۱۶ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۹
کد خبر: ۶۲۳۲۷۷
تحلیلی از راهبردِ «دفاع رو به جلوی جمهوری اسلامی»؛

دکترین دفاعی ایران چگونه برنامه‌های آمریکا را به شکست کشانید؟

دکترین دفاعی ایران چگونه برنامه‌های آمریکا را به شکست کشانید؟
تحلیل گر ارشد مسائل بین الملل در یادداشتی به‌بررسی ابعاد و نتایج دکترین راهبردی جمهوری اسلامی و سیاست دفاعی ایران پرداخته است.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان سپاه «امتدادِ عمق راهبردی» کشور را لازم‌تر از «واجب‌ترین واجبات کشور» دانستند. اما این گزاره متکی به چه عقبه‌ی نظری و مستنداتی است؟ اثر چنین حضوری در تأمین امنیت ملی ایران و دفع خطرات و توطئه‌های دشمن چیست؟

محمد جمشیدی عضو هیأت علمی دانشکده‌ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیل‌گر ارشد مسائل بین‌الملل در یادداشتی به‌بررسی ابعاد و نتایج دکترین راهبردی جمهوری اسلامی و سیاست دفاعی ایران پرداخته و به سوالات فوق پاسخ داده است:

تصور کنید آمریکا در لبنان پایگاه نظامی داشت و مقاومت حزب الله وجود نداشت؛
تصور کنید آمریکا در عراق پس از نبرد میدانی ۲۰۰۳ به پیروزی نهایی رسیده بود و مقاومت داخلی در عراق بر ضد اشغالگری شکل نگرفته بود؛
تصور کنید آمریکا در جنگ هفت ساله‌ی سوریه غلبه کرده بود و اینک حکومتی متحد غرب و صهیونیسم در آنجا حاکم بود و داعش و دیگر گروه های تروریستی هم مجال فعالیت و توسعه‌ی ارضی داشتند؛
تصور کنید آمریکا در افغانستان و همچنین به مدد سعودی‌ها در یمن به پیروزی رسیده بود؛   


در آن صورت وضعیت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چگونه بود؟ آیا تا به‌حال جنگ مستقیم آمریکا علیه ایران عملیاتی نشده بود؟ موارد فوق فقظ بخشی از طرح های نظامی آمریکا برای تسلط بر منطقه و تهدید قدرت و سپس موجودیت جمهوری اسلامی ایران بوده است.

اگر ایران یا متحدین ایران در این عرصه‌ها فعال نبودند بدون شک آمریکا در منطقه هژمون نظامی مطلق بود. تلفات و عقب‌نشینی نظامی آمریکا از لبنان در ۱۹۸۴ در دوره‌ی قدرت فائقه‌ی آمریکا در عصر ریگان، اخراج و شکست نظامی آمریکا در عراق در دوره‌ی دکترین نومحافظه‌کاری آمریکا در زمان جورج بوش پسر، ناکامی در سوریه در دوران اوباما و ترامپ، همه ناشی از «قدرت ایران در منطقه» بوده است. آمریکا در یک جنگ پیروز شد و آن جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱ ضد صدام بود. دکترین نظامی صدام صرفا محدود به جغرافیای خود بود و با اولین برخورد نظامی درهم شکست.

شکست‌های راهبردی آمریکا در منطقه نتیجه‌ی سیاست‌های ترکیه یا روسیه نبوده است بلکه این ایران و «محور مقاومت» است که آن را به شکست کشانده است بدون اینکه آسیبی متوجه ایران شود. منطقِ این موفقیت‌ها ریشه در «دکترینِ راهبردی جمهوری اسلامی» دارد که سیاست دفاعی آن صرفا دفاع از سرزمین خود نیست بلکه ایجاد و بسطِ «هویت مقاومتی فرامذهبی» در جغرافیای منطقه است. تحولات خاورمیانه زمینه‌های این هویت‌یابی را روز به روز بیشتر ایجاد می‌کند. پس روند راهبردی تحولات جاری به نفع قدرت فزاینده‌ی انقلاب اسلامی است و آمریکا و متحدانش نیز متوجه‌ی این امر شده‌اند و به دنبال الگوگیری به نفع خود (مثل طرح ناکام ناتوی عربی) یا خشکاندن این پیوندها از طریق تحریم هستند.

بیانات رهبر انقلاب در جمع فرماندهان سپاه حاوی یک جهش چشمگیر در تثبیتِ قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی بود که بدون تردید دکترین جدید دفاعی جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب محسوب می‌شود؛ «نگاه وسیع به جغرافیای مقاومت»، «نگاه وسیع فرامرزی»، «قناعت نکردن به منطقه خودمان» و «امتداد عمق راهبردی» کلیدواژه‌های راهبردی‌ای هستند که هر کس اندکی از سیاست بین‌الملل بداند متوجه‌ی معانی و الزامات آن می‌شود.

ویژگی‌های دفاع رو به جلوی ایران تا به‌حال در حد و اندازه‌ی تبدیل شدن ایران به یک بازیگر منطقه‌ای فعال بوده است؛ اکنون این نتیجه بدست آمده و دشمن به دنبال جلوگیری از تثبیت و نهادینه شدن این وضعیت است. اقتضای دکترین جدید راهبردی انقلاب اسلامی این است که فراتر از تثبیت این قدرت در منطقه‌ی خود، به دنبال تقویت نقشش در ایجاد همان الگوی موفقی باشیم که انقلاب اسلامی را تا به این مرحله از قدرت رسانده است.

ارسال نظرات