۲۷ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۷
کد خبر: ۶۳۱۰۷۷

روایتی عجیب از اغتشاشات بنزینی!

روایتی عجیب از اغتشاشات بنزینی!
ناآرامی‌های بنزینی قصه عجیبی دارد؛ از برنامه‌ریزی قبلی برای سرو مشروب، توزیع بطری بنزین، ماسک و سنگ و چوب گرفته تا غارت اموال مردم از مغازه‌هایشان.

به گزارش خبرگزاری رسا، پرونده اغتشاشات بنزینی حکایت عجیبی دارد و قصه‌ای خاص؛ چراکه عده‌ای از آب گل‌آلوده ماهی گرفته و هر آنچه عقده داشتند به منصه ظهور گذاشتند از تخریب و آتش زدن بانک‌ها و پمپ بنزین‌ها گرفته تا غارت اموال عمومی و فروشگاه‌ها. آمادگی‌شان در حدی بود که حتی به فکر سرمستی‌نوچه‌های‌شان هم بوده و شراب هم آماده سرو داشتند! حتی بطری‌های بنزین هم مهیا بود تا اراذل و اوباش معطل نمانده و هرکجا را که دلشان خواست در اندک زمانی به آتش بکشند!

***

22 سال است مأمور پلیس است. رسته‌اش پلیس پیشگیری فاتب است. سرکلانتر چهارم پلیس پیشگیری تهران، سرهنگ عبدالوهاب حسنوند را می‌گویم. حوزه استحفاظی‌اش شرق تهران است از تهرانپارس و خاک سفید گرفته تا نارمک و گلبرگ، فرجام و شمیران نو، پاسداران، سید خندان و مجیدیه.

دور و بری‌هایش می‌گویند در چند روزه اغتشاشات اصلا چشم بر روی هم نگذاشت.غذای درست و حسابی هم نخورد؛ تمام وقت در صحنه بود وسوار بر موتورسیکلت؛ پشت سر هم از این نقطه به آن نقطه می رفت و تمام صورتش متورم و پر از تبخال شده بود!

با سرهنگ حسنوند پلیس خستگی‌ناپذیر ناآرامی‌های اخیر به صحبت نشستیم و وی برایمان از روزهای اغتشاش بنزینی گفت و از هجمه‌ اغتشاشگران؛ بخوانید.

ناآرامی‌ها در حوزه استحفاظی شما چگونه رقم خورد؟

سرهنگ حسنوند: روز شنبه ساعت 10 صبح بود. بارش باران و برف، کندی حرکت در خیابان‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رقم زده بود، اما این یک سوی ماجرا بود، چراکه برخی افراد به اعتراض معابر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مسدود کرده بودند؛ معابری مثل خیابان باقری که 20 تا 30 نفر که لباس متحدالشکل آبی پوشیده بودند خودروهایشان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ متوقف کرده و راه را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بند آورده بودند.

بلافاصله در محل حاضر شدیم.صورت‌هایشان پوشیده نبود. به سمتشان رفتیم. با صحبت و تذکر از آنها خواستیم که مسیر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ باز کنند.گوش‌شان بدهکار نبود. مردم را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تشویق به همراهی و همکاری می‌کردند.تذکر فایده‌ای نداشت. شروع کردیم به فیلمبرداری از پلاک‌ خودروها.

فیلمبرداری چه فایده‌ای داشت؟

سرهنگ حسنوند: بعد از فیلمبرداری از پلاک خودروهای متوقف شده در مسیر، تصاویر را به مرکز فرستادیم و بلافاصله از طریق پیامک به مالکان خودروها اعلام شد که خودروی شما سد معبر کرده و باید وضعیت را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مرتفع کنید. وقتی پیامک برایشان ارسال شد یک نشانه واضح بود یعنی اینکه پلیس آنها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شناسایی کرده و هویت‌شان آشکار شده و راه فراری ندارند.

عاقبت خودروهایی که شناسایی کردید چه شد؟

سرهنگ حسنوند: همان شب خودروها توقیف و مالکان دستگیر شدند.

 به ناآرامی‌ها بازگردیم. در ادامه چه شد؟

سرهنگ حسنوند: در همین اثنا که ماشین‌ها متوقف بودند، صدایی از پشت سر شنیده شد. پیرمردی حدودا 65 ساله شروع به داد و بیداد کرد. فریاد می‌زد که راه را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ باز کنید، اما آنها گوششان بدهکار نبود. داد و بیداد مرد کم‌کم به التماس بدل شد، اما لباس‌ آبی‌ها هیچ اعتنایی به وی نکردند. حتی وقتی اصرار مرد را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دیدند یقه‌اش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گرفته و می‌خواستند با وی درگیر شوند. خودم را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به مرد رساندم. بچه 12 ساله‌اش در اثر افتادن از ارتفاع پایش شکسته بود. التماس می‌کرد تا راه باز شود و بچه را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به بیمارستان برساند.

در حال گفتگو با پیرمرد بودم که آمبولانسی آژیرزنان رسید. پشت سرهم آژیر می‌کشید اما این نامردان راه را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ باز نمی‌کردند. در آمبولانس زنی باردار بود که باید هرچه سریع‌تر به بیمارستان می‌رسید.

بعد از ارسال پیامک به مالکان خودروها و حضور بیشتر ماموران در محل، عده‌ای ترسیده و خودروهای خود را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جابجا کردند. بعد از آن لباس‌ آبی‌ها که تعلل برخی از افراد را دیدند توقف را جایز ندانسته و محل را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ترک کرده و به سمتی دیگر که بقیه اغتشاشگران حضور داشتند تغییر مکان دادند.

مسیر در آن لحظه باز شد اما کمی جلوتر با فاصله 500 متری در محور باقری، جنوب به شمال و شمال به جنوب، افرادی با سطل زباله و لاستیک‌های آتش‌زده مسیر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مسدود کردند. همان لحظه اعلام شد در اتوبان زین‌الدین هم مسیر مسدود شده است آن هم توسط افرادی که مطالبات معقولی نداشتند؛ چراکه اقدام به سنگ‌پراکنی به سمت پلیس کرده و چند مامور را از ناحیه سر و بدن دچار جراحت کردند.

درست است که پلیس عقب ننشست و سنگ خورد و جلو آمد؛ اما باید گفت اغتشاشگران هرجا که عقب نشینی کرده معبر دیگری را بسته و مسدود می‌کردند. انسداد مسیر با سطل زباله و آتش زدن لاستیک‌ها وجه مشترک اغتشاشات بنزینی بود.

تجمعات ادامه داشت. درگیری‌ها به تهرانپارس و خاک سفید هم کشیده شد. دو بانک را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در خیابان 196 آتش زدند. در سرکلانتری چهارم تعداد زیادی از اغتشاشگران در چند نقطه حضور داشتند. هجوم به مناطق شهرداری و فروشگاه‌های جامبو هم رسید. متاسفانه در برخی مناطق با توجه به آنکه اراذل و اوباش ساکن در محلات زیاد بودند، آنها نیز به جمع اغتشاشگران پیوستند.

 از لیدرهای اغتشاشات بگویید. چه تعداد را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شناسایی و دستگیرکردید؟

سرهنگ حسنوند: لیدرها مشخص بودند. صورت‌هایشان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پوشانده بودند و جالب است که هر کدام شرح وظایف خاص خود را داشتند. یکی از زیر مجموعه‌های اغتشاشگران، وظیفه‌اش تهیه و توزیع مشروبات الکلی بود؛ آنها با توزیع مشروب در بین افراد خود در صدد بودند که سلامت عقلانی آنان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دچار ضعف کرده تا بتوانند بهره‌برداری کاملی از آنها در تخریب، درگیری و آتش‌سوزی‌ها داشته باشند.

در دستگیری‌های اولیه در خاک سفید 54 نفر از افراد دستگیرشده دارای سوابق کیفری بودند؛ یعنی صد درصد آنها از سابقه اراذل و اوباش‌گری تا سرقت اموال عمومی را در کارنامه خود داشتند.

 آیا توزیع ناآرامی‌ها و اغتشاشات برنامه‌ریزی‌شده بود؟

سرهنگ حسنوند: بله، مسلما این‌طور بود. شما در نظر بگیریدکانون‌های اصلی خشونت، درگیری و تخریب در محلاتی بود که تعداد مجرمان و اراذل و اوباش آن مناطق بیشتر بود و این نشان‌دهنده آن است که اغتشاش‌گران با برنامه‌ریزی قبلی و سنجش جغرافیای محل وجود مجرمان اقدام به اغتشاش کرده بودند؛ اگرچه در ادامه به مناطق دیگر تسری پیدا کرد.

تعداد اغتشاشگران را چقدر ارزیابی می‌کنید؟

سرهنگ حسنوند: در محدوده سرکلانتری چهارم حدودا 5000 نفر در 50 نقطه در طول 24 ساعت در روز شنبه ناآرامی ایجاد کردند؛ در گروه‌های مختلفی از 40-30 نفره گرفته تا 200 نفره و 500 نفره.

 تخریب اموال عمومی و خصوصی در چه حدی بود؟

سرهنگ حسنوند: در خاک سفید اغتشاشگران بانکی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با کوکتل مولوتوف به آتش کشیدند.ابتدا شیشه بانک را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با سنگ و آجر شکسته و بعد کوکتل مولوتف را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پرتاب کرده و در نهایت بانک آتش گرفت. در مجاورت بانک منزلی مسکونی بود که  دود حاصل از  آتش‌سوزی آن را فرا گرفت. ساکنانش به بیرون آمدند اما به ناگاه درخواست کمکی به گوش رسید صدای یک زن بود. صدا را دنبال کردیم. زنی از بالای پشت‌بام همان خانه فریاد می‌زد و کمک می‌خواست.

خانه سه‌طبقه بود. ساکنان طبقه اول و دوم خارج شده بودند، اما ساکنان طبقه سوم با توجه به افزایش حجم دودی که بالا رفته بود نتوانستند به پایین بیایند و به پشت بام فرار کرده بودند.

چند نفر در پشت بام بودند؟

سرهنگ حسنوند: یک زن بود به همراه دو بچه‌اش؛ دختری 7 ساله و پسری 12 ساله. زن آنقدر وحشت کرده بود که بدون هیچ پوششی فقط دست بچه‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گرفته و به پشت بام پناه برده بود.

 ماموران پلیس به سرعت وارد صحنه شدند. خود را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به طبقه سوم رساندند و زن و بچه‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نجات دادند. زن آنقدر ترسیده بود که مرگ در صورتش موج می‌زد. جالب است! به هیچ کس اطمینان نمی‌کرد. وقتی نیروهای امدادی خواستند کمک‌شان کنند، دستشان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پس زد. فقط به پلیس اطمینان داشت.

بعد از اینکه زن و بچه‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به پایین آوردیم، همسایه‌ها به کمک آمدند. یکی از آنها زن و بچه‌هایش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به منزلش برد. پس از اطمینان از امنیت زن و بچه‌هایش محل را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ترک کردیم.

 از غارت فروشگاه‌ها بگویید. در محدوده شما نیز چنین اتفاقی افتاد؟

سرهنگ حسنوند: ابتدا باید این مسأله را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بگویم که متاسفانه در ناآرامی‌های اخیر اماکنی آسیب دید که ضعف اطفای حریق و ضعف ایمنی داشت. بسیاری از فروشگاه‌ها از تخریب و غارت در امان ماندند؛ چراکه موارد ایمنی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به صورت کامل رعایت کرده بودند، اما برخی از فروشگاه‌ها از جمله جامبو، متاسفانه طعمه اغتشاش‌گران شد.

شنبه  حدودا ساعت 9 شب بود که تعدادی به فروشگاه جامبو حمله کردند. جالب است که بدانید با تجهیزات و امکانات کامل بودند. فیلم‌های ضبط‌شده از لحظه هجوم و غارت فروشگاه مؤید این مطلب است؛ چراکه با قیچی برش آهن و دیلم، بسیار حرفه‌ای در فروشگاه را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تخریب کرده و وارد شدند؛ آنقدر برنامه‌ریزی شده اقدام کردند که حتی وانت و کامیونت‌بار را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هم با خود آورده بودند تا بتوانند کالاها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به راحتی بار بزنند و ببرند... متاسفانه 80 درصد جنس‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ غارت کردند از برنج، پسته و زعفران گرفته تا هرچه فکرش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بکنید.

 آیا غارتگران شناسایی و دستگیر شدند؟

سرهنگ حسنوند: بله، 11 نفر از افرادی که وارد فروشگاه شدند شناسایی و دستگیر شدند؛ حتی وانتی که بارها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ منتقل کرده بود نیز توقیف شد؛ اموال سرقتی را هم کشف و ضبط کردیم.

 غارتگران چند نفر مرد و چند نفر زن بودند؟ سابقه‌ هم داشتند؟

سرهنگ حسنوند: سه نفر از 11 نفر غارتگر جانبو زن بودند و بقیه مرد. دو نفر مردهم  زیر 18 سال سن داشتند و 6 نفر باقیمانده همه سابقه‌دار بودند.

یکی از آنها از اراذل بنام منطقه بود که خانوادگی برای غارت در صحنه حضور داشتند. این فرد در زمان ورود به فروشگاه با توجه به ازدحام جمعیت زیر دست و پا ماند و دستش شکست؛ دخترش هم در این غارت حضور فعال داشت با یک دستش گونی برنج را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بلند کرده و به غارت برد؛ فیلم غارت‌شان موجود است.

جالب است فردای آن روز وقتی برای دستگیری و ضبط اموال مسروقه رفتیم گونی 50 کیلویی پسته سرقت شده از جانبو نصف شده بود!

 چند درصدشان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شناسایی کردید؟

سرهنگ حسنوند: بیش از 80 درصد لیدرها در همان چند ساعت اول توسط پلیس پیشگیری شناسایی و در ساعات بعدی دستگیر شدند؛ نکته قابل توجه این است که بعضی از لیدرها با افرادی در شهرستان‌های غرب تهران هماهنگی داشتند در چگونگی اغتشاش،‌ درگیری و تخریب...کاملا هماهنگ بودند.

ویژگی لیدرها چه بود؟

سرهنگ حسنوند: لیدرها و سردسته‌ها افرادی هیکلی و قدرتمند بودند با صورت‌هایی خط‌خطی‌ با خالکوبی بر بدن و ماسک‌هایی که بر صورت داشتند. قمه به دست و همه شرب خمر کرده؛ مست مست بودند؛ همه آنهایی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که روز شنبه گرفتیم مست بودند.

 عمده تخریبات اغتشاشگران چه بود؟

سرهنگ حسنوند: اگر اموال را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در سه دسته خصوصی، دولتی و عمومی تقسیم کنیم و به جریان اغتشاشات بنزینی بازگردیم با حجم تخریب‌هایی که انجام شد متوجه می‌شویم که اغتشاشگران به هیچکدام از اموال رحم نکردند از فروشگاه‌ و آزمایشگاه و پمپ بنزین و بانک و ساختمان‌های شهرداری گرفته تا ایستگاه‌های BRT، دوربین‌های پلیس، چراغ‌های راهنمایی و ...

از درگیری‌ها بگویید؛ آیا درگیری مسلحانه هم داشتید؟

سرهنگ حسنوند: درگیری‌ها که به وضوح در جریان بود. آنقدر سنگ و چوب و امثالهم به سمت ماموران پلیس پرتاب می‌کردند که تعدادی از همکاران دچار جراحت، شکستگی و حتی نقص عضو شدند اما در مواجهه با همه این نامردی‌ها و ناملایمات پلیس باسعه صدر برخورد کرد و هیچ رفتار تندی از خود نشان نداد.

در اغتشاشات در خاک سفید ماموران متوجه فردی شدند که یک سلاح کمری کلت به همراه داشت. با اشراف اطلاعاتی متوجه شدیم که از سارقان مسلح و از اراذل و اوباش به نام و سطح یک است. حدودا ساعت 3.5-4 بعدازظهر در میدان پروین، اشرار و اغتشاشگران مشغول تخریب اموال عمومی و خصوصی بودند. راه‌بندان کرده و اماکن را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به آتش می‌کشیدند.

این فرد از لیدرها و رهبران تجمع بود. با شناسایی وی کم کم ماموران در قالب افراد معمولی وارد تجمع شدند. اما  او هم کارکشته وکاربلد بود. انگار احساس ناامنی کرد؛کم‌کم خود را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از جمعیت خارج کرد، صورتش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که تا آن لحظه بسته بود باز کرد تا در بین جمعیت متفرق شود و کسی به وی شک نکند.

سریع سوار بر خودروی ماکسیما شد و قصد فرار داشت؛ اما ماموران سعی کردند راهش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مسدود کنند. با امکاناتی که در محل داشتیم به وسط کارزار آمدیم. سه دستگاه موتور پلیس را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جلوی راهش سد کردیم اما  او با ماشین به سمت ماموران یورش برد؛ روی هر موتور دو نفر نشسته بودند مجموعا 6 نفر در مقابلش بودند؛ 5نفر از ماموران سریعا  از مسیر خارج شدند اما یکی از مامورانمان ماند و از ناحیه زانو دچار مصدومیت شد. نامرد با ماشین از روی موتور و مامور رد شد. پای مامور کاملا له شد، اما پلیس متوقف نشد.

شروع کردیم به شلیک تیر هوایی، اما متوقف نشد. به ناچار لاستیک‌هایش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدف گرفتیم و درنهایت چون راهی نداشت و ایستاد. درگیری شروع شد. آدمی نبود که به این راحتی بتوان دستگیرش کنی. به ماموران تیراندازی کرد، 7 تیر. وقتی که تیرهایش تمام شد ماموران دستگیرش کردند. نقاب و ماسک و قمه و... توی ماشینش وجود داشت.

  چند نفر لیدر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دستگیر کردید؟

سرهنگ حسنوند: در بین اغتشاشگران 26 نفر از آنهایی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که دستگیر کردیم لیدر بودند.

ویژگی معترضان چه بود؟

سرهنگ حسنوند: معترضان مردم نبودند، اصولا سابقه‌دار بودند و جوان. اغفال شده بودند. 90 درصد آنها تحت پوشش یک لیدر فعالیت می‌کردند.

از توزیع بنزین در بین اغتشاشگران بگویید؟

سرهنگ حسنوند: در محدوده خیابان سازمان آب، 6-5 نفر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ گرفتیم که بنزین توزیع می‌کردند؛ یعنی در بطری‌های نیم لیتری آب و نوشابه، بنزین ریخته و در بین اغتشاشگران پخش می‌کردند تا به راحتی بتوانند اموال خصوصی و عمومی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به آتش بکشند.

مسأله جالب‌تر این است که گروه دیگری را شناسایی و دستگیر کردیم که توزیع و سرو مشروب در محل اغتشاش داشتند. باندی 8-7 نفره بودند که با ماشین مشروب به محل درگیری‌ها آورده و بین اغتشاشگران پخش می‌کردند. سه نفر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هم دستگیر کردیم که کلاه‌گیس بر سر داشتند تا شناسایی نشوند؛ توزیع ماسک و بنزین هم از وظایف این باند بود.

گروهی دیگر بلوک و موزائیک می‌شکستند و به دست اغتشاش‌گران می‌رساندند تا به واسطه آن به ماموران پلیس و ماشین‌های پلیس حمله کنند.

و اما نکته آخر.

سرهنگ حسنوند: جنس اغتشاشگران ناآرامی‌های بنزینی با اغتشاشات سال‌های گذشته واقعا متفاوت بود. اکثر جوان بودند و خودفروخته، بی‌رحم، به صغیر و کبیر رحم نمی‌کردند. باور نمی‌کنید که بگویم در یکجا که با پلیس مواجه شده و هیچ چیزی در دست نداشتند، میلگرد را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ توی آسفالت کرده و تکه‌های آسفالت را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ درآورده و با آن تکه‌ها به پلیس حمله می‌کردند. کاملا برنامه‌ریزی‌شده بودند. برنامه کاملی برای نابود کردن شهرمان داشتند که خدا را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شکر متوقف شدند.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات