هیولا نمایشی از انسان گرگ انسان
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مدیری همواره برای فرار از سانسور و اعتراض سازمان ارشاد، موضوع داستانهای خود را به سمت جهانهای فرضی و تخیلی میبرد. اما این بار با سریال هیولا درصدد نمایش یک محیط کاملا رئال و واقعی از کف خیابانهای تهران است، هر چند که سیاه نمایی نیز زیاد دارد.
موضوع اصلی داستان این سریال، حول معلمی شرافتمند (فرهاد اصلانی) میچرخد که تلاش زیادی برای حفظ شرافت و اخلاق خود میکند. هر چند که به خاطر مشکلات زیاد زندگی خود موفق به این کار نمیشود اما این فرد که اصل و نسب بزرگی دارد، بعد از اینکه با مشکلات اقتصادی و خانوادگی دست و پنجه نرم میکند، سرانجام تن به اخذ رشوه و بی اخلاقی داده و گمان میبرد که رشوه دهندگان در فکر یاری رساندن به او هستند.
داستان این فیلم چیزی غیر از نظریه جامعه شناس معروف یعنی کارل مارکس آلمانی نیست. مارکس معتقد است که در جامعه سرمایهداری، کارگران مدام زحمت کشیده و به خاطر احتیاج اقتصادی، هر اخلاق و دینی را زیر پا میگذارند و کارفرمایان تصور میکنند که آنها در حال خدمت هستند.
اگر چه کارگران اعتراض میکنند، ولی صدایشان شنیده نمیشود تا جایی که خودشان به خودآگاهی رسیده و قیام میکنند. پایهای بودن اقتصاد نسبت به تمام جنبههای زندگی بشر، اولین بار توسط مارکس بیان شده و تا امروز نیز زمزمههای آن وجود دارد.
در سریال هیولا نیز اقتصاد پایه همه چیز است، وقتی پول نباشد؛ اخلاق، شرافت و مردانگی به هیچ دردی نخواهد خورد. وقتی معلم مدرسه نیاز داشته باشد؛ دیگر به فکر پیشرفت یا سقوط دانش آموزان خود نیست و هر روز جمعیت کارگر، علیه وضع موجود اعتراض کرده ولی صدایشان به جایی نمیرسد.
یکی از سریالهای پر بیننده هالیوود سریالی است با عنوان اتفاقات بد که در آن یک استاد شیمی، عمری را با شرافت و اخلاق زندگی کرده و حالا به خاطر هزینه مریضی خود مجبور میشود که دست به کار خلافی همچون تولید مواد مخدر بزند، او توسط یکی از شاگردان مدرسه خود تشویق به این کار شده و وقتی درون آن قرار میگیرد، به خاطر زیاد بودن درآمدش دیگر نمیتواند از آن خارج شود.
فیلمسازان مذهبی همواره به اتهام شعار زدگی از جانب فیلمسازان روشنفکر طرد شده و مورد تمسخر قرار میگیرند، بر خلاف تصور همگانی مخاطبان از پیمان قاسمخانی و مهران مدیری، سریال هیولا به شکل بچهگانه و مُضحکی مساله فشار اقتصادی و رابطه آن با اخلاق را مطرح میکند.
طبق دیدگاه انسان مدرن که اخلاق، تمام علوم و مسائل را جهت پیشبرد زندگی دنیایی خود میخواهد، این طبیعی است که به خطر افتادن اقتصاد بهانه خوبی برای بر هم زدن مسائل اخلاقی باشد. اما در مکتب اسلامی هدف از انجام افعال اخلاقی پیشبرد زندگی اخروی و رنگین کردن پرونده اعمال برای جهانی دیگر است، به همین خاطر به خطر افتادن اقتصاد دنیایی نمیتواند بهانه خوبی برای بر هم زدن افعال اخلاقی باشد.
در این فیلم نظریه اخلاق بدون دین یا همان اخلاق سکولار به راحتی نمایش داده میشود. آقای شرافت (فرهاد اصلانی) انسانی فوق العاده اخلاقی است ولی بدیهیات دینی مثل نتراشیدن صورت و شوخی با نامحرم را بلد نبوده و هیچ مظهری از نماز و مظاهر دینی در زندگی او یافت نمیشود، این در حالی است که در حکمت اسلامی دین پایه اخلاق بوده و اخلاق از شریعت جدا نخواهد بود.
در این فیلم به خوبی نظریه گرگ بودن انسان که توسط هابز در فلسفه غرب مطرح شده به چشم میخورد، درون جامعهای که مهران مدیری تصویر میکند یا بهتر بگوییم در دوران مدرن اگر گرگ نباشیم توسط دیگران دریده خواهیم شد، به همین خاطر اخلاق و دین و این مسائل زمانی که منافعمان به خطر بیفتد، هیچ فایدهای ندارد.
در هر قشر و گروهی قطعا انسانهای سالم و ناسالمی پیدا میشود، برای مثال در بین رفتگران شهرداری هم انسانهای با شرافتی وجود دارند و هم انسانهای دزد و نالایق. حالا آیا درست است که ما بگوییم همه رفتگرها دزد هستند؟ در بین افراد مومن و مذهبی نیز قطعا انسانهای منافق و اختلاسگری وجود دارند، اما اینکه با سیاهنمایی این را به تمام افراد این قشر تعمیم دهیم به نظر میرسد که کار درستی نباشد.
در این سریال اختلاسگران با یقههای بسته، انگشترهای عقیق در دست، پیشانیهای پینه بسته و ریشهای بلند تصویر میشوند که دید مخاطب را به شکل روتین نسبت به انسانهای مذهبی که اختلاسگر نیستند، هم خراب میکند.
هیچ کسی حتی مقام معظم رهبری نیز در وجود فساد در برخی از لایههای اداری کشور شک ندارند؛ اما هیچ کسی نمیتواند به قطع ادعا کند که فساد در تمام لایههای ادارای یا به عبارت بهتر در تمام ساختار جامعه وجود دارد. به بیان دیگر اگر جامعه را از بالا و در کلیت آن بنگریم، قطعا سالم است، هر چند که در درون آن اجزای فاسدی نیز وجود دارد.
سریال هیولا اینگونه به مخاطب القا میکند که فساد در تمام بخشهای این جامعه رخنه کرده و ساختارمند شده است. در این سریال به چند مورد از این فسادها مانند دستگیری دکه دار روزنامه فروش بخاطر فروش مواد، قاچاق دارو و فروش آن در خیابانهای شهر به راحتی، عدم نظارت بر قیمت املاک صاحب خانهها و مستاجران و خرید متعدد ماشینهای ایرانی توسط خود مسئولین برای کمیاب شدن و بالا رفتن قیمت آنها اشاره شده است. /882/ 703/
سید محمد مهدی شرف الدین، کارشناسی ارشد ارتباطات
فقط بالای ۳۰ فقره سند بنام خودش در سعادت آباد تهران دارد بغیر از اسنادی که بنام پسر و همسرش و وابستگان افراد ذی نفوذ در دستگاههای مختلف بعنوان رشوه از طریق تفکر و طبری انتقال داده ، حسابهای بانکی خود را در داخل کشور خالی و به ارز و سکه تبدیل کرده و در خارج از کشور و در کانادا با پول مردم سرمایه گذاری کرده است.