چرا اسحاق جهانگیری از بستهبودن گلوگاه های اقتصادی کشور میگوید
به گزارش خبرگزاري رسا، اگر روزی از من بهعنوان یک خبرنگار سیاسی بپرسند عجیبترین اتفاقی که در دولت حسن روحانی مشاهده کردی چه بود، برخلاف دیگران که شاید از وقایعی مانند شوک بنزینی یا ادعای بیخبری رئیسجمهور از این اقدام نام ببرند، از شرایط خاص حاکم بر پاستور یاد خواهم کرد؛ شرایطی که بهنظرم ذیل آن باعث میشود دولت دست به اشتباهات بزرگی بزند و هزینههای گزافی را به کشور تحمیل کند. منظورم دقیقا روح حاکم بر دولت است که از ابتدای دولت یازدهم تا همین امروز که در میانه راه دولت دوازدهم هستیم، مشاهده میشود.
به یاد بیاورید گفتوگوی عیسی کلانتری با روزنامه قانون در تیرماه سال 92 را یا بعدا در آذرماه همان سال، گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور با مردم برای ارائه گزارش 100 روزه. در هر دوی این اظهارات که دومی بازتاب بسیار زیادی داشت، گفته شد دولت یازدهم کشور را با خزانه خالی تحویل گرفته است! اظهارنظری عجیب که سوای اینکه واقعیت داشت یا نه، که بعدا کارشناسان با عدد و رقم توضیح دادند این اظهارات دقیق نبوده است، بیان آنها صادرکننده یک پیام خارجی مهم بود.اگر برای توجیه فرض کنیم اظهارنظر عیسی کلانتری همچنان معطوف به فضای پرهیجان تبلیغاتی و انتخاباتی بوده است، اما اظهارنظر دوم در زمانی بیان شد که مسئولیت پرونده هستهای به وزارت امور خارجه واگذار شده بود و محمدجواد ظریف اولین قدمهای خود را در این مسیر برمیداشت، لذا از دید قریب به اتفاق کارشناسان بیان چنین حرفی خالیکردن دست مذاکرهکنندگان و تضعیف آنها پشت میز مذاکره بود.این مدل اظهارنظر البته برای اولین و آخرینبار در دولت روحانی بیان نشد، چراکه روزی رسید که حتی وزیر امور خارجه هم با اظهارنظر خود، پیام ضعف جبهه داخلی را به خارج فرستاد.
همان روزی که او در دانشگاه تهران گفت آمریکا با یک بمب کل تاسیسات دفاعی ما را زمینگیر میکند.در ایام مذاکرات هستهای این دست اظهارنظرها به دفعات دیده شد و هربار هم که کارشناسان تذکر دادند، تاثیری نداشت، گره زدن همه مسائل کشور به مذاکره و تعریفکردن توافق بهعنوان راهحل مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور از آب خوردن تا محیطزیست، نمونههایی از آن است که نشاندهنده احتیاج و نیاز مبرم کشور به خارج بود و منطق معلوم ماجرا هم این است که وقتی طرف خارجی یقین کند ایران نیازمند است، قطعا از خود سرسختی نشان خواهد داد و گرانفروشی خواهد کرد.
نتیجه خطاهای راهبردی خیلی زود مشخص شد
در هر صورت اما برجام خوب یا بد به امضا رسید و البته دیری نگذشت که فرجام ناکام آن هم مشخص شد، طی حدودا دو سال و نیم از دیماه 94 تا ابتدای سال 97 برجام بهصورت بسیار حداقلی از سوی آمریکا و اروپا اجرا شد و از 18 اردیبهشت 97 هم اجرای توافق از سوی طرفهای غربی بهصورت کامل متوقف شد و چندیبعد تحریمها هم بازگشتند.
این وضعیت یک دوره تجربه کامل از اجرای منطق و روش دولت حسن روحانی در عرصه سیاست خارجی است و قاعدتا منطق حکم میکند این تجربه، منطق اصلاح روش در آینده باشد.در دولت حسن روحانی اما انگار نهتنها مبنا قرار دادن نظرات کارشناسی آنچنان خریداری ندارد، که استفاده از تجربیات گذشته هم در دستورکار نیست. دیروز و در شرایطی که ایران مواجهه تمامعیاری با غرب در حوزههای مختلفی دارد، معاون اول دولت سخنرانی کرده و حرفهایی از جنس همان خزانه خالی را مطرح کرده است.
خوراک برای رسانههای غربی و اپوزیسیون
اسحاق جهانگیری دیروز در بیستوسومین سالروز «روز ملی صادرات» که در سالن اجلاس سران برگزار شد با اشاره به اینکه «هر روز فشار آمریکاییها بر جمهوری اسلامی ایران و فعالان اقتصادی اضافه شده است»، گفت: «مکرر گفتهایم که آمریکاییها نتوانستهاند صادرات نفت کشور را به صفر برسانند ولی مرتب فشار وارد کردهاند و حتی کشورهای دوست ما هم جرات خرید نفت از ما را ندارند و ما برای فروش نفت کشور به روشهای دیگری متوسل میشویم.
آمریکاییها مهمترین محصولات صادراتی مثل پتروشیمی را شناسایی کردهاند و آنها را در لیست تحریم قرار دادهاند و حتی مثلا مجموعه فولاد کشور را که برخی نیازهای آن از خارج وارد میشود، تحریم کردهاند. همچنین کل شرکتهای حملونقل دریایی در ارتباط با ایران و همچنین بیمهها که کشتیها را بیمه میکنند، تحریم کردهاند و کل نظام بانکی کشور را تحریم کردهاند و بهمعنای واقعی تمام گلوگاههای فعالیت اقتصادی کشور را در طول یکی، دو سال گذشته بستهاند.»این عبارات پس از انتشار، بهسرعت به تیتر اول رسانههای غربی و ضدانقلاب تبدیل شد و آنها با ذوقزدگی خاصی «بستهبودن همه گلوگاههای اقتصادی ایران» را از زبان معاون اول دولت ایران تیتر اول خود کردند. از اینرو باید گفت نتیجه اینگونه اظهارنظرهای عجیب و غریب حتی اگر صحت هم داشته باشند، انتقال پیام ضعف است ولو اینکه خط آخر کلام گوینده این باشد که «ما با این حال روی پای خود ایستادهایم».
سخنرانی جهانگیری و چند دلیل احتمالی
در واکاوی دلایل این سخن اسحاق جهانگیری آنهم در این برهه باید گفت احتمالا دولت در حال زمینهسازی برای انعقاد یک توافق یا مشابه آن در فضای سیاست خارجی است. مراجعه به این فضا گویای این است که حداقل در دو حوزه دولت نیازمند فضاسازی برای آمادهشدن افکارعمومی است.اول، ماجرای FATF. با وجود اینکه کارشناسان دلایل متعددی را درخصوص عدم تاثیر پیوستن به کنوانسیونهای مطرح در برنامه اقدام FATF ذکر کردهاند و حتی خطرات تبعی این اقدام را هم یادآور شدهاند، دولت همچنان بهدنبال یافتن راهی برای اجرای کامل برنامه اقدام و پیوستن به CFT و پالرمو است. با وجود آنکه پالرمو از دستورکار مجمع تشخیص مصلحت نظام خارج و اعلام شده دولت اگر خواهان بررسی مجدد است باید لایحه بیاورد، دولت همچنان بهدنبال یافتن راهی برای تصویب این لایحه و البته لایحه دوم یعنی پیوستن ایران به CFT است.
از اینرو بهنظر میرسد دولت میخواهد برای این کار دست به اقدامات و روندهای عادی زده و برای مثال با طرح این مساله در شورای عالی هماهنگیهای اقتصادی سران قوا، از آن مسیر مجوز پیوستن را بگیرد، از اینرو میخواهد افکارعمومی را برای این کار آماده کند. در این خصوص البته کارشناسان توضیح دادهاند که با حضور کشورهایی چون آمریکا، عربستانسعودی و شورای همکاری خلیجفارس و نهایتا رژیم صهیونیستی در مجمع FATF، خروج ایران از لیست خاکستری عملا هیچگاه و در هیچ شرایطی امکانپذیر نخواهد بود ولو اینکه Action Plan به صورت صددرصدی اجرا شود؛ از سوی دیگر واضحترین مساله این است که با وجود تحریمهای آمریکا، عملا تصمیمات FATF درباره ایران چه مثبت و چه منفی فاقد هرگونه تغییر در میدان تجارت بینالمللی و مبادلات اقتصادی ایران به کشورهای دیگر است و اجرای مطالبات این نهاد مالی که نتیجه آن ارائه اطلاعات ذینفعان تبادلات اقتصادی به طرف همکار با ایران است، نهایتا موجب افزایش محدودیتهای کشور خواهد بود.دوم، کانال ارتباط مالی با اروپا یا همان INSTEX است که از زمان خروج آمریکا از برجام قرار بود راهاندازی شود و تا همین چندماه پیش به طول انجامید.
البته از زمانی که این کانال مالی اجرایی شده تاکنون تقریبا نتوانسته بستر انجام تراکنش قابلتوجهی باشد. اما چند وقتی است که عباس عراقچی مذاکرات آن را پیگیری میکند و همین یکی، دو روز پیش هم خبر آمد که 6 کشور اروپایی بنای پیوستن به آن را دارند. درمورد این کانال همچنان که قبلا بارها گفته شده تا زمانی که خرید و فروش نفت جزئی از آن نباشد و دست ایران برای خرید کالاهای مورد نیازش باز گذاشته نشود، عملا نمیتوان از آن بهعنوان یک اتفاق قابلقبول نام برد، لذا قالب کردن آن به جامعه تحتعنوان یک دستاورد هم تنها جنبه تبلیغاتی خواهد داشت و در عمل بدون تاثیر.
سفیر اسبق ایران در ایتالیا:
میخواهند با دوگانه اقتصاد - مذاکره در سیاست خارجی امتیاز بگیرند
ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در ایتالیا در گفتوگو با «فرهیختگان» ضمن ابراز تعجب از اظهارات اخیر معاون اول رئیسجمهور درخصوص بستهشدن گلوگاههای اقتصادی کشور گفت: «طرح چنین اظهاراتی از سوی فردی در چنین جایگاهی خیلی بعید بهنظر میرسید و این مواضع بههیچعنوان با نرمهای امنیت ملی سازگاری ندارد.»
وی افزود: «حتی با فرض صحت این اظهارات یک مقام رسمی باید برای رفع آنها چارهاندیشی کند، نه اینکه در فضای افکارعمومی به طرح آنها بپردازد، چراکه این موضوع پیام استیصال را به بیرون مخابره میکند.»
ظهرهوند با نادرست خواندن این اظهارات و تاکید بر آنکه در شرایط کنونی راهحلهای متعددی برای بهبود شرایط وجود دارد، تصریح کرد: «این نوع مواجهه با مشکلات برخاسته از یک تفکر لیبرال است و حکایت از آن دارد که هیچ ایده و ابتکاری برای حکمرانی در اختیار دولتمردان وجود ندارد.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی ادامه داد: «با این تفکر شما یک راه بیشتر ندارید و آنهم عبارت است از برجامهای بعدی و تسلیم خواست آمریکا شدن. این در حالی است که ما از ملتی بزرگ، موقعیت ویژه ژئوپلیتیک و ظرفیتهای بینهایتی در حوزههای مختلف برخورداریم که معمولا از حوزه معادلات آقایان خارج مانده و استفاده نشده است و آنها فقط براساس برداشتها و ظرفیتهای فردی خود، ملاحظات ملی را فهم میکنند.»
وی با اشاره به اینکه در هفتههای اخیر اتفاق جدیدی در محیط سیاست خارجی ایران رخ نداده که اظهارات جهانگیری متناسب با آن مطرح شده باشد، افزود: «من حتی مساله افزایش قیمت سوخت را هم تا حد زیادی اقدامی سیاسی میبینم تا برخاسته از ملاحظات اقتصادی، کمااینکه دولت با برخی تصمیمات از قبیل گرفتن مالیات از پزشکان و... میتوانست بخشی از نیازمندیهای خود را مرتفع سازد اما توسل به افزایش قیمت بنزین در داخل و طرح موضوعاتی از این جنس در خارج، میتواند ابعاد یک پازل باشد.»
ظهرهوند یادآور شد:« جناح حاکم بهدلیل شکست در تمام ایدههای خود، فشار وارد میآورد تا با ایجاد دوگانه اقتصاد - مذاکره نظام را به استراتژی مطلوب خود در سیاست خارجی متقاعد سازد، در حالی که چنین دوگانهای اساسا بهمنزله تسلیم و از دست دادن ظرفیتهاست.»
وی با بیان آنکه اساسا مسائل ما با مذاکره با آمریکا قابل حل نیست، گفت: «در این فضا بحث درباره این رئیسجمهور یا آن یکی بلاموضوع است، چراکه در آمریکا افراد و دولتها چندان مهم نیستند و استراتژی مهم است. به بیان دقیقتر، اوباما همان کاری را کرد که ترامپ انجام داد. اوباما در دورهای که برجام امضا شده بود تحریمها را ادامه داد و تشدید کرد. یکسری راهکارهای ثابت است که توسط مقامات پیگیری میشود و وابسته به ترامپ یا دیگری نیست.»
سفیر پیشین ایران در ایتالیا یادآور شد: «اگر قرار بود با مذاکره با آمریکا نتیجهای حاصل شود و مسائل ما از این مسیر حل شود، قطعا در دوره اوباما گامهای بلندتری برداشته میشد. ولی اصلا قرار نیست مساله به این چیزها ختم شود، بحث فروپاشی ساختار سیاسی و نظام سیاسی در ایران است. فروپاشی ایران از فروپاشی آمریکاییها جلوگیری میکند.»
ظهرهوند با ابراز تاسف از این نوع نگاه گفت: «اینکه تجربه تلخ برجام را تحتعنوان دوگانههای فشار اقتصادی یا مذاکره و تسلیم و دادن امتیازات ملی تکرار کنیم، خطاست و باید نسبت به این نکته واقف بود که با عبور از خطوطقرمز و دادن ظرفیتهای ملی هیچ مسالهای حل نمیشود، بلکه طرف مقابل تهاجمیتر عمل کرده و امتیازات بیشتری را از ایران طلب میکند.»
وی با بیان آنکه مناسبات بینالملل تنها قدرت را میفهمد ادامه داد: «شما هر چقدر عقبنشینی کنید و از سطح قدرت ملی عبور و عدول کنید، قطعا شکسته خواهد شد کمااینکه ژاپن بعد از آماده شدن برای تسلیم، بمباران هستهای ناکازاکی و هیروشیما را تجربه کرد.»
این دیپلمات سابق کشورمان ریشه مواضع روز گذشته معاون اول دولت را عدم شناخت نسبت به سیاست خارجی دانست و گفت: «از نظر اینها قرار بود در این مسیر کل تحریمها رفع شوند، اما چرا نشد؟ چرا تحریمهای آمریکا بازهم ادامه پیدا کرد؟ و چرا آنها برجامهای دو و سه را تا این حد مصرانه دنبال کردند؟ ترامپ وقتی این ضعف را در طرف ایرانی دید، امتیازات را گرفت و خواست برجام دو و سه را یکجا بگیرد.»
ظهرهوند با اشاره به برخی خوشبینیهای ناظر به امکان مذاکره با دموکراتها تصریح کرد: «خطای محض و استراتژی غلطی است اگر کسی تصور کند در ایالات متحده میتواند با این جناح یا آن جناح ببندد. ایران اسلامی اساسا بهعنوان یک تهدید معتبر برای ایالات متحدهای است که شامل دو جناح جمهوریخواه و دموکرات است. درواقع جمهوریخواه و دموکرات تشکیلدهنده آن ساختار سیاسی هستند و اگرچه شیوه عمل آنها با هم فرق دارد اما در مواجهه با ایران یک راهبرد مشخص را دنبال میکنند و در این میان تجربه ثابت کرده اتفاقا دموکراتها شیوه دشوارتر و سختتری را علیه منطقه و ایران داشتهاند.»
کارشناس مسائل آمریکا:
با حضور دموکراتها در کاخ سفید هم تضمینی برای امکان مذاکره نیست
امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا با اشاره به اظهارات جهانگیری در روز گذشته به «فرهیختگان» گفت: «ما با فشار حداکثری ایالات متحده مواجه هستیم و این سیاست آمریکا اساسا قرار نبود تاثیر خود را یکشبه نشان دهد. به هر حال آمریکاییها بیکار نیستند و از تمام ظرفیتهای خود استفاده میکنند.»
وی افزود: «برخلاف دولت اوباما که تلاش داشت از طریق اجماع حرکت کند، دولت ترامپ کارهای خود را از طریق ارعاب پیش میبرد و در این مسیر هیچ ابایی ندارد که منافع متحدان خود را نادیده بگیرد.»
ابوالفتح ادامه داد: «ترامپ دیروز توئیت زد باید درمورد برزیل و آرژانتین و تعرفههای فولاد و آهن صحبت کرد، در حالی که با متحدان خود اینگونه رفتار میکند طبیعی است که حداکثر توان و ظرفیت خود را بهکار بگیرد تا ایران را در منگنه اقتصادی قرار دهد.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی یادآور شد: «همانطور که ایران در تلاش است تحریمها را دور بزند و راههای جدیدی برای دور زدن تحریم پیدا کند، آمریکاییها هم راههای جدیدی برای بستن منافع تجاری ایران پیدا میکنند.»
وی درخصوص انگاره مذاکره با دموکراتها و امکان پیگیری آن در دولت بعدی آمریکا بهلحاظ عینی نیز خاطرنشان کرد: «ترامپ اگر در انتخابات ببازد هم در 20 ژانویه 2021 کاخ سفید را ترک خواهد کرد و در حقیقت تا اواخر دیماه 99 رئیسجمهور آمریکا خواهد بود. درخصوص اینکه کشور تا چه اندازه توان پشتسر گذاشتن این فاصله یکساله را دارد به قابلیت اقتصادی کشور مربوط است و کسانی که در حوزه اقتصادی و تحریم صاحبنظرند باید درخصوص آن نظر دهند.»
ابوالفتح تصریح کرد: «با اطلاعاتی که تا امروز وجود دارد و ناظر به تحولات درونی ایالات متحده، ارزیابی من این نیست که پیروزی دموکراتها تضمینشده باشد و اگر همین فردا انتخابات برگزار شود، شانس ترامپ بهمراتب بیشتر از دموکراتهاست.»
این کارشناس مسائل آمریکا خاطرنشان کرد: «نکته بعدی این است که نمیدانیم نفری که از دموکراتها بالا میآید چه کسی با چه جریان فکریای خواهد بود. جریان فکری مدارا با ایران یعنی مبتنیبر استراتژیای که اوباما داشت یا جریان دموکرات بهشدت ضدایرانی.»
وی یادآور شد: «ما در زمان اوباما شاهد بودیم یکسری دموکراتها بهشدت نسبت به رفتار رئیسجمهور درباره ایران در قضیه برجام نقد داشتند. مثلا شخصی بهنام رابرت منندز در رایگیریهایی که انجام گرفت، رای مخالف داد در حالی که رئیسجمهور همحزبیشان، از برجام حمایت میکرد. بنابراین صورتمساله خیلی سیاه و سفید نیست و نمیتوان گفت اگر دموکراتها بیایند مشکلات ایران حل میشود، چراکه ممکن است دموکراتی بیاید که تفکرات رابرت منندزی داشته باشد و مشکل ایران حل نشود یا حتی ممکن است یک جریان همسو با اوباما سر کار بیاید و رئیسجمهور شود، اما برای برگشت به برجام خواهان مابهازایی باشد که بسیار دور از انتظار ایران است. آنها قطعا بدون هیچ امتیازی چنین کاری را انجام نخواهند داد.»
ابوالفتح افزود: «آنها ممکن است درخواست ایجاد پارهای تغییرات در سیاستهای منطقهای ایران یا مرتبط به مسائل موشکی کشورمان و رویکردها نسبت به رژیم صهیونیستی را مطرح کنند. بنابراین اینکه شب بخوابیم و صبح رئیسجمهور آمریکا عوض شود و ما به سال 2016 برگردیم که برجام در حال اجرا بود، بسیار دور از انتظار است. یعنی بعید است از روز 20 ژانویه 2021 با رئیسجمهوری مواجه باشیم که فرمان اجرایی صادر کند و بدون هیچ مابهازایی بازگشت به برجام را بپذیرد و تمام تحریمها بهطور اتوماتیک برداشته شود.»
این کارشناس مسائل آمریکا خاطرنشان کرد: «حتی در زمان اوباما که مذاکرات جدی میان دو طرف در جریان بود و برخی معتقدند این دوره دیگر قابل تکرار نیست، اوباما و جان کری به کرات ایران را به نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، بهخطر انداختن منافع متحدان آمریکا و... متهم کرده بودند و بهصورت پیوسته تحریمهای غیربرجامی را تمدید میکردند و تصریح داشتند این تحریمها به قوت خود باقی است. به بیان دقیقتر، اجرای برجام هیچ کمکی به رفع مشکلات غیربرجامی ایران و آمریکا نکرد.»
وی ادامه داد: «از نظر آمریکاییها حتی دموکراتهای این کشور، در این چند سال ایران خیلی جسور و بیپروا شده و منطقه را تحت کنترل خود قرار داده است، لذا آنها حتما در دولت آینده با نگاه تندتر و خصمانهتری با ایران مواجه خواهند شد. از این جهت خیلی نمیتوان امیدوار بود که آمدن دموکراتها بتواند گرهای از این موضوع باز کند.»
ابوالفتح با تاکید بر اینکه ورود به مذاکره مستقیم هم تضمینکننده حل مشکلات ما نیست، ادامه داد: «اگر تا دو سال پیش کسانی ادله میآوردند که از طریق مذاکره با آمریکا میتوان مشکلات را حل کرد و تحریمها را برداشت، حداقل تجربه کرهشمالی نشان داد که سه دور مذاکره بین رهبران دو کشور و به قول ترامپ ردوبدل کردن نامههای عاشقانه و قدم گذاشتن ترامپ به خاک کرهشمالی و... ذرهای از تحریمها علیه این کشور کم نکرد.»
این کارشناس مسائل بینالملل اضافه کرد: «این واقعیت ادله و توجیههای گروهی را که معتقد بودند از طریق مذاکره میتوان مشکلات را حل کرد، تضعیف میکند و کسانی را که اصرار دارند باید به مقاومت ادامه داد و از طریق مذاکره مشکلی حل نمیشود، در موضع قویتری قرار میدهد.»/1360//101/خ