پرسش از چندگانگی فرهنگی جامعه
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، حسین عندلیب
در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی شاهد ترویج فرهنگ اسلامی هستیم و مردم و مسئولین و نهادها سعی وافری بر ترویج فرهنگ اسلامی دارند. هرچند برخی از مردم همچنان علاقهای به پذیرش فرهنگ اسلامی ندارند و در همان فرهنگ طاغوتی- فرنگی میزیستند. رخداد مهم و تاثیر گذار دفاع مقدس نیز باردیگر روح فرهنگ اسلامی و شهادت طلبی، ایثار، مجاهدت و دهها ارزش ناب و فضیلت اخلاقی را به درون جامعه تزریق کرد به گونهای که پدران ما از «خدایی شدن مردم» و گذشتها و ایثارهای آنان برای ما داستانهای فراوانی نقل مینمایند. لکن پس از پایان دوران طلایی دفاع مقدس، فاز تهاجم دشمن تغییر یافته و به سمت «جنگ فرهنگی» پیش میرود. توسعه رادیوها و شبکههای ماهوارهای در دستور کار سازمان رسانهای غرب قرار میگیرد و با حجم زیادی در صدد القای فرهنگ و سبک زندگی خود به کشورهای دیگر به خصوص ایران اسلامی هستند.
ثمره تلاش پرتراکم و پر حجم رسانهای غرب و گسترش فناوریها و بروز اینترنت و شبکههای اجتماعی تمایل بخشی از مردم ایران را به سمت شیوه و سبک زندگی غربی- اروپایی متمایل میکند. از سبک ساختمان سازی، پوشش، میهمانی، مجالس عزا و شادی و خلاصه خرد و کلان زندگی برخی مردمان تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفته و امروزه بخشی از مردم خصوصا در کلان شهرها تمایل دارند بر اساس مدل و سبک زندگی غربی زندگی نمایند. نگهداری حیوانات خانگی، دوچرخه سواری و موتور سواری بانوان، موسیقیهای آنچنانی، ارتباط و معاشرت آزاد مردان و زنان و... همگی در همین دایره قابل تعریف است؛ بنابراین در کنار شیوه زندگی حجم عظیمی از ایرانیان که سبک زندگی ایرانی – اسلامی را انتخاب کرده اند و تا حدود زیادی به باورهای اسلامی پایبند هستند - هرچند فاصله زیادی به الگوی تراز اسلامی دارند- بخشی از جامعه به دنبال فرهنگ، باورها و ارزشهای دیگری هستند که رشد این بخش از جامعه هم اکنون و در آینده تعارضهای پیدا و پنهانی در ساحت زندگی اجتماعی بین ایرانیان به وجود آورده است. به عنوان نمونه حجاب برای زن ایرانی یک ارزش محسوب میشود، ولی برای بخشی از زنان ایرانیان دیگر این موضوع دارای ارزش نیست و در اینصورت پذیرش برای امر به آن و دعوت به آن ندارند و از این دست مسائل زیاد است. رصد این واقعیت رهبر فرزانه انقلاب را بر آن داشت تا ایده «سبک زندگی اسلامی» را مطرح نمایند و از فرهیختگان و صاحبان فکر و اندیشه مطالبه ترویج و تبین سبک زندگی اسلامی را برای عموم مردم را نمایند که این قلم دار با همکاری یکی از دوستان محقق خود درسنامهای را در این خصوص تالیف کرده ایم [۱]و البته کارهای غنی و بسیار زیبای دیگری نیز در این زمینه منتشر شده است.
اکنون این پرسش مطرح است که برای این چندگانگی فرهنگی چه راهبردهای باید در نظر گرفته شود؟ اساسا دستگاههای متولی امر فرهنگ از حوزههای علمیه گرفته تا سازمان تبلیغات و وزارت فرهنگ و ارشاد و سایر دستگاههای فرهنگی چه راهبرد را برای این موضوع در نظر گرفته اند؟ آیا متصدیان فرهنگ اصلا به چنین مسالهای میاندیشند؟ فعالان فرهنگی در این زمینه چگونه میاندیشند آیا راهبردی برای آن در نظر گرفته اند؟ این پرسشها و پرسشهای از این دست جای تامل و دقت بیشتری را میطلبد چه اینکه فرض بر آن است که ایران اسلامی کشوری مبتنی بر ارزشهای اسلامی است و فرهنگهای وارداتی در تعارض آشکار با آن قرار میگیرد، از این رو در سالیان اخیر شاهد نزاعها و درگیریهای لفظی و فیزیکی فراوانی بین باورمندان به فرهنگ اسلامی و غیر باورمندان به فرهنگ اسلامی هستیم. لکن چه باید کرد و راهبرد صحیح در این باره چیست؟
طبیعتا با توجه به چند وجهی بودن امر فرهنگ نمیتوان با محصول فکر فردی به راهبرد مناسب و متناسبی دست یافت لکن بررسی فرضیههای مختلف در این باره خالی از لطف نیست و آغازی است برای تامل اهل فرهنگ تا این مهم را در کانون توجه خود قرار داده و با بررسیهای بیشتر به ارائه راهبردهای بهتر و کامل تری دست زنند.
برخی بر این باورند که امر فرهنگ را باید آزاد گذاشت تا با اختیار و اراده از سوی مردم مظاهر فرهنگی مختلف مورد پذیرش و قبول واقع شود و نمیتوان هیچگونه تحمیل و تبلیغی در این زمینه داشت. این گروه تنوع فرهنگی را پذیرفته اند و معتقدند نباید با تنوع فرهنگی مقابله کرد و باید مردم درپیروی از فرهنگهای مختلف آزاد باشند. بر این اساس تبلیغات فرهنگ اسلامی از سوی رسانه ها، دستگاهها و سازمانهای جمهوری اسلامی ایران مورد نقد و انتقاد این گروه قرار گرفته و اساسا تخصیص امکانات و بودجه را برای این منظور ناصحیح میدانند.
برخی دیگر بر این باورند که با تقویت فرهنگ اسلامی و تبلیغ و ترویج آموزههای دینی میتوان آن بخش از جامعه را نیز به سوی فرهنگ اسلامی متمایل کرد و جامعه یک دست از نظر فرهنگ و ارزشهای دینی و سبک زندگی داشته باشیم.
هر چند نویسنده با دیدگاه دوم موافق است و معتقد است از وظایف حاکمیت و دولت اسلامی بر اساس قانون اساسی و ادله قرآنی- روایی ترویج فرهنگ اسلامی است و تلاشهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران هم در داخل و هم در خارج از کشور سبب جلب نظر و گرویدن حجم زیادی از انسانها به سوی فرهنگ اسلامی شده است لکن همچنان گروهی از مردم در ایران اساسا مصرف کننده و مخاطب برنامههای فرهنگی سازمانها و دستگاههای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیستند. به تعبیر روشنتر این گروه نه به صدا و سیمای ج. ا. ا گوش میدهند و نه سایر رسانههای دیداری و شنیداری ایرانی را میبینند و میشنوند و کاملا از این فضا بیگانه هستند، دقیقا برای این طیف از جامعه چه برنامه فرهنگی در نظر گرفته شده است؟
شاید در یک مرحله ابتدایی بتوان گفت رفتار شایسته قشر مذهبی جامعه میتواند پیروان دیگر فرهنگها را به فرهنگ اسلامی جلب نماید. همانطور که اخلاق و رفتار حسنه پیامبر بزرگوار اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت بسیاری از پیروان مذاهب و ادیان و فرهنگهای دیگر را به اسلام و فرهنگ اسلامی جلب نمود. پس مرحله اول رفتار اخلاقی و حسنه از سوی قشر مذهبی است که عامل جذب میشود.
راهبرد دوم تبیین زیباییهای فرهنگ دینی در قالب نامحسوس و غیر ملموس است. شاید اهدای گل، هدیه، شیرینی و شکلات در مناسبتهای ملی- مذهبی بتواند دلها را به سمت فرهنگ اسلامی جلب نماید. همچنین تبیین کلمات اخلاقی، عقلایی و بخشش و گذشتهای اهل بیت میتواند قلبها و دلها را به سمت فرهنگ اسلامی جذب نماید. همانطور که امام علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: «.. فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا؛ [۲]همانا اگر مردم زیباییهای کلام ما را بدانند، به تحقیق از ما پیروی میکنند.». البته فراز ابتدایی سخن امام رضا (ع) هم قابل توجه است که ایشان بر لزوم گسترش فرهنگ اهل بیت (ع) اشاره کرده و میفرمایند: «رحم الله عبد أحیا أمرنا؛ [۳]خدا رحمت کند بندهای را که امر ما (فرهنگ و معارف ما) را زنده کند». در ادامه اباصلت هروی از کیفیت احیای امر اهل بیت پرسش میکند که امام پاسخ میدهد: «یتعلم علومنا ویعلمها الناس؛ [۴]علوم ما را بیاموزد و به دیگران تعلیم دهد». روشن است که علوم اهل بیت شامل اعتقادات، اخلاق و احکام است که در مجموع «فرهنگ اسلامی» را میسازد.
راهبرد سوم برگزاری جلسات عمومی و خصوصی با موضوعات فرهنگی در رسانه ملی، رسانههای جمعی، فرهنگ سراها، دانشگاهها و دیگر مراکز فرهنگی است و مجال دادن به پیروان فرهنگهای دیگر برای بیان نظرات و اندیشههای خود و البته بحث و مناظره و ارائه پاسخهای دقیق، منطقی و عقلانی به این اندیشهها است.
راهبرد چهارم مقابله با مبلغان و مروجان فرهنگ غربی- استعماری است. بر اساس اصل سوم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی موظف است همه امکانات خود را برای ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی؛ همچنین طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب به کار گیرد. همچنین بر اساس اصل سیزدهم قانون اساسی فقط مسیحیان، زرتشتیان و کلیمیان مجاز به انجام مناسک خود و عمل به تعلیمات دینی خود هستند لکن پیروان این ادیان نیز مجاز به تبلیغ و ترویج دین خود برای دیگر مردم نیستند چه اینکه دین رسمی کشور بر اساس قانون اساسی «اسلام» میباشد. از منظر حقوق بین الملل نیز تا زمانی اظهار عقیده مذهبی امکان پذیر است که به امنیت، نظم، سلامت، اخلاق عمومی و یا قوانینی که در کشورها تصویب شده، تعارضی نداشته باشد. [۵]البته ادلهی فراوانی دیگری نیز بر مسئولیت دولت و حاکمیت اسلامی (مسئولیت قوای سه گانه) در مبارزه با تهاجم فرهنگی و فرهنگهای وارداتی و خرده فرهنگهای مخرب نیز وجود دارد که در جای دیگر به طور مبسوط به آن پرداخته شده است. [۶].
اما همچنان نیاز به بیان راهبردهای دیگری است که نویسنده صمیمانه از صاحبان فکر و اندیشه تقاضا مینماید تا با تکمیل این راهبردها به الگوی شایسته و بایستهای برای نحوه مواجهه منطقی و صحیح با مساله چندگانگی فرهنگی در جامعه ایران دست یافت./918/ی702/س
پینوشت
[۱]- درسنامه سبک زندگی اسلامی با تاکید بر اندیشههای مقام معظم رهبری، تالیف: حسین عندلیب و عابدین سیاحت اسفندیاری، انتشارات جامعه المصطفی (ص) العالمیه.
[۲]- بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰.
[۳]- همان.
[۴]- همان.
[۵]- ر. ک: بند سوم از ماده ۱۸ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۹۹۶ مجمع عمومی سازمان ملل. همچنین بند سوم از ماده ۱۹ این میثاق نامه؛ و بند ۲ ماده ۲۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر.
[۶]- حسین عندلیب، «مرزبانی فرهنگی، نقش حکومت دینی در حفاظت از مرزهای عقیدتی»، مجله رسائل، پیش شماره اول، ص ۱۶۵.