۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۸
کد خبر: ۶۲۴۲۱۰
می‌خواهم تنها باشم؛

هیکیکوموری‌ها؛ آدم‌هایی که سال‌ها از اتاق خوابشان بیرون نمی‌آیند

هیکیکوموری‌ها؛ آدم‌هایی که سال‌ها از اتاق خوابشان بیرون نمی‌آیند
هیکیکوموری توصیف آدم‌هایی است که در خانه‌‌شان یا حتی فقط در اتاق خوابشان پنهان می‌شوند و برای ماه‌ها یا سال‌ها، به جز خانواده، از تمام آدم‌های دیگر جدا می‌افتند.

به گزارش خبرگزاری رسا، همۀ ما گاهی دلمان می‌خواهد چند روزی را در خانه یا اتاقمان بمانیم و از هیاهوهای اجتماع دور باشیم. اما در برخی افراد این تمایل شکلی افراطی به خود می‌گیرد. طوری که ممکن است فرد سال‌ها از خانۀ خودش بیرون نیاید. نوعی حبس خودخواسته که معمولاً با آسیب‌های روانی دیگر هم همراه می‌شود. به این افراد اصطلاحاً هیکیکوموری می‌گویند. واژه‌ای ژاپنی که به معنی «کناره‌گرفتن» است.

اولین تحقیق دانشگاهی مفصل دربارۀ هیکیکوموری‌ها به تازگی منتشر شده است. گزارشی از این تحقیق را می‌خوانید.

اما یانگ، ایان — هیکیکوموری اصطلاحی ژاپنی برای توصیف آدم‌هایی است که در خانه‌‌شان یا حتی فقط در اتاق خوابشان پنهان می‌شوند و برای ماه‌ها یا سال‌ها، به جز خانواده، از تمام آدم‌های دیگر جدا می‌افتند. این پدیده توجه عمومی را به خود جلب کرده است و در سال‌های اخیر مقاله‌های زیادی دربارۀ آن در رسانه‌های جریان غالب در ژاپن و دیگر کشورها نوشته شده است، اما عجیب است که روانشناسان درک کاملی از این افراد ندارند.

اگرچه این حالت اولین‌بار در ژاپن توصیف شد، تا به حال نمونه‌هایی از هیکیکوموری در کشورهای اقصا نقاط جهان مثل عمان، هند، آمریکا و برزیل گزارش شده است. هیچ‌کس نمی‌داند چه تعداد هیکیکوموری وجود دارد (این واژه هم برای چنین حالت روانی‌ای به کار می‌رود و هم برای آدم‌هایی که آن را دارند)، اما پیمایش‌ها می‌گویند ۱.۷۹ درصد از ژاپنی‌های ۱۵ تا ۳۹ ساله واجد چنین خصوصیاتی هستند. با وجود این، اگرچه فرضیاتی دربارۀ عوامل ریسکِ مربوط به این بیماری ارائه شده است، اما این عوامل تا حد زیادی براساس گزارش‌هایی مربوط به چند نمونۀ محدود است، و تحقیقاتی که کل این جمعیت را دربربگیرد، کافی نیست. مطالعه‌ای جدید که در ژورنال مرزهای روان‌پزشکی۱ چاپ شده است، بخشی از این خلأ دانش را پر می‌کند.

رزلاین یانگ و کیوکو نامورا، دو محقق گروه سلامت عمومی در دانشکدۀ عالی پزشکی در دانشگاه آتیکا در ژاپن، داده‌های پیمایشی از ۳۲۸۷ زن و مرد ۱۵ تا ۳۹ سالۀ شرکت‌کننده در پیمایش را تحلیل کردند که به طور تصادفی از ۲۰۰ منطقۀ شهری و حومۀ شهری متفاوت در سرتاسر ژاپن انتخاب شده بودند و نمونه‌ای از جامعۀ ژاپن بودند.

شرکت‌کنندگان به سؤالاتی در این‌باره جواب دادند که چند وقت یک بار از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند (و برای آن‌هایی که بیرون نمی‌آمدند، چه مدت بود که داخل خانه مانده بودند). محققان هیکیکوموری را هر فردی در نظر گرفتند که حداقل در شش ماه گذشته هرگز از خانه‌اش بیرون نیامده یا به‌ندرت بیرون آمده باشد، مگر اینکه فرد دلیلی منطقی برای ماندن در خانه داشته باشد، مثل اینکه باردار باشد، درگیر کار خانه باشد (بله،‌ واقعاً)، خانه‌دار باشد، یا بیماری اسکیزوفرنی داشته باشد. پاسخگویان به سؤالات جمعیت‌شناختی و سؤالاتی دربارۀ سلامت روانی خود نیز جواب دادند.

گفته‌اند که هیکیکوموری در درجۀ اول پدیده‌ای شهری است. اما این چیزی نبود که یونگ و نومورا دریافتند. براساس داده‌های پیمایش، هیکیکوموری‌ها ممکن است در روستا یا در شهرهای بزرگ زندگی کنند. همچنین تصور می‌شد این موقعیت در بین مردان شایع‌تر باشد. این مطالعه اولین شواهد از میزان شیوع بیماری را فراهم می‌کند که تأییدکنندۀ این فرضیه است. با این حال، ۲۰ نفر از ۵۸ هیکیکوموری، زن بودند.

یانگ و نامورا هیچ رابطه‌ای بین منطقۀ کشور، تعداد اعضای خانواده یا طبقۀ اجتماعی پیدا نکردند. اما یک متغیر جمعیت‌شناختی محلی تقویت‌کنندۀ این موقعیت بود: زندگی در ناحیه‌ای که با کسب‌وکارها و مغازه‌ها پر شده باشد. محققان دریافتند هر چه منطقه‌ای فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی بیشتری عرضه کند، درصد هیکیکوموری‌ها کمتر است. محققان می‌گویند این نوع محله‌ها می‌توانند «آدم‌ها و فرهنگ‌های متنوع و حق انتخاب‌های بیشتری برای فعالیت در فضای باز ارائه دهند و فرصت‌های شغلی بیشتری داشته باشند. مطالعات بعدی باید مشخص کنند که آیا این عوامل با هیکیکوموری ارتباط دارند یا خیر».

در این نمونه، احتمال بیشتری وجود داشت که هیکیکوموری‌ها سابقۀ درمان‌ روانی داشته، ترک تحصیل کرده یا گرایش به خشونت علیه خودشان (مثلاً خودآزاری)

این اضطراب‌ها شاید با نوعی حس تحقیر در ارتباط باشند که نشان می‌دهد این افراد می‌ترسند در موقعیت کنونی‌شان دیده شوند

و نه دیگران داشته باشند. چنین افرادی، بیشتر از اینکه به عضوی از خانواده که با آن‌ها زندگی می‌کند آسیب برسانند، محتمل‌تر بود که ظرف و ظروف را پرت کنند یا به دیوار مشت بکوبند. قوی‌ترین عاملْ میزان بالای مشکلات میان‌فردی بود که با میزان توافق با جملاتی مثل «از احتمال رویارویی با افرادی که می‌شناسم مضطربم»، «نگرانم که دیگران چه فکرهایی ممکن است درباره‌ام بکنند» و «نمی‌توانم خودم را در گروه‌ها جا بدهم» سنجیده شد.

یانگ و نامورا می‌نویسند:

این اضطراب‌ها شاید با نوعی حس تحقیر در ارتباط باشند که نشان می‌دهد این افراد می‌ترسند در موقعیت کنونی‌شان دیده شوند... برخلاف اضطراب‌هایی که در هراس‌های اجتماعی یا دلواپسی‌های اجتماعی عمومی دیده می‌شوند... یافته‌های ما دربارۀ ارتباط بین هیکیکوموری‌ها و مشکلات میان‌فردی حکایت از این دارد که هیکیکوموری‌ها از آدم‌ها و اجتماعی که می‌شناسند می‌ترسند.

اگر چنین اضطراب‌هایی مردم را درون خانه‌هایشان نگه می‌دارد، چه چیز در وهلۀ اول تشویقشان می‌کند که پا پس بکشند؟ یک جواب می‌تواند مدرسه‌هراسی باشد. این پیمایش فاش کرد احتمال بیشتری دارد هیکیکوموری‌ها ترک تحصیل کنند. ظاهرا گذار از دبیرستان به دانشگاه به طور ویژه برای آن‌ها سخت است.

همۀ این‌ها حاکی از یک مسیر احتمالی برای درمان هستند؛‌ حداقل یافتن راه‌هایی برای نگه داشتن جوانان در سیستم آموزشی، شاید ریسک را کاهش دهد: «با ارزیابی دقیق ترس‌هایی که احتمالاً چنین افرادی دارند، داده‌هایمان این احتمال را می‌دهند که بهبود مهارت‌های ارتباطی و مدیریت انتظارات ممکن است برای مبارزه با هیکیکوموری مفید باشد». محققان اشاره می‌کنند که این استراتژی در اصل از قبل امتحان شده و با موفقیت‌هایی همراه بوده است. این استراتژی نقطۀ قوتی دارد و آن این است که در کمال تعجب، هیکیکوموری‌ها معمولاً تنها زندگی نمی‌کنند. علیرغم تنهایی، اکثرشان با دو تا چهار عضو دیگر خانواده در یک خانه زندگی می‌کنند،‌ پس به نوعی جامعه و مکانی برای شروع دسترسی دارند.

اما چالش‌های مهمی وجود دارد: داده‌ها نشان داده است که نسبت بسیار زیادی -۳۷.۹ درصد- از هیکیکوموری‌ها در گذشته سابقه‌ای از درمان روانی داشته‌اند. محققان اضافه کرده‌اند: «نسبت بالای هیکیکوموری‌هایی که به دارو وابسته هستند نیز هشدار‌دهنده است». بعضی از پاسخگویان می‌گفتند که مرتب چیزهای بی‌معنی را بررسی می‌کنند یا یک کار را بارها و بارها تکرار می‌کنند. افسردگی بالینی، اسکیزوفرنی و افکار و تلاش‌هایی برای خودکشی در این گروه بسیار رایج است.

اینکه چطور تمام این عوامل به عنوان دلایل و احتمالاً نتایج هیکیکوموری با هم در ارتباط هستند، اصلاً مشخص نیست. اما یک نکته واضح است: هیکیکوموری‌ها به‌شدت از درد خودشان آگاه هستند. احتمال دارد احساس گناه شدیدی کنند که خانواده‌شان را در معرض عادت‌های عجیب خود قرار داده‌اند و همزمان، گزارش دهند که از شیوه‌های حبس خودشان در خانه احساس خفگی می‌کنند. همانطور که محققان تأکید می‌کنند، کاملاً مشخص است که مطالعات بیشتری لازم است. بااین‌همه، این کار جدید سرنخ‌های خوبی برای راه‌های تحقیقاتی مفید فراهم می‌کند و مثل دعوتی به عمل است. محققان نتیجه می‌گیرند: «شرایط هیکیکوموری‌ها مستلزم مداخلۀ فعال به جای نگرش منفعلانه‌ای است که این مسئله را صرفاً نوعی انتخاب سبک زندگی می‌داند»./998/د101/ب1

اما یانگ

ترجمۀ: میترا دانشور مرجع: aeon

میثم صدیقیان
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۹ مهر ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۹
منم اینجوری ام اصلا دوست ندارم از خونه بیام بیرون
1
0