جلد تمام هزار جلدی که چاپ کرده بودیم امام اجازه انتشار دادند.
همچنین آیتالله سبحانی نیز بارها در سالهای اخیر بر به کاربردن القاب حوزوی و پرهیز از القاب غیرحوزوی مانند دکتر تأکید داشته و گفتهاند که استفاده از القاب غیرحوزوی برای روحانیون «نشانۀ عجز» است؛ ایشان همچنین تأکید کردهاند که باید اصالت خود را حفظ کنیم؛ باید از القاب حوزوی مانند حجتالاسلام، آیتالله، محقق و دانشمند استفاده کنیم و از اصطلاحات خارجی دوری شود.
نبود ساماندهی برای القاب
تأکید این مرجع تقلید بر استفاده از القاب حوزوی به جای دکتر تأکید بر حفظ هویت حوزوی است؛ چیزی که مقام معظم رهبری وقتی در دانشگاه تهران با دکترای افتخاری مواجه شدند از آن پرهیز کردند؛ اما رقابت بر سر آیتالله شدن بدون ضابطه و قاعده هم مطلبی است که در حوزه باید فکری به حال آن شود. موضوعی که حجتالاسلام والمسلمین حسین رحیمیان موحد، مسئول جدید دبیرخانه شورای عالی حوزه، نیز در گفتوگو با ایکنا بر آن مهر تأیید میزند. وی معتقد است که وضعیت خوبی در بحث القاب در حوزه شاهد نیستیم و متاسفانه ساماندهی مناسبی برای آن وجود ندارد.
وی با بیان اینکه دبیرخانه شورای عالی حوزه هنوز طرحی برای این مسئله نداشته و ندارد میافزاید: به نظر بنده باید تدابیری برای این موضوع از سوی مجموعه حوزه اندیشیده شود.
طرحی برای ساماندهی
همچنین حجتالاسلام والمسلمین حامدی، مدیر سطوح عالی و خارج حوزه علمیه، هم به ایکنا گفت: یکی از آفتها و آسیبهای کنونی در بحث مدارک حوزوی، تعلق القاب بیحساب و کتاب و دلخواهانه برای به اصطلاح کلاس گذاشتن است.
وی افزود: استفاده از القابی که گاه جایگاه حوزوی هم ندارند و وارداتی هستند از دیگر مشکلاتی است که بر ضرورت ساماندهی و تدبیراندیشی برای این موضوع در حوزه مهر تأیید میزند.
حامدی در مورد تدبیر حوزه در این مسئله بیان کرد: یک پروژهای در چند وقت اخیر در معاونت پژوهش حوزه علمیه و با همکاری معاونت آموزش و امور طلاب در حال پیگیری است که خروجی آن باید به شورای معاونین بیاید و در آن طرح شود و امیدوارم به زودی با عملی شدن این مسئله زمینه برای ساماندهی فراهم شود.
مدیر سطوح عالی و خارج حوزه افزود: در این پروژه تمامی القاب حوزه از قدیم مورد بحث و بررسی است و به خصوص بحث اجازات نیز مورد بحث قرار گرفته است. ضمن اینکه تعیین القاب برای متخصصان هر رشته مانند فقه و فلسفه و کلام و ... نیز از دیگر موارد مطرح در این پروژه است که البته با نهایی شدن آن در شورای معاونین مطرح خواهد شد.
به هر حال ساماندهی القاب و ضابطهمند کردن آن بیش از آنکه فایده آموزشی و پژوهشی داشته باشد فایده اخلاقی خواهد داشت؛ زیرا رقابت برای مدرک در حوزه که جایی برای تهذیب نفس و قال الصادق و قال الباقر(ع) است در شان حوزه و حوزویان نیست گرچه فضل علمی شایسته هر روحانی هم باید به او اعطا شود به خصوص اینکه گاهی برخی روحانیون برای استخدام مجبورند که لقبی معادل ارائه کنند.
ایکنا
*نشر مطالب و اخبار تحلیلی دیگر رسانهها، جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود و لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست.
چگونه سنت حوزوی به صورت نمادین سرمایه میسازد
صاحب کفایه ، صاحب روضات الجنات ، صاجب عروه . این تعبیرها در سنت حوزوی، تعبیری آشناست. منظور از هر کدام از این عبارات، فردی است که نویسنده کتابی مشهور در سنت حوزوی است. به عنوان نمونه، صاحب کفایه ، ملامحمد کاظم خراسانی است که کتابی با عنوان کفایهالاصول نوشتهاست. به همین ترتیب، صاحب روضات الجنات ، میرزا محمد باقر چارسوقی اصفهانی و منظور از صاحب عروه ، ملامحمدکاظم طباطبایی یزدی است.
حدود سهسالی هست که مشغول تحقیق در مورد زندگینامهنگاری حوزویان هستم. با این دست تعابیر در مورد علماء حوزه به دفعات برخورد کردهام. این نامگذاری به حدی رایج میشود که گاهی در متون و بحثهای شفاهی حوزویان، نام فرد مورد نظر به کار نمیرود و تعبیر ِ "صاحب ..." جایگزین نام او میشود.
در دانشگاه و نظام آموزشی غیرسنتی ما کمتر به یاد دارم که کسی را نه با نامش، که با پسوند ِ نویسندهی فلان کتاب مهم در علوم انسانی معرفی کنند. در علومانسانی و علوماجتماعی غربی هم کمتر دیدهام که حتی از کلاسیکهای این علوم، نه با نامشان که با لقب نویسندهی فلان کتاب یاد کنند.
به معنای اجتماعی چنین نامگذاری فکر میکنم: نظام آموزشی و علمی که افراد سرشناس خود را با عنوان نویسنده یک کتاب مهم نامگذاری میکند، در واقع در حال اعتبار بخشیدن به خروجی و محصول کار آنان است. وقتی فردی در یک نظام آموزشی، با نویسندگی یک اثر علمی شناخته میشود، در حقیقت اهمیت خروجی و محصول علمی در آن میدان و حوزه مورد تأکید قرار میگیرد. نوعی قدردانی نمادین از نویسندگانی که آثار اصلی این میدان را تولید میکنند. اگر در اروپای غربی و فرانسه و انگلستان، القاب سنتی چون دوک و سِر و شوالیه تا به امروز برای تقدیر و ایجاد منزلت اجتماعی به کار میرود، در میدان حوزوی نیز تعبیر صاحب ... گونهای مکانیزم ایجاد منزلت اجتماعی برای نویسندگان است. سرمایهای که اینبار نه در ازای در اختیار داشتن موقعیت مدیریتی و سلسله مراتب حوزوی، که در ازاء تلاشی علمی، به نمایندگی خروجی این تلاش یعنی کتابی اثرگذار، به فرد اعطا میشود. این مکانیزمها، نشانی دیگر از قوام و توان قابل ملاحظهی نظام سنت علمی ما در گذشته است.
از طرفی دیگر، شاید بخشی از این تأکید بر خروجی (یک کتاب) و مانایی و اثرگذاری آن در میدان حوزوی، ناشی از تفاوت در منطق علم مدرن و دانش سنتی نیز باشد. چرا که آنچنان که ماکس وبر در مقاله علم در مقام حرفه میگوید، ویژگی علم مدرن، در کهنهشدن و زماندار بودن گزارههای مطرح شده و نظریات - حتی گاهی سریع- و به تعبیر پوپر، "ابطالپذیری" گزارههای آن است. در حالی که در منطق دانش حوزوی و در میدان سنت، چنین فرآیند سریعی از کهنهشدن و باطل شدن وجود ندارد. به همین دلیل، تا حدی طبیعی است که اهمیت و اعتبار آثار و کتابها در میدان سنت حوزوی، ماناتر و بلندمدتتر باشد.
به نقل از مهدی سلیمانیه پژوهشگر حوزوی
یعنی امتحانی نمیگیرند به نام امتحان آیت اللهی و بعد از قبولی در آن، به فرد بگویند آیت الله
در بین حوزویان ، کسی که مجتهد مطلق است را آیت الله میگویند، یعنی کسی که توانایی استنباط احکام را در تمام ابواب فقه داشته باشد ، و این معمولا حاصل نمیشود مگر با تدریس ده بیست سال درس خارج و مقالات فقهی و تربیت شاگرد و کم کم با تحویل گرفتن از ناحیه علمای معروف ، آن فرد بین حوزویان آیت الله لقب میگیرد و بعد از چهل، پنجاه سال وقتی در حد فتوا دادن و مرجعیت رسید به او آیت الله العظمی میگویند...
اما این معیاری که دادم از طرف خود مراجع معمولا رعایت نمیشود خود مراجع معمولا به کسی آیت الله العظمی نمیگویند و برای اینکه فرق بگذارند بین افرادی که سطح علمیشان بالاتر است و کسانیکه سطح علمیشان پایینتر است ، به کسانیکه در سطح مراجع باشند آیت الله میگویند و کسانی که پایینتر هستند، حجت الاسلام و المسلمین، حتی اگر مجتهد مطلق باشند و حوزویان او را آیت الله بنامند البته مسن بودن هم در این وسط بی تاثیر نیست
مثلا امام خمینی ره ، در حکم آیت الله جنتی برای شورای نگهبان ، نوشتند حجت الاسلام با اینکه فقیه شورای نگهبان باید مجتهد مطلق باشد و کلا برای کمتر کسی از لقب آیت الله استفاده میکردند
یا در حکم رهبری برای آیت الله شب زنده دار و آیت الله مدرسی که نزدیک بیست و پنج سال است درس خارج دارند و مقالات مختلف علمی دارند و قطعا آیت الله هستند ، نوشته اند حجت الاسلام و المسلمین ... گرچه همه ما حوزویان آنها را بدون شبهه آیت الله مینامیم و همه جا میگوییم آیت الله هیچ طلبه ولایی هم به تبع رهبری به این بزرگواران نمیگوید حجت الاسلام و المسلمین
مردم که اینها را میبینند گیج میشوند، مثلا آنها که خود را ولایی میدانند ، میگویند چون آقا گفته اند حجت الاسلام و المسلمین الا و لابد ما هم باید همین را بگوییم و الا در خط ولایت نیستیم
درصورتی که لقب دادن مراجع با لقب دادن افراد عادی فرق دارد مراجع فرمولشان فرق دارد
لقب اینقدر مهم نیست که دارد در بحثها بزرگنمایی میشود مهم عملکرد افراد است و روی عملکرد میتوان بحث کرد
این مرجع تقلید در درس خارج خود:
القاب ثقة الاسلام، حجت الاسلام و آیت الله و مانند فقیه، محقق و مجتهد باید استعمال شود نه این که به جای آن ها از القابی مانند دکتر استفاده شود.
استفاده از القاب غیر حوزوی نوعی از خود بیگانگی است، اگر کسی در دانشگاه درس بخواند دکتر است اما وقتی کسی در حوزه درس می خواند و سطح 4 را دارد باید از القاب حوزوی استفاده کرده و از القاب بیگانه نسبت به حوزه بهره نگیرد.
باید خود باور بوده و خود باخته نباشیم، همین القابی که در حوزه از سوی علمای بزرگ صادر شده باید مورد استفاده حوزویان باشد که این کار مقام را پایین نمی آورد بلکه بالاتر می برد، حوزه بیش از هزار سال نتیجه بخش است از این رو باید آن را با عناصرش استفاده و البته کاستی ها را رفع کرد.