۲۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۴
کد خبر: ۶۲۷۱۲۹
نقدی تاریخی بر سخنان رییس جمهور؛

سه رفتار پیامبر در مواجهه با پیمان شکنان

سه رفتار پیامبر در مواجهه با پیمان شکنان
اگر بناست ترکمنچای‌ دیگری بر این ملت تحمیل شود تحمیل کنندگان این قراردادها نباید ساده‌لوحی خود را پشت یک تاریخ ساختگی از دین و پیامبر پنهان کنند.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، حمید حاج امینی

آقای روحانی در سخنرانی خود در کرمان گفته که پیامبر اکرم(ص) با کفار پیمان می‌بست و وقتی کفار پیمان را می‌شکستند، پیمان دوم را می‌بست. هیچ کس هم نمی‌گفت پیغمبر ساده‌لوح است.

این که جناب ایشان سرانجام ولو به تلویح و در لفافه فهمیده و پذیرفته که کفار امریکایی، پیمان برجام را شکسته‌اند خود جای تبریک و شادباش دارد و امیدواریم به یاری خداوند و دعای مردم، سرعت این دریافت مسائل در ایشان بیشتر شود که آرزو بر ما جوانان عیب نیست. اما در باب این که ایشان کدام پیمان از پیمان‌های نبی اکرم صلی الله علیه و آله را در نظر داشته است به عنوان یک پژوهش‌گر تاریخ بسیار برایم شگفت‌آور و پرسش‌برانگیز بود. آن چه که از پیمان‌ّهای پیامبر اکرم و عهدشکنی مخالفانشان می‌دانم چیزی است غیر از آن چه که آقای روحانی می‌گوید. برای نمونه سه مورد از برخوردهای پیامبر اکرم در برابر پیمان‌شکنی‌ها را مرور می‌کنیم:

۱. عمرو بن عبدالله جمحی شاعری از قریش بود که در جنگ بدر به دست مسلمانان اسیر شد. او که سابقة‌ دوستی با رسول خدا داشت، از رسول خدا خواست از او درگذرد تا همسران و فرزندانش در مکه بی‌کس و سامان نشوند. پیامبر اکرم پذیرفت به این شرط که وی دیگر هیچ گاه در جنگی بر ضد پیامبر و مسلمانان شرکت نکند. عمرو قسم خورد و پیامبر آزادش کرد و او نیز در ستایش این بزرگواری پیامبر اکرم شعری سرود که برای اهل ادبیات عرب معروف است.

سال بعد که مشرکان برای جنگ احد بر ضد مسلمانان مجهز می‌شدند به سراغش رفتند و خواستند که همراهشان برود. او امتناع کرد و گفت محمد به من نیکی کرد و بر من منت نهاد؛ سزاوارش نیست که بر ضدش به جنگ دوباره بروم. اما دو تن از سران مشرکان، صفوان بن امیه و ابی بن خلف، بسیار بر وی اصرار کردند و تضمین کردند که در صورتی که اتفاقی برای او رخ دهد، مخارج خانواده‌اش را به عهده گیرند. او نیز پذیرفت و علاوه بر این، به نزد قبایل مختلف می‌رفت و با سرودن شعر، آنان را تحریک می‌کرد که در جنگ بر ضد مسلمانان شرکت کنند. گذشت و جنگ شد و از قضای روزگار این عمرو در همان جنگ احد در مقطعی که پیروزی با مسلمانان بود، اسیر شد. او را به نزد پیامبر بردند. عمرو خدمت ایشان عرض کرد: ای محمد بر من منت نه! در این جا بود که پیامبر اکرم آن سخن زرین خویش را که در تاریخ ماندگار شد بیان کرد: ان المؤمن لایلدغ من جحر مرتین؛ مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود. سپس به عمرو فرمودند: آیا می‌خواهی به مکه بازگردی و دست به ریشت بکشی و بگویی محمد را دوبار گول زدم؟! سپس حضرت به یکی از یاران خویش به نام عاصم دستور داد این پیمان‌شکن را به درک واصل کند (انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۳۳۵ و نیز بنگرید: الاعلام زرکلی، ج۵، ص۸۰ و ۸۱).

۲. پیامبر اکرم در سال ششم هجرت، مهم‌ترین پیمان خویش را که معروف به صلح حدیبیه است با مشرکان مکه منعقد کرد که طبق آن صلحی ده ساله بین قریش و مسلمانان برقرار می‌شد؛ اما ۲۲ ماه بعد، قریش این صلح‌نامه را نقض کرد.

ماجرا از این قرار بود که در سال هشتم، نبردی بین قبیله بنی‌خزاعه که با مسلمانان هم‌پیمان بود و قبیله بنی‌بکر که هم‌پیمان قریش بود درگرفت. قریش با ورود به این درگیری و کشتن افرادی از بنی‌خزاعه، پیمان حدیبیه را زیر پا گذاشت. آن چه جالب است واکنش قریش در ادامه ماجراست. هنوز پیامبر اکرم اقدامی انجام نداده بود اما قریش ـ که بر خلاف آقای روحانی، به خوبی پیامبر را می‌شناخت ـ می‌دانست که این اقدامش بی‌پاسخ نخواهد ماند. از این رو ابوسفیان به عنوان بزرگ مکه برای عذرخواهی و جبران به مدینه رفت.

داستان خواندنی طرز برخورد پیامبر و مسلمانان با ابوسفیان است؛ در این باره در منابع آمده است که نیازی به تکرارش در این جا نیست. مختصر این که هیچ کسی به سخنان او کم‌ترین توجهی نکرد و کسی با او هم‌سخن نشد و پاسخی نداد. در نهایت ابوسفیان به پیشنهاد یکی از مسلمانان شوخ‌طبع به میان مسجد رفت و دو دوستش را به نشانة‌ بیعت دوباره به هم گره کرد و فریاد زد که هم از جانب قریش و هم از جانب مسلمانان اعلام می‌کند که پیمان صلح همچنان برقرار است! کاری که بعداً همه مشرکان مکه بدان ریشخندش کردند. القصه؛ فکر می‌کنید واکنش پیامبر چه بود؟ آیا به قول آقای روحانی پیامبر بلافاصله قرارداد جدیدی منعقد کرد؟ خیر! در قاموس منطق و اقتدار سیاسی رسول خدا، سزای تخلف از پیمان، تنبیهی بازدارنده و کیفری در خور می‌طلبید که یک عذرخواهی هر چند به طور رسمی و با قبول مسؤولیت از طرف بلندپایه‌ترین شخص طرف مقابل، برای آن کافی و پذیرفته نبود و این شد که مدتی بعد رسول اکرم با لشکری بزرگ شهر مکه را فتح کرد و پاسخ خردکننده و قاطع این عهدشکنی را با فتح شهر مکه داد (انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۳۵۳ـ۳۵۵).

۳. سریه کرز بن جابر یکی از عملیات‌های نظامی است که به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صورت گرفت. ماجرا از این قرار بود که چندین نفر ـ که بیشتر منابع تعداد ایشان را دو نفر ذکر کرده‌اند ـ به نزد پیامبر در مدینه آمدند و از آن حضرت خواستند که اسلام را به آنان بیاموزد. پس از چند روزی هوای مدینه به آنان نساخت و احساس ناراحتی کردند. پیامبر اکرم دستور داد آنان را به اطراف مدینه ببرند و در جایی که چوپانی گله شتران را می‌چراند بمانند و از هوای آن منطقه و شیر شتران استفاده کنند تا بهبود یابند. این چند نفر پس از آن که سلامتی کامل خود را بازیافتند آن جوان چوپان را کشتند و در چشمانش خار فرو کردند و شتران را به سرقت بردند. خبر که به پیامبر اکرم رسید بلافاصله گروهی را برای بازداشت آنان راهی کرد. این نیروی ضربت به سرکردگی کرز پس از تعقیب و گریزی برق‌آسا این یاغیان را کتف‌بسته به پیش پیامبر آورد و به پای ایشان افکند. رسول خدا نیز دستور دادند این پیمان شکنان را به تلافی خیانتشان و رعبی که در جامعه ایجاد کرده بودند به همان شکل که خودشان عمل کرده بودند، مقابله به مثل کردند و کشتند تا عبرتی باشد برای دیگر یاغیان. (البدءوالتاریخ مقدسی، ج۴، ص۲۲۳)

آقای روحانی!

این سیره پیامبر ما بود. محمد بن عبدالله. اکنون شما بفرمایید پیامبرتان کیست؟ محمد بسیار است. نکند کسی دیگر منظورتان باشد که در هر پیمان کلاه سرش می‌گذارند و گاو شیر دهش می‌خوانند و باز دوان دوان در پی قرار داد دیگر می‌دود؟

سخن آخر این که اگر بناست ترکمن‌چای‌های دیگری بر این ملت تحمیل شود بایستی شهامت اعلامش نیز وجود داشته باشد و تحمیل کنندگان این قراردادها نباید ساده‌لوحی خود را پشت یک تاریخ ساختگی از دین و پیامبر پنهان کنند./918/ی701/س

ارسال نظرات