خاک صحنه تئاتر زیر پرچم حیازدایی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هنر نمایش نقش مؤثری در فرهنگ سازی دارد و به راحتی میتواند ارزش و ضد ارزش را به افراد جامعه القا کند و از آن مهمتر الگوسازی کند. این حقیقتی است که هنر نمایش، خواسته یا ناخواسته اموری را الگو میکند؛ فرقی هم ندارد که سینما باشد، تلویزیون یا تئاتر.
مهم تأثیرگذاری نمایش است که وجه اشتراک تمامی اینها است. در این بین تئاتر از این جهت که زنده است و مخاطب بدون هیچ واسطهای جذب اثر نمایشی میشود شاید تأثیرپذیری بیشتری نسبت به سایر گونههای نمایشی داشته باشد.
از بهناز جعفری تا حسن معجونی و بازیگرانی همچون باران کوثری روی صحنه تئاتر نقشهایی را پی میگیرند که خارج از شان اجتماعی جامعه ایرانی است و بعضی رفتارهای زننده تعجب برانگیز است.
تئاتر به سمت ناهنجاری فرهنگی
محتوای برخی آثار نمایشی و پوشش ظاهری اسف بار بازیگران زن در سالهای اخیر اوضاع نابهنجاری را در فضای فرهنگی ایجاد کرده است. در این میان تئاتر سهم بیشتری از این نابسامانیها دارد و اوضاعی که بر آن حاکم است به مراتب از سینما و تلویزیون بدتر است. شاید اگر بخواهیم در یک رده بندی این اوضاع نابسامان را تصویر کنیم، به ترتیب تئاتر، سینما و بعد تلویزیون است.
طبیعتا نظارتی که در صدا و سیما هست، در تئاتر و سینما نیست و به همین دلیل خروجی اینها تفاوت فاحشی دارد؛ چرا که معمولا عوامل یک اثر نمایشی مثل تئاتر همان کسانی هستند که در عرصه سینما و تلویزیون نیز مشغولند. طبیعتا اگر این جماعت فرصت جولان پیدا کنند تلویزیون هم به همین روز خواهد افتاد، ولی از آنجایی که نظارت و محدوذیتی که در سیما لحاظ میشود با تئاتر و سینما تفاوت دارد، نتیجه هم متفاوت است.
با عرض معذرت از مخاطبین محترم اما این اتفاقات به صورت معمول در صحنههای تئاتر رخ میدهد
قبح زدایی در آثار نمایشی
بخش قابل توجهی از نمایشهایی که در سالهای اخیر به اجرا در آمده معمولا دو اشکال اساسی دارد؛ یکی پوشش بازیگران زن که با ارزشهای دینی و ملی در تضاد است و دیگری محتوای نمایش و دیالوگهایی است که بین بازیگران رد و بدل میشود.
محوریت برخی از نمایشها بر امور جنسی متمرکز است و دیالوگهایی هم که به کار برده میشود مبتنی بر همین مسائل میباشد. طبیعی است که چنین رویکردی در آثار نمایشی عملا نوعی قبح زدایی را در پی دارد و حیا و عفت جامعه را با چالشی جدی مواجه میسازد. در واقع عادی سازی روابط بین زن و مرد نامحرم و شکسته شدن حریمها یکی از نتایج جدی این رویکرد است.
تلاش برای حیازدایی از بستر جامعه
روشن است که وقتی حیا و عفت عمومی خدشه دار شود و جوانان مملکت که بیشتر مخاطبین آثار نمایشی هم همین گروه هستند رخت حیا را از تن بزدایند، مفاسدی هم به دنبال خود خواهد آورد. با زدوده شدن حیا، دین و ایمان انسان در خطر میافتد؛ چرا که معصومین علیهمالسلام فرمودهاند: «لا ایمان لمن لا حیاء له؛ کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.»
نتیجه این قبح زدایی و حیازدایی در جامعه این میشود که معروف تبدیل به منکر و منکر تبدیل به معروف میگردد و همین آغازی بر انحراف است و نتیجهاش را میتوان در تصویری مثل تصویر بالا دید.
روندی که هم اکنون در هنر نمایش اجرا میشود، در خوشبینانهترین حالت ناشی از غفلت سازندگان آن آثار است؛ ولی این یک روی ماجرا است که میتواند خوشبینانه و یا حتی ساده انگارانه تلقی شود. روی دیگر ماجرا این است که برنامهای طراحی شده برای تهاجم فرهنگی و قبح زدایی عمدی عدهای روشنفکرنما هست که تفکرات اومانیستی و روحیات غربزدگی وجودشان را احاطه کرده و اصلا هدفشان این است که حیازدایی کنند.
هجمههای شدیدی که در این اواخر علیه حجاب صورت گرفته همین هدف شوم را در سر میپروراند؛ چرا که حجب و حیا، به خصوص از جانب زنان، عامل مهمی در جلوگیری از مفاسد اخلاقی است. در واقع شاید بتوان ادعا کرد که دست کم بخشی از این ناهنجاریها و قبح زداییها جریانی را درپشت سرخود دارد و با اهدافی از پیش تعیین شده فعالیتهایی را ترتیب میدهند و بخشی از این فعالیتهای نامیمون در عرصه نمایش هزینه میشود. /۹۹۹/ 703/
بابک شکورزاده، طلبه درس خارج حوزه علمیه قم