دیدار نماینده ولیفقیه در کردستان با خانواده «شهید اماناللهی»
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد حسینیشاهرودی نماینده ولی فقیه در استان کردستان، بدون هیچ گونه تشریفات در منزل «شهید محمود اماناللهی» در این شهر حضور یافت و در یک فضای صمیمی از نزدیک با خانواده معظم این شهید گرانقدر دیدار و و گفتوگو کرد.
نماینده ولی فقیه در استان کردستان در این دیدار با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و یادآوری رشادتهای شهید اماناللهی اظهار داشت: دیدار و سرکشی از خانواده معظم شهدا یک وظیفه و توفیق الهی است و پشتیبانی از این عزیزان، باعث استحکام و پایداری نظام و انقلاب میشود.
وی با بیان اینکه خانواده شهدا حق بزرگی بر گردن ملت، نظام و انقلاب دارند؛ افزود: عزت، امنیت، آساش و اقتدار کشور و این مرز و بوم مدیون مجاهدتها و رشادتهای شهیدان و صبر و استقامت خانوادههای سرافراز آنان است.
حجت الاسلام والمسلمین حسینیشاهرودی پاسداشت میراث گرانقدر شهدا را رسالتی عظیم دانست و تصریح کرد: باید از کمرنگ شدن ارزشهای شهدای گرانقدر در جامعه جلوگیری و فرهنگ و راه شهدا همچنان تداوم داشته باشد.
نماینده ولی فقیه در استان کردستان یادآور شد: استان کردستان شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کرده و امروزه نیز مردمان این دیار همانند اوایل جنگ و دوران دفاع مقدس پاسدار نظام هستند.
خاطرهای جالب و کمتر شنیده شده از «شهید اماناللهی»
موحد اماناللهی فرزند «شهید محمود اماناللهی» نیز در این دیدار از حضور، حسن نیت و توجه همیشگی نماینده ولی فقیه در استان کردستان نسبت به خانوادههای معظم شهدا قدردانی کرد.
فرزند «شهید اماناللهی» در این دیدار به گوشهای از شیوه زندگی و خاطراتی از پدر خود از زبان همرزمش پرداخت و گفت: یکی از روزهای دهه اول مهر 1359 با فردی بهنام «سروان محمود اماناللهی» آشنا شدم، او فارغالتحصیل دانشکده افسری و با خلق و خوی نظامی آشنایی کاملی داشت و داوطلبانه به خرمشهر آمده بود تا در کنار نیروهای مردمی و سپاه با عراقیها بجنگد؛ حضور او دلگرمی خاصی به ما میداد چراکه با تاکتیکهای جنگی و نظامی آشنایی بیشتری داشت.
وی گفت: همرزم پدرم گفته که «اماناللهی» زمانیکه شیوه مقاومت و نحوه مبارزه ما را دید، پیشنهاد تشکیل گروهی سازمانیافتهتر برای مقابله کرد، پیشنهاد خوبی بود و مورد استقبال قرار گرفت، در مدت زمان کوتاهی تعدادمان به 100 نفر رسید، از آن به بعد عملیات را با فرماندهی وی انجام و عیناً موفقیتها را میدیدیم.
همرزم «شهید اماناللهی» تعریف کرده که به دستور اماناللهی گروهی در خط مقدم میجنگید و گروهی نیز پشتیبانی را انجام میداد، تعداد نیروهای دشمن که از زمین و هوا آتش میریختند زیاد بود، نیروهای پیاده عراقی با خمپاره به پیشروی ادامه و مقاومت ما را در هم میشکستند اما با این حال که همرزمهای عزیزمان جلوی چشمهایمان به شهادت میرسیدند، روحیه بچهها کاسته نمیشد و صحنه را ترک نمیکردیم؛ سروان اماناللهی با دیدن این صحنهها به فکر طرح تازه افتاد و گفت هیچ سلاح مهم جنگی برای مقابله عراقیها نداریم، هر روز کشته میدهیم اما تا پای جان مقاومت میکنیم اما عراقیها همچنان در حال پیشروی و اوضاع خطرناک است، از این روز نباید رو در رو با آنها بجنگیم چراکه از امکانات نظامی بالایی برخوردارند و ما را از بین میبرند و باید به شیوه چریکی با دشمن بجنگیم؛ همه قبول کردند و با این شیوه موفقیتهای خوبی کسب کردیم.
اماناللهی نیروها را به گروههای مختلف تقسیم کرده بود و در هر گروه از نیروهای بومی منطقه قرار داده بود که در غافلگیر کردن دشمن موثر باشند، دو آرپیچی داشتیم اما طریقه استفاده را نمیدانستیم و اماناللهی اصرار کرد که باید یاد بگیرید؛ وی چنان استوار و مردانه حرف میزد که انسان روحیه و انرژی مثبت میگرفت؛ با کمی ترس و لرز قبول کردم و گلوله اول و دوم را به خانه خالی خرمشهر و گلوله سوم را به سوی تانک عراقی نشان رفته و در کمال ناباوری آن را منهدم کرد. سپس مورد تشویق وی قرار گرفتم و از آن به بعد کارم انهدام تانکها بود.
شهید «محمود امان اللهی» 25 خردادماه سال 1339 در خانوادهای مذهبی در روستای «جعفرآباد » شهرستان «بیجار» واقع در استان «کردستان» چشم به جهان گشود؛ پس از سپری کردن دوران کودکی، تحصیلات ابتدایی را در کوران فقر و محرومیت، در دبستان "معرفت" روستا که شامل دو کلاس خاکی بود، آغاز کرد. اشتیاقش در کسب علم و دانش چنان بود که همواره دانشآموز ممتاز بود تا جایی که دو پایه تحصیلی را در یک سال به صورت جهشی گذراند.
وی در کنار تحصیل، پابهپای خانواده در امر کشاورزی و دامداری کوشا و ساعی بود. حتی بعد از اتمام کار کشاورزی، به همسایگان کشاورز خود و خانوادههای مستضعف و بیبضاعت روستا کمک میکرد؛ سرانجام پس از اتمام تحصیلات مقدماتی به دلیل نبود امکانات آموزشی جهت آموختن پایههای بالاتر در سال 1349 زادگاه خویش را ترک کرد.
شهید «امان اللهی» در زمان تحصیل در دوره متوسطه نیز، جزو شاگردان ممتاز و برجسته بود. پس از گذراندن پایه پنجم طبیعی در دبیرستان سعدی سابق شهر تکاب، برای اخذ دیپلم به شهر کرمانشاه عزیمت کرد، سرانجام در سال 1356 با قبولی در پایه ششم طبیعی در دبیرستان 25 شهریور سابق کرمانشاه موفق به اخذ دیپلم و یکم مهرماه وارد دانشگاه افسری ارتش در تهران شد و دوران شبانهروزی دانشگاه را با موفقیت طی کرد و سپس به سپاه معرفی و در عملیاتهای مختلف دوران جنگ حضور و حماسههای ماندگار خلق کرد.
شهید «امان اللهی» در سالهای پس از جنگ همواره با آسیبهای چشمی ناشی از دوران اسارت و جنگ مواجه بود. تا این که سرانجام به علت جراحات شدید مغزی، طی دو مرحله در بیمارستان توحید شهر سنندج، تحت درمان و مراقبت پزشکان قرار گرفتند؛ اما به دلیل عدم بهبودی و بنا به تشخیص پزشکان، وی را به صورت اورژانسی به وسیله هواپیمای ارتش در هفتم خردادماه 79 به بیمارستان خانواده ارتش در تهران منتقل، بستری و تحت درمان قرار گرفت اما متأسفانه علیرغم تلاش پزشکان و مراقبتهای ویژه، بهبودی حاصل نشد و 15 خردادماه 79 به بیمارستان دکتر شریعتی تهران انتقال یافت که در نهایت این رزمنده خستگیناپذیر در 17 خردادماه 79 ندای حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و دیگر همرزمان شهیدش شتافت و بنا به وصیتش قلب و کلیههای آن بزرگمرد به 3 نفر از نیازمندان که سالها از درد بیماری رنج میکشیدند، اهداء شد و پیکر مطهرش پس از اجرای مراسم تشییع در دانشگاه افسری امام علی (ع) و شهر بیجار، سرانجام در زادگاهش و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهیدپرور تشییع و در کنار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.
از این شهید سرافراز 2 فرزند پسر و 2 فرزند دختر به یادگار مانده است.
گفتنی است؛ در این دیدار «سیدمصطفی حسینیشاهرودی معاون فرهنگی و اجتماعی نماینده ولی فقیه در استان کردستان، سرهنگ ابراهیم حسینی رئیس ستاد کنگره گرامیداشت 5400 شهید کردستان، رضا نجفی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کردستان و علی مرادی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان سنندج «آیتالله حسینیشاهرودی» را همراهی کردند./1350/د102/ب1