۰۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۷
کد خبر: ۶۴۰۶۵۳

چگونگی رای گیری در مناطق صعب العبور

چگونگی رای گیری در مناطق صعب العبور
برای رأی‌گیری در روستای صعب‌العبور «گووَس»، 100کیلومتر راه طی می‌کنیم که نیمی از آن جاده خاکی است. شاید بگویید آیا می‌ارزد برای چند رأی، این همه زحمت را به جان بخریم؟در جواب باید بگویم حدود 200فرد واجد شرایط این روستا همیشه حضور 100درصدی در انتخابات دارند.

به گزارش خبرگزاری رسا، تصور اغلب ما از حضور در انتخابات، حضور راحت و بی‌دردسر در حوزه انتخابیه رسمی در مسجد و مدرسه محله است. برگزاری انتخابات اما محدود به حوزه‌های مستقر در داخل شهرها نیست و در مناطقی که به‌لحاظ وضعیت خاص جغرافیایی، دسترسی به آن‌ها به‌سختی امکان‌پذیر است، رأی‌گیری از طریق صندوق‌های رأی «سیار» انجام می‌شود. انتخابات در این مناطق «صعب‌العبور»، به همت جمعی از نیروهای داوطلب اجرایی می‌شود که حاضرند رنج مسیرهای سخت و طولانی را به جان بخرند تا کسی از هموطنان از مشارکت در تعیین سرنوشت خود محروم نشود. ناظران انتخابات در این حوزه‌های خاص و غالباً محروم، خاطرات جذابی از دلدادگی مردم این مناطق به انقلاب و حضور و مشارکت متعهدانه آن‌ها در انتخابات دارند. در گفت‌وگو با «هادی بامری»، سرباز معلم و ناظر 25 ساله انتخابات در مناطق صعب‌العبور شهرستان «دَلگان» در استان سیستان‌وبلوچستان، به مرور این خاطرات پرداخته‌ایم.

 

هادی بامری، ناظر انتخابات در مناطق صعب العبور شهرستان دلگان

اولین بار در لباس ناظر،‌ رأی دادم

انتخابات ریاست جمهوری سال 92، اولین تجربه «هادی بامری» در کسوت ناظر انتخابات بود؛ اتفاقی که در 19 سالگی او رقم خورد: «به‌طور طبیعی در جریان انتخابات، در اموری مانند نظارت و اجراییات، هم دولت و هم شورای نگهبان به حضور و کمک گروهی از نیروهای مردمی نیاز دارند. در منطقه «دَلگان» هم این نیاز وجود داشت و من هم وارد این مسیر شدم و در کنار دوستان پیشکسوت مشغول خدمت شدم. از جذابیت‌های این اتفاق برای من این بود که درست در اولین دوره‌ای که واجد شرکت در انتخابات بودم، فرصت ایفای نقش به‌عنوان یکی از دست‌اندرکاران اجرایی انتخابات برایم فراهم شد و این تجربه و حس جالبی برای من بود.»

برای خیلی‌ها این سئوال پیش می‌آید که آیا حضور در جایگاه ناظر انتخابات، نیازمند آموزش و مهارت‌های خاصی است؟ بامری می‌گوید: «البته. شما در هر زمینه‌ای که می‌خواهید وارد شوید، نیاز به آموزش دارید. بنابراین ورود به حیطه اجرایی انتخابات هم که یکی از مهم‌ترین رویدادهای کشور است و نتیجه آن، تعیین‌کننده سرنوشت یک ملت هشتاد و چند میلیونی است، قطعاً بدون آموزش امکان‌پذیر نیست. ما برای ورود به این عرصه، هم آموزش‌های تئوری و هم آموزش‌های عملی را گذراندیم. در بخش عملی، با شبیه‌سازی که صورت گرفت، شرایطی فراهم شد که ما بتوانیم برای روز انتخابات، آماده‌تر شویم. خوشبختانه در گروه ما، اغلب نیروها جوان و سرحال و باانگیزه هستند و در کنار دوستان پیشکسوت و باتجربه، در هر دوره تلاش می‌کنند انتخابات را خوب و سلامت برگزار کنند. امیدوارم انتخابات این دوره هم باشکوه و با موفقیت برگزار شود و همه ما همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، کسانی را انتخاب کنیم که به نفع کشور و ملت باشد.»

 

نمایی از روستاهای اطراف شهرستان دلگان

50 کیلومتر رانندگی در جاده خاکی با صندوق رأی!

مشتاقم آقای ناظر زودتر از ویژگی‌های مناطق صعب‌العبور بگوید و او برای اینکه تصویر روشنی از این مناطق به ما بدهد، گریز می‌زند به 100 کیلومتر آن‌طرف‌تر از مرکز شهرستان دَلگان و می‌گوید: «روستای "گووَس" که یکی از دورافتاده‌ترین نقاط استان سیستان‌وبلوچستان است، یکی از همین نقاط صعب‌العبور محسوب می‌شود. این روستا در غرب بلوچستان و در شمال شهرستان دلگان قرار دارد. گووَس در 100 کیلومتری مرکز شهرستان دلگان قرار دارد و برای اینکه موقعیت این روستا را بهتر درک کنید،‌ توجه داشته‌باشید که فاصله دلگان با زاهدان هم 478 کیلومتر است. حالا تصور کنید 50 کیلومتر از مسیر میان دلگان تا روستای گووَس، جاده خاکی است. خودروهایی مثل پراید و پژو را که به‌کلی فراموش کنید. برای گذر از این جاده خاکی و رسیدن به این روستا فقط می‌توانید روی تویوتا و خودروهای شاسی‌بلند حساب کنید. شاید با خودتان فکر کنید آیا می‌ارزد برای 3، 4 رأی، این همه زحمت را به جان بخریم و خودمان را در این جاده 100 کیلومتری گرفتار کنیم؟ اما در جواب باید بگویم در این روستا که حدود 200 نفر واجد شرایط رأی دادن هستند،‌ اهالی روستا همیشه حضور 100 درصدی در انتخابات دارند.»

بامری فرصت را مناسب می‌بیند و برای اینکه حق همشهری‌ها و هم‌استانی‌هایش را ادا کرده‌باشد،‌ اینطور ادامه می‌دهد: «انتخابات در استان سیستان‌وبلوچستان از ابتدای پیروزی انقلاب،‌ همیشه باشکوه بوده و این استان همواره آمار مشارکت بالای 75 درصدی داشته‌است. حتی در دوره قبل انتخابات که مشارکت کلی مردم ایران در انتخابات 65 درصد بود، باز هم مردم سیستان‌وبلوچستان،‌ مشارکت بالای 75 درصد را ثبت کردند.»

 

پیرمرد عشایر: آیا ما را هم می بینند و برای ما هم صندوق رأی می‌آورند؟

«دهستان "هودیان" هم مردمان بسیار پای کاری دارد. مشارکت مردم در انتخابات در این منطقه کوهستانی و دورافتاده که بنابر آمار 4 سال قبل، 5 هزار نفر جمعیت دارد، اغلب حدود 85 درصد است. تازه اگر بررسی کنید، می‌بینید جامانده‌ها هم هرکدام بنابر دلیلی موفق به شرکت در انتخابات نشده‌اند،‌ نه اینکه نخواهند.»

انگار یک خاطره جذاب در ذهن بامری جرقه زده که مکثی می‌کند و بعد لبخندبرلب اینطور ادامه می‌دهد: «همین چند روز قبل به روستای "بهشت‌آباد" در شهرستان "بم‌پور" رفته‌بودم. آنجا با یک پیرمرد عشایر برخورد کردم که حسابی مرا تحت‌تاثیر قرار داد. او با اینکه در ایام کوچ بود و به‌طور طبیعی به تلویزیون دسترسی نداشت و چندان در جریان فضای جامعه نبود، یک ساعت برای من درباره لزوم شرکت درانتخابات صحبت و تحلیل کرد! واقعاً حیران مانده‌بودم این پیرمرد چوپان عشایر چقدر اطلاعات و سواد سیاسی دارد! می‌دانید دغدغه و نگرانی او چه بود؟ از من پرسید: "روز انتخابات، برای ما هم صندوق رأی می‌آورند؟ یعنی ما را هم می‌بینند؟..."»

 

حضور مردم سیستان و بلوچستان پای صندوق رأی

به مغول‌ها و انگلیس‌ها باج ندادیم،‌ حالا دل ضدانقلاب را شاد کنیم؟!

«اساساً در سیستان‌وبلوچستان، چیزی به نام "رأی ندادن" نداریم. از چند روز قبل،‌ هرکجا می‌روی،‌ شور انتخابات را می‌بینی. همه‌جا بحث و سئوال مردم این است که به چه کسی رأی بدهیم؟ هیچ‌کس را نمی‌بینید که بگوید: من رأی نمی‌دهم چون فلانی و فلانی کار نکردند.»

جوان خوش‌فکر داستان ما،‌ امروز راوی هویت و پیشینه شهر و دیارش شده. حالا سرش را بالا می‌گیرد و می‌گوید: «مردمان سیستان‌وبلوچستان، به حس وطن‌دوستی شهره‌اند. آیا می‌دانید بلوچ‌ها در تمام تاریخ ایران به هیچ اشغالگر متجاوزی باج نداده‌اند؟ تنها نقطه‌ای از ایران که مغول‌ها نتوانستند به آن وارد شوند، بلوچستان بود. علاوه‌براین، آن‌ها در یک دوره با مقاومت غیورانه‌شان، پرتغالی‌های متجاوز را از سرزمینشان بیرون کردند و در دوره بعد، انگلیسی‌ها را در دره "نالک" زمینگیر و مجبورشان کردند عقب‌نشینی کنند. و این داستان غرورآفرین ادامه داشته‌است؛ مردم سیستان‌وبلوچستان – چه شیعه و چه سنی- از دوران مبارزات انقلاب تا دفاع مقدس و اخیراً در دفاع از حرم هم شهدای عزیزی را تقدیم انقلاب کرده‌اند. بنابراین،‌ مردم غیور سیستان‌وبلوچستان همیشه پای انقلاب و کشورشان ایستاده‌اند و مسلم است در مقطع مهمی مانند انتخابات، هرگز میدان را خالی نخواهند کرد.»

هادی بامری برای این جنبه از پایمردی همشهری‌هایش هم فراوان نمونه و مصداق دارد: «یک‌بار در یکی از این روستاها، از دور دیدم دارند فردی را با "فرغون" به محل اخذ رأی می‌آورند. تعجب کردم و احساسم این بود که دارند فیلم بازی می‌کنند. اما نزدیک که شدند، دیدم اینطور نیست. فرد داخل فرغون، از کمر به پایین، فلج بود. فکرش را بکنید، حتی ویلچر هم نداشت اما با همان وضعیت، خودش را ملزم به شرکت در انتخابات کرده‌بود.»

 

حضور مردم شهرستان دلگان پای صندوق رأی

رأی ما معلوم است؛ به کسی رأی می‌دهیم که به حرف رهبر گوش کند

«در انتخابات قبلی، به روستای دورافتاده "ماهو کَپتِه" رفته‌بودم. در شمارش آراء در این منطقه، به نکته قابل‌توجهی رسیدیم. در این روستای 30 خانواری، همه مردم به یک نامزد رأی داده‌بودند و نامزد رقیب، هیچ رأیی نداشت. خیلی برایم سئوال بود که در این روستای محروم که نه تلویزیون دارند (چون دکل فرستنده تلویزیونی در این محدوده وجود ندارد!) و نه حتی به‌صورت دائمی امکان برقراری تماس تفنی دارند (چون دکل‌های مخابراتی‌شان هم سالی به دوازده ماه،‌ دچار اختلال است!)، مردم براساس چه اطلاعاتی به این انتخاب رسیده‌اند؟ بالاخره از یکی از اهالی روستا پرسیدم. آن پیرمرد بلوچ در جوابم گفت: "خب معلوم است؛ ما به کسی رأی می‌دهیم که به حرف رهبر گوش می‌دهد."»

 

«عاشقان خدمت» همیشه کوتاهی «عاشقان صندلی» را جبران کرده‌اند

ناظر جوان انتخابات در شهرستان دلگان، گفتنی فراوان دارد از شور و حال و ذوق و شوق اهالی بابصیرت دیار سیستان‌وبلوچستان برای مشارکت در تعیین سرنوشت کشور در ادوار مختلف انتخابات؛ حتی در دورافتاده‌ترین و محروم‌ترین نقاط این استان. با هیجان از وفاداری همیشگی و تعهد بی‌پایان همشهریان و هم‌استانی‌هایش به میهن می‌گوید اما هرچه منتظر می‌مانم، زبانش به گلایه باز نمی‌شود از بی‌مهری‌ها، فراموشکاری‌ها، کمبودها و محرومیت‌ها. وقتی هم می‌پرسم، لبخندبرلب، با حجب و متانت خاصی می‌گوید: «یک گروه هستند که از ابتدای پیروزی انقلاب، همیشه عشقشان، خدمت به مردم بوده. این‌ها همان "جهادی"ها هستند. یک گروه دومی هم همیشه بوده؛ آن‌هایی که فقط دنبال صندلی‌اند. این "عاشقان صندلی"، نخواستند مناطقی مثل سیستان‌وبلوچستان پیشرفت کنند چون خودشان "کار کُن" و جهادی نبودند.

لازم نیست راه دوری برویم. همین 20 دی‌ماه امسال که در سیستان‌وبلوچستان سیل آمد، از یکی دو روز بعد، بسیجی‌ها و جهادی‌ها از نقاط مختلف خودشان را به اینجا رساندند؛ از اصفهان، مشهد، کرمان، تهران، ورامین، شهر ری و... و حتی هرمزگان که خودش گرفتار سیل بود. آمدند و کمک‌حال ما شدند. هنوز هم هستند و کنار سیل‌زدگان مانده‌اند. من که بچه اینجا هستم، شرمنده آن‌ها می‌شوم. این جهادی‌ها، سیل و خستگی و فقر را شرمنده کرده‌اند.»

هادی بامری که حالا سر ذوق آمده، نفسی می‌گیرد و در ادامه می‌گوید: «یک گروه از این بچه‌های جهادی، دامپزشک‌های جوانی بودند که برای سر و سامان‌دادن به وضعیت دام‌های آسیب‌دیده از سیل به منطقه آمده‌بودند. این گروه 13 نفره، بی‌سروصدا و بی‌ادعا به اکثر روستاها رفتند و ظرف چند روز دام‌ها را واکسینه کردند، درحالی‌که هیچ وظیفه‌ای در این زمینه نداشتند. حالا اگر قرار بود یک طرح دولتی برای این موضوع درنظر گرفته و اجرا شود، برنامه‌ریزی و اجرای آن مدت‌ها طول می‌کشید؛ آن هم با کلی شعار و کار تبلیغاتی. در غیاب نهادهای مسئول، بسیجی‌ها و جهادی‌ها آمدند و وقتی فقر و محرومیت اینجا را دیدند، گفتند: "ما اینجا را رها نمی‌کنیم." به قولشان هم عمل کردند. بعد از ماجرای سیل، اینجا شروع به خانه‌سازی و سر و سامان دادن به محل‌های نگهداری دام‌ها کردند و خدا را شکر هنوز هم اینجا هستند.»

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات