مدیریت گرایشی کاربران در فضای مجازی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در بستر عملیات روانی دشمن در فضای مجازی، بعد از تأثیر در حوزه بینشی مخاطب (برای مشاهده بخش اول یادداشت کلیک کنید.) دومین حوزه تأثیر گرایشی است.
رهبر انقلاب فرمودند: در جنگ روانی و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید كه آنها را منهدم كند. (2/7/1388) زمانی که بنیانهای اعتقادی و معنویت در مخاطب ریخته شد، دشمن به دنبال فتح سنگر به سنگر میرود.
یکی از مشکلاتی که جریان انقلابی با آن دست و پنجه نرم میکند، از دست دادن اولویتی به نام مسجد در بستر فضای اجتماعی است. مهمترین کنشگری و تربیت نیروی انقلابی برای تبیین گفتمان انقلاب، مسجد است که میتواند سپری را به دست مخاطب دهد تا بتواند از خود دفاع کند و یکی از مهمترین سنگرهای معنوی انسان همچون بیان حضرت امام، مسجد است.
کنشگری در فضای مجازی معلول بینش و گرایش
دو عنصر اساسى اراده و اختیار بینشها (= شناختها) و گرایشها (= عواطف) هستند. هیچ کار اراده و اختیارى بدون شناخت و میل تحقق نمیپذیرد.[1] جمع میان این دو کنش را ایجاد میکند و مخاطب را به عمل وادار میکند. زمانی که بینش و گرایش تغییر کرد، شناخت تغییر میکند و آرام آرام با اضافه شدن رغبت، رفتار فرد تغییر میکند.
مهمترین تفاوت میان انسان و حیوان در همین بینش یا بصیرت و گرایش یا عاطفه است که حیوان بدون شناخت و بر اساس غریزه به دنبال راهی میرود و اما انسان میاندیشد. به همین خاطر رسانه با مدیریت افکار، بعد اندیشیدن انسان را مورد هجوم قرار داده است.
1- ایجاد انفعال در افراد
خبرها معمولاً در دو دسته جهتدهی میشوند. خبر خوب یا خبر بد. سیر انتخاب اتفاقات و پرورش سوژه در یک رسانه بر اساس جهتدهی آن صورت میگیرد. مثلاً آمدنیوز برای انفعال جریان انقلابی شکل گرفت و البته در اولویتهای بعدی خود اهداف دیگری را هم دنبال میکرد.
اما مهمترین کارش ایجاد انفعال و تردید در جریان انقلابی بود، دلیل موضوع هم این است که عمده بچههای انقلاب برای مشاهده و رصد سراغ این رسانه معاند میرفتند. البته این نارسانه در برخورد با مخاطب دارای استانداردهای دوگانه بود.
مثلاً با گسترش انبوه اخبار در حوزه حجاب، امنیتی کردن فضا توسط جریانهای خاص علیه جریان انقلابی، ایجاد تردید و درگیری در قشر نخبه انقلابی باعث میشود که جریان انقلابی دچار یاس ناشی از شکست در انتخابات و درگیری درون گفتمانی شود. پشتیبانی این اتفاق در شبکههای اجتماعی است.
2- افزایش نفوذپذیری
وقتی گارد مخاطب در مقابل حرفهای یک رسانه بسته است، ابتدا از مسیری حرکت میکند تا مخاطب مخالف را به انفعال بکشاند و در مقابل، «مخاطب همراه» را به شوق بیاورد. زمانی که مخاطب در مقابل چند خبر صحیح از یک رسانه معاند چیزی برای گفتن نداشت و اساساً بینش تحلیل موضوع به کمک تاریخ، سوادرسانهای و سیاسی را دارا نبود، احساس تردید به او دست میدهد.
این احساس تردید مخاطب را یک گام به سمت عقب میرود تا نسبت به باورهایش تردید ایجاد کند و این ابتدای جنگ نرم دشمن در حوزه شناختی است. یعنی تبدیل یقین به شک. در کنار این موضوع نفوذ خود را در ذهن مخاطب افزایش میدهد تا احساس کند که تمام اخبار صحیح و بدون ایراد است.
این احساس به میزان نفوذ رسانه در دل مخاطب ضریب میدهد و این جاست که رسانه آرام آرام احساس میکند که هر چیزی را بخواهد، میتواند به مخاطب خود القا کند.
3- بی عاطفگی و فقدان علاقه
رسانهها در حوزه احساس، تلاش میکند تا علاقه به یک اعتقاد خاص را از بین ببرد. مثلاً واژههایی که جریان رسانهای علیه یک اعتقاد بار میکنند، احساس بدی را به جریان همسو با انقلاب میدهد. زمانی که تردید در ذهنها ایجاد شد، حالا زمان آن میرسد که حب را به بغض و بغض را به حب تبدیل کنند.
هنگامی که ظرف خالی میشود، میتوان از این خلأ و تاریکی استفاده کرد تا هرچیزی را درون آن ریخت. وقتی تردید سراغ انسان بیاید، فرصت برای سوء استفاده فراهم میشود و رسانههای مغرض شیشه ترک خورده را میشکنند و آن بمباران رسانهای صورت میگیرد که فکر بازگشت به ذهن مخاطب خطور نکند.
4- افزایش حس نگرانی
دلشوره و اضطراب حاصل کمبود است، نداشتن چیزهایی که قبلاً احساس داشتن آن ما را آرام میکرد. اگر یک ماه شبکههای اجتماعی را رصد کنید، آنقدر سیاهنمایی و خبرهایی از جنگ و درگیری را منتشر میکنند که در ضمیر ناخودآگاه انسان احساسی دست میدهد که گویا قرار است، اتفاقی رخ دهد.
احساس نگرانی باعث میشود که بهداشت روانی در جامعه از بین برود و زمینهسازی برای مرحله بعدی در اجتماع سبب میشود که به خصوص در نسل نوجوان جامعه ما افرادی سست اراده و فاقد اندیشهای با ثبات تربیت شوند. البته موسیقی نیز در پس زمینه این احساس بسیار مؤثر است.
اگر بعضی موسیقیهایی که در میان نسل جوان دست به دست میشود را گوش دهیم، شاید در دل اضطرابی ایجاد شود که گستره ناامنی را نه در محیط امن خانه که در مأمن ذهنمان از دست بدهیم.
5- افزایش عدم امنیت اجتماعی در مردم
زمانی که احساس آرامش از بدنه اجتماعی گرفته شد، اگر امنترین کشور دنیا هم باشید، مردم احساس ناامنی میکنند و از بستر ایجاد شده لذت نمیبرند. بسیار شنیدهایم که احساس مردن از خود مرگ سختتر است و به همین خاطر ضرب المثلی معروف شد که مرگ یک بار و شیون هم یک بار.
پلیس در هر کشوری اگر تبدیل به نماد امنیت اجتماعی نشود، قطعاً مشکلات زیادی را در حوزه اجتماعی ایجاد خواهد کرد. گشت ارشاد در فضای اجتماعی یکی از مهمترین عوامل واکنش مردم به حجاب شده است. شاید این نوع برخورد بدون تحقیق اجتماعی انجام گرفته باشد اما حتی اگر پاسخ علمی هم به حضور گشت ارشاد در بستر خیابان داشته باشیم، امروز جواب عکس میدهد و احساس امنیت اجتماعی را کاهش میدهد.
6- از خود بی خودشدگی حاصل از ضعف روابط اجتماعی
اگر بخواهیم موضوع این مسئله را برای نوجوان توضیح بدهیم، روندی که موسیقی در قلب نوجوان ایجاد میکند، همین مسیر است. اینجاست که پاسخ منطقی برای ذهن او پاسخگو نیست و مانند رد کردن فیل از سوراخ سوزن است. اینجا باید به دنبال گزینهای بود که قبل او را نشانه بگیرد و احساسات او را درگیر کند.
اشتباهی که والدین درگیر آن میشوند، اوضاع را بدتر میکند. وقتی پدر میبیند که فرزندش گوشهگیر شده است، در بدترین حالت درگیری ایجاد میکند و تلاش مینماید تا با ابهت پدری، فرزند را به آغوش اجتماع بازگرداند یا در بهترین حالت استدلال میآورد، در حالی که بر ذهن نوجوان مهر خورده است و منطقه درگیری احساس است.
اینجاست که گرایشات تغییر میکند و بستر کنشی شروع به فعالیت میکند و رسانه دشمن کار خودش را به نتیجه میرساند. رهبر انقلاب در هشداری که پیرامون اسناد استعماری میدهد به این موضوع میپردازد و هشدا میدهد: اینها بنشینند آنجا، ما برای اینها در ایران و در کشورهای آسیا و غرب آسیا و کشورهای اسلامی و مانند اینها، سرباز و پشتیبان و رعیّت تربیت کنیم؛[سند] ۲۰۳۰ این است. 11/2/1398
/ی702/س
نویسنده: علی اصغر سیاحت هویدا
[1] http://ensani.ir/fa/article/67225/