اقتصاد و سیاست در چشمانداز توسعه
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، علی اصغر سیاحت هویدا
زمانی که سیاست به سمت گفتمان توسعه حرکت میکند و پیشرفت رنگ میبازد، بازتعریفهای فرهنگی نیز تغییر میکندن. گفتمان توسعه به معنای فرآیند و ترکیببندی دانش و قدرت است که از طریق آن مفاهیم خاص، نظریهها و کردارهای تغییر اجتماعی خلق و بازتولید میشود.1
با این تعریف پارادایم نوسازی تحت تاثیر نظریه تکامل اجتماعی نیز قرار داشت. در این نظریهها، کشورهای جهان سوم معمولا به منزله جوامع سنتی تلقی میشدند و در یک انتهای پیوستار توسعه قرار میگرفتند، اما کشورهای صنعتی شده در غرب به منزله وضعیت متضاد، انتهای دیگر این پیوستار را اشغال می کردند.2
بیثباتسازی منطقه برای توسعه و نه پیشرفت
زمانی که توسعه به مثابه پیشرفت تلقی شد، دیگر ثبات نماند و الگوهای رفتاری تغییر کرد. یعنی به جای نگاه به درون و توجه به منطقه برای آبادانی، دنیای خارج را فقط غرب میپنداریم. سریع القلم به این نکته مصرانه تاکید میکند که جامعه ایرانی تمایل به غرب دارد نه شرق.
من صدها فرد به شدت مذهبی و حتی انقلابی میشناسم که ترجیح دادهاند فرزندانشان در یک کشور اروپایی یا شمال آمریکا تحصیل کنند تا در یک کشور آسیایی. کسانی که این واقعیت را نفی میکنند، بیشتر دلایل روانی دارد تا عقلی و علمی. اینکه ایرانیها تمایل به غرب دارند، دلایل صرفا سیاسی و ایدئولوژیک ندارد، بلکه به خاطر علاقه همه ایرانی ها به کیفیت است.3
حالا همین مسیر توسعه و نگاه به غرب در اندیشه غربگرایان داخلی کشورمان به منطقه نیز سرایت میکند و توهم نفوذ اقتصادی به جای همکاری تجاری ماجرا را امنیتی میکند. با این نگاه نباید ضروریترین نیازها را از کشور همسایه تامین کرد و این مسئله سیاست خارجی و داخلی را به چالش میکشد اما برای واردات هشت تن سنگ پا از غرب هیچ تکانهای وجود ندارد.
استانداردهای دوگانه برای بازی سیاسی
متفکران توسعهگرا در ایران معتقدند که عدم تعامل با غرب ناشی از فقدان اعتماد به نفس است. سریع القلم نوع مواجهه با غرب را بر سه نوع تقسیم میکند: 1- غرب ستیزی، 2- غرب شیفتگی 3- پذیرش غرب به عنوان یک واقعیت. گویا اعتدالگرایان خود را در زمره قسم سوم تلقی میکنند. شاید مشکل اصلی ما این باشد که در تعامل با غرب به اندازه کافی اعتماد به نفس نداریم، هر چند سطح اعتماد به نفس در دوران پس از انقلاب اسلامی قاعدتا باید بهبود یافته باشد. 4
روزنامه سازندگی به سردبیری مرد همیشه در حاشیه روزنامهنگاری ایرانی یعنی محمد قوچانی همواره مورد حمایت جریان اعتدال و سازندگی بوده است و یکی از مولفههای اینها توسعه مبتنی بر اندیشه غربی است که طلایهدار ان محمود سریع القلم است.
این استانداردهای دوگانه توسعهگرایان در هر کشوری منجر به بازگشت به عقب میشود و در واقع شعار ما به عقب برنمیگردیم در ساحت سیاست بازی بچهگانه و شوخی مسخرهای بود که توسعهگرایان با مردم کردند. فرقی نمیکند که عراق باشد یا ایران، زمانی که توسعهگرایی محور سیاست باشد، شعارهایی برای بازگشت چکمه صدام یا رضاخان طنین انداز میشود.
نقش رسانه در بازتاب بازی توسعه
وقتی نگرشها به اطراف تغییر کرد، اولویتها و شناخت مردم دستخوش پارادوکسی سنگین میگردد و ناچار داستان را وارونه میخوانند. اینجا نقش رسانه شفاف میشود که در تبیین انسان ایدهآل در دنیای خارج باید چه الگوی رفتاری از خود به خرج بدهد.
همواره بدنه اجتماعی مردم هستند که افرادی را بیهوده معروف میکند و در صورتی که توجهات به شخصی جلب نشود و با دنبال کردن، آن را تایید نکنند، تمام اتفاقات فروکش خواهد کرد. به یک معنا بیسوادها و احمقها را توده مردم معروف میکنند.
از مسیر توسعه، انسان به مصرفگرایی رو میآورد و پورنوکراسی جای خودش را به دموکراسی میدهد. انسانهایی که شناخت خویش را با فضای مجازی گره زدهاند و مدلینگ لباس تا الگوی ایستادن خویش را از فشن شوها و مدل استایلینگها میگیرند و با ماهیتی طرف میشویم که خودی از خویش ندارد و همه در غیر تصویر میشود.
اینجا باید گفت، زمانی که ارزشها عوض شوند، عوضیها با ارزش میشوند. یعنی نظام ساخت سلبریتی از ناگزیرگاه توسعه برای شهوت دیده شدن بیرون میآید. نظام توسعه مبتنی بر طمع، کبر و حسد بنا میشود و حیازدایی ابتدای مسیر این نظام مبتنی بر شهوت است./ 882/ی702/س
منابع
- ارتباطات توسعه، ولفگانگ دونزباخ، ترجمه حسین حسنی، انتظارات علمی و فرهنگی، ص 132
- ارتباطات توسعه، ولفگانگ دونزباخ، ترجمه حسین حسنی، انتظارات علمی و فرهنگی، ص 169
- مکتب نیاوران، محمدجوان اخوان و رضا سراج، ص 97
- مکتب نیاوران، محمدجوان اخوان و رضا سراج ،ص 99