۲۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۴
کد خبر: ۶۴۴۵۸۱
شهید مهدی باکری:

ملت مسلمان ایران با «توکل بر خدا» با دشمن مقابله کرد

ملت مسلمان ایران با «توکل بر خدا» با دشمن مقابله کرد
مبارزه در راه خدا و حفظ اسلام و برافراشتن پرچم لااله الا الله یک تکلیف لاینفکی از رسالت یک مسلمان است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، بیست و پنجم اسفندماه سالگرد شهادت مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چندی پیش با اشاره به تکامل شخصیت و توان مدیریت شهید باکری این جوان را معجره انقلاب نامیدند.  پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت این فرمانده برای تبیین و تحلیل «الگوی مدیریت فرماندهان شهید دفاع مقدس و نیاز شرایط امروز کشور به این مدل مدیریتی» متن سخنرانی شهید مهدی باکری در جمع مردم تبریز پس از عملیات والفجر ۴ در سال ۱۳۶۲ را منتشر می کند.

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون و عداً علیهم حقا فی التورات و الانجیل و القرآن و من اوفی باعهده من الله فاستبشروا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ و ذلک هو الفوز العظیم.

 خداوند می‌فرماید که میخرم جان‌ها و مال‌های مؤمنین را در ازای بهشت؛ آنهایی که در راه خدا جهاد می‌کنند و دشمنان دین را می‌‌کشند و خودشان در راه دین به شهادت می‌رسند؛ میخرم. این یک وعده‌ی قطعی است از طرف خدا که در تورات و انجیل و قرآن از آن یاد کرده است. کیست باوفاتر از خداوند به عهد خودش؟ ای اهل ایمان، شما همدیگر را بشارت دهید بر این معامله که این معاهده با خداوند حقیقتاً فوز سعادتی عظیم است.

 من در اول صحبت عذر می‌خواهم از روحانیت حاضر در مجلس و از خانواده‌های شهدا، برادران عزیز و به خصوص روحانیت بزرگوار تبریز و بالاخص حاضرین که در خدمت اینان صحبت کردن برای من در این چنین مجلس شاید صحیح نبود. ولی به دلیل این که شاید بتوانم چند کلمه‌ای در مورد راه شهدا و عظمت و بزرگی آنان و والایی این شهدا بیان کنم [صحبت می کنم].

 من مطالب را در دو قسمت برایتان عرض می‌کنم. یکی در مورد جنگ و ثمرات آن، و دومی در مورد عملیات والفجر ۴ و کارهایی که جوانان شما در عملیات گذشته و این عملیات برای اسلام انجام داده‌اند. اما گمان می‌کنم وقت کم باشد. بدین لحاظ قسمت اول را کلیاتی عرض می‌نمایم، زیرا که صحبت‌ کردن در مورد قسمت دوم وقت بیشتری را می‌طلبد و لازم است که بیشتر صحبت شود.

 رسالت مسلمین همان رسالت انبیای خداوند و ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام است که همگی می‌دانیم که این رسالت همان مقید شدن به دین خدا و برافراشته نگه داشتن پرچم اسلام بر دوش‌مان و کمر همت بستن برای جهاد و مبارزه در مقابل تمام آنانی که متوجه ضایع کردن دین خدا هستند. و خداوند متعال پیامبرانش، خصوصاً پیامبر اکرم، ائمه‌ی اطهار را برای ما تعیین نمود و بعد از ائمه‌ی اطهار سلسله‌ی ولایت را؛ این رسالت را برای ما به طور کامل مشخص نمود و زندگانی شریف ایشان، مبین این رسالت است که کاملاً برای ما واضح است و می‌دانیم جنگ آنها، مبارزه‌ی آنها و تحمل مشکلات در راه خدا و غیره، تمامی اینها را همگی می‌دانید. الحمدلله نیازی به گفتن من نیست.

 بنابراین، مبارزه در راه خدا و حفظ اسلام و برافراشتن پرچم لااله الا الله یک تکلیف لاینفکی از رسالت یک مسلمان است و در این مبارزه که دارای ابعاد مختلفی چون بعد عقیدتی، سیاسی و اقتصادی پیدا می‌کند، یک بعد آن بعد نظامی است و جنگ برای حفظ پرچم لا اله الا الله است. جنگ‌های پیامبر اکرم و حضرت علی علیه‌السلام و ائمه‌‌ی اطهار همگی بر ما کاملاً مشخص است و می‌دانیم که جزو زندگانی و عمر آنان بوده است. نه برنامه‌ای که اتفاقی برای آنان روی داده باشد. لهذا مبارزه در بعد نظامی برای مسلمین، یک مسأله‌ی جدیدی نیست. تکلیفی است لاینفک و جدانشدنی دینی و مکتبی ماست. در قرآن کریم کراراً در مورد آیات متعددی یاد شده است و زندگانی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سلم و ائمه‌ی اطهار کاملاً‌ مشخص است.

 اما در مورد انقلاب و مسائل آن گفتم که اگر اشاره کنم به درازا می‌انجامد و من فقط اکتفا می‌کنم به این جمله‌ی حضرت امام که خط مبارزه را برای ما کاملاً و به طور روشن نشان می‌دهد. امام می‌فرماید: تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله صلی‌الله علیه و آله سلم در تمام جهان نیفکند و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم. این خطی است که در یک جمله، امام عزیزمان برای ما مسلمانان نشان داده است. و جایی باید برویم و می‌روید و در داخل همین راه هستید. این است که امام بیان نموده است. پس مبارزه و جنگ یک مسأله‌ی جدید و تازه‌ای نیست.

 اما چند جمله‌ای در مورد اینکه چرا مجبور هستیم جنگ را ادامه دهیم؟ یکی اینکه مکلفیم در مقابل رژیم بعث و در مقابل رژیم کفر جنگ کنیم و جنگ ما، یک جنگ دفاعی است، حضرت امام نیز فرموده‌اند. و عراقی که برای ما بعد از توطئه‌های مختلف حمله کرده است، ‌ما در حال دفاع هستیم، دفاع از اسلام. امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند متعال روزی قدرتی به جمهوری اسلامی و ممالک اسلامی عطا فرماید که حالت تهاجمی داشته باشد، یعنی همانند صدر اسلام نامه بفرستد، به دنبال آن نیز لشکر آماده باشد که ابرقدرت‌های جنایتکار دنیا را به زانو دربیاورد و وادار سازد به تسلیم در برابر اسلام نماید. امیدواریم ان‌شاءالله! ولی امروز ما در حال دفاع در مقابل رژیم بعث عراق هستیم که حمله کرد و تجاوز کرد به خاک ایران و دفاع هنوز از ما سلب نشده، زیرا که شهرهای مرزی و حتی شهرهایی که در شعاع دویست کیلومتری داخل مرز قرار دارند، ‌هنوز از برد تیررس موشک‌ها و توپ‌های دشمن خارج نشده و همگی شاهد هستید و می‌بینید که چه فجایعی رژیم بعث -حتی امروزها- انجام می‌دهد و به عمل می‌آورد. و لهذا تا زمانی که رزمندگان اسلام تا آن قدر به خاک عراق نفوذ  کنند که بلاد مسلمین و نفوس مسلمین از برد توپخانه و موشک، مسلمین در امان بمانند، تا آن زمان تکلیف دفاع از دوش ما برداشته نشده است. و بنابراین ما در حال دفاع هستیم و دفاع در آن زمان از ما ساقط می‌شود.

 و اما در مورد علت ادامه‌ی جنگ چند جمله‌ای حضرت امام فرموده‌اند و بسیار هم محکم فرموده‌اند و ما که همگی مقلد و پیرو و سرباز امام هستیم که تا صدام و حزب بعث از بین نرود، صلح و سازش و نشستی بر سر میز مذاکره با عراق نداریم و این تکلیفی است که امام عزیز برای ما روشن نموده‌اند. زیرا هیچ گونه تضمینی و ضمانتی نیست که صدام همان گونه که در اول جنگ با تمام قدرت و با ۱۲ لشکر و با تمام آمادگی نظامی و پشتیبانی ابرقدرت‌ها حمله نموده و قصد داشت که در عرض یک هفته مسأله‌ی خوزستان را حل  نماید، بعد از این که فرصتی به او داده شود، [از کجا معلوم] تا بازسازی کند و نیروهای خود را مجدداً جمع آوری کند و از تجارب جنگی خودش استفاده نکند و با حمله وسیع‌تری به جمهوری اسلامی ایران حمله نکند؟ بنابراین هیچ گونه اعتباری وجود ندارد که اگر کوچک‌ترین فرصتی به این صدام جنایتکار داده شود، تجاوز مجددش را بدتر و وحشتناک‌تر و خراب کننده‌تر از تجاوز قبلی شروع نکند! به این خاطر هم حضرت امام فرموده‌اند حتی یک ساعت هم فرصت داده نشود. از آن گذشته ما مسلمین با پیروی و تقلید از امام  امت، اهدافی که برایمان تعیین شده یکی قدس است. از این لحاظ ان‌شاءالله و آمادگی‌هایی که [وجود] دارد، به اتحاد و متشکل‌ شدن ملت مسلمان ایران بینجامد برای هدف قدس! و امام امت فرموده‌اند که راه قدس از کربلا می‌گذرد و به همین سبب ما مکلفیم، مجبوریم بر این که این هدف اسلامی را عمل کنیم و از خاک عراق بگذریم و برای مرحله‌ی اول جمهوری اسلامی شدن عراق، ممکن و لازم است و علاوه بر اینها مطلب مهمی که برای تمامی مسلمین و در قلب ملت مسلمان ایران جای گیرد، آزادی و زیارت کربلاست. این یک واقعیت است که ماها نمی‌توانیم ساکت بنشینیم و در خانه‌هایمان بمانیم و زندگانی عادی بکنیم. در حالی که امام حسین [مرقدش] در اسارت و محاصره‌ی یزیدیان باشد.

 اگر خداوند ماها را به حال خودمان می‌گذاشت، ما هم همتا می‌شدیم با سایر ملت‌هایی که خودشان را قربانی زندگی انسان‌نمای غرب می‌کنند، طوری که بویی از انسانیت نبرده‌اند و حیوان‌هایی هستند در قالب انسان، حرکت می‌کنند و می‌خورند. اگر خدا هم ما را رها می‌کرد، ما هم مثل آنها می‌شدیم؛ ولی امروز که دست خداوند در بالای سر ماست و وجود امام بزرگوار را به ما بخشیده و وجود روحانیون را، نشان دهنده‌ی محبت و مهر و بخشش خداوند است. برای ملت مسلمان ایران! لهذا موقعی که دست خداوند بر سر ما باشد و هر واقعه‌ای که برای خاطر ما اتفاق افتد، همه‌اش نعمت است؛ چرا که خداوند برای اینکه ما را زیادتر خالص و مخلص گرداند و در درگاه خود برای روز قیامت محبوب‌تر گرداند، زیادتر مورد آزمایش قرار می‌دهد. لهذا تمام مسائلی که می‌بینیم [که] برایمان سختی‌هایی دارد و عزیز از دست دادن‌ها دارد، خسارت دارد؛ ولی اینها در عاقبت، خیرهایی و آخرت نیکویی برای ما دارد.

 ما امروز با ملت‌های بزرگی روبرو هستیم. در ثانی ثمراتی که دارد این است که شهرهای ما ویران شد و عزیزهایمان را از دست دادیم. اموالمان رفت و تا به امروز شهید دادیم و معلول دادیم. زخمی دادیم ولی در مقابل اینها چه به دست آوردیم که نتیجه‌ی آن در مقابل اینها که ظاهراً خسارت است ولی آن چیزهایی که از دست دادیم هیچ وقت در درگاه خداوند خسارت نیست، بلکه افتخار است. ولی در مقابل اینها که از دست می‌دهیم و ویرانی‌ها که به جا مانده و مسائلی که پیش می‌آید، چه چیزهایی به دست آورده‌ایم! این را همیشه باید به یاد داشته باشیم! امروز در معرض حمله‌ی وسیع و مصممانه‌ی ابرقدرت‌ها هستیم. چرا که ادعای اسلام کرده‌ایم و ادعای ستیز با ضد اسلام و کفار کرده‌ایم. این ادعا را کرده‌ایم و ادعایی است که خداوند فرموده است بکنیم و این قدرت را به ما داده است و ان‌شاءالله زیادتر هم خواهد داد و لهذا برای ادعای این مسأله‌ آمادگی بیشتری لازم است.

 امام بزرگوار در اوایل انقلاب فرمودند؛ [ولی] پس از انقلاب، مسائل و اختلافات و مشکلات و مواردی که در مملکت بود، این اجازه را به ما نداد که ما لبیک واقعی را بگوییم به امام، تشکیل ارتش بیست میلیونی را بدهیم و بتوانیم در عرض چند ساعت تمام ملت مسلمان ایران [را] متشکل سازیم و لشکرها و تیپ‌ها آماده شوند برای جنگ و قبل از پیروزی ایران، یک سری آموزش‌هایی داده شده اما تشکّل به وجود نیامد. و به این علت بود که دسایس و توطئه‌هایی که در اول جنگ بود، بعد از حمله‌ی عراق ما قادر نشدیم که حمله‌ی آنها را دفع کنیم و حملات را خنثی کنیم؛ تا آن زمانی که تمام توطئه‌ها رفع شد. بنی صدر و امثال او از بین رفتند و وحدت تمام رزمندگان به وجود آمد. تشکّل یافتند و خودشان را سازماندهی کردند. تا به امروز وظایف‌شان را انجام دادند و بنابراین یکی از بهترین نعمات جنگ، تشکّل و سازمان‌دهی ملت مسلمان ایران بود که قادر شدند در مقابل خطرات جدی‌تر از جنگ عراق هم آمادگی داشته باشند. چه آنانی [که] در خطّ مقدم هستند، چه آنهایی که در پشت خط، پشتیبانی می‌کنند. لهذا با این سرعت و در عرض این چند سال تجربه به دست آوردند. جنگ شبانه که از مشکل‌ترین جنگ‌هاست که هیچ کشوری تا به حال قادر نشده به صورت وسیع انجام بدهد و موفق بشود، شما انجام می‌دهید. الان نه تنها رژیم بعث، [که] ابرقدرت‌ها و ارتش‌های آنها حیران هستند به این مسأله که چگونه ماها این کارها را می‌کنیم؟ عملیات این قدر کوچک نیست که انجام بدهند و به طول کیلومترها. هزاران نفر انجام می‌دهند و می‌روند، هدف‌هایشان را پیدا می‌کنند و به دشمنشان حمله می‌کنند. و تصرف می‌کنند و شکست می‌دهند.

 الان اگر ده نفر باشید و در شب بیرون بروید، کافی است که از هم فاصله بگیرید و همدیگر را گم کنید تا صبح آدم می‌ماند که به کجا برود! هدایت عملیات و ارشاد آن از جمله مشکل‌ترین کارهاست که هیچ کشور قادر نیست که انجام دهد و مانور نماید، هیچ کشوری قادر به این کار نیست. در طول جنگ، عراق چند دفعه خواست که انجام دهد، اما شدیدترین ضربه به او وارد شد، چرا! برای اینکه عملیات در شب و در پیش روی دشمن، نیاز به قلب با ایمان و عشق به خدا و رزم و جهاد در راه خدا دارد و فرمانده نگاه نمی‌کند که نیروهایش چه می‌کنند و کجا می‌روند! با توجه به آن آموزش‌هایی داده شده است و می‌داند که این رزمندگان با ایمان خودشان شتابان به سوی دشمن حمله می‌کنند. و فرار نخواهند  کرد و عقب نشینی نخواهند کرد.

[با] ایمانی که به خدا هست و هدایتی که از طرف خداوند و از طرف امام زمان عجل الله تعالی فرجه در صحنه‌های عملیات صورت می‌گیرد، به این عملیات‌ها اقدام می‌کنند و این بزرگترین تجربه است که به دست آمده و بسیار باقدر و ارزش است که به آسانی به دست نمی‌آید.

پس، این تجارب جنگی و این سازماندهی و این تشکیلاتی که پیدا کرده‌ایم و الحمدلله تیپ‌ها و لشکرها با نیروهای مردمی -ارتش به جای خود- با سازماندهی با کادر و با سیستم تدارکات و پشتیبانی مشخص تشکیل شده؛ که در عرض چند ساعت ملت مسلمان ایران آماده‌ی دفع هر گونه خطر و دفع حمله می‌شوند. اینها یک سری کارهایی هستند که از بزرگترین نعمات جنگ است و به هیچ وجه] قبلا [به دست نیامده است.

نمازهای شب آنها و دعاهای آنها و مناجاتی که آنها می‌کنند، سنگرهای جبهه‌ها را عطرآگین کرده است. چرا که این جبهه، جبهه‌ی امام زمان است، جبهه‌ی سیدالشهدا است. جبهه‌ای است [که] به خاطر خدا و مالامال از لطف و عنایات خداوندی است. اینها را از کجا پیدا کردیم؟ نیرویی که تربیت کند جوانان مسلمان ما را و ملت مسلمان را -به غیر از تربیت اسلامی- و معنویت پیدا کردند، از کجا می‌توانستیم پیدا کنیم؟ این دانشگاه را که درهایش به روی جوانان ما گشوده شود و این یک معنویتی است که امروز مانند امام حسین علیه السلام، در جبهه‌های جنگ، جنگ کنند! با معنویت و ایمانی که ملت مسلمان ایران دارند، قادر شدند با کمبود امکانات با متجاوز مقابله کنند. هیچ کشوری را در روی زمین نمی‌توانیم پیدا کنیم که با این امکانات و ادوات کم بتوانند جنگ را ادامه دهد. الان سازش‌ها و صلح‌ها بین ممالک به خاطر چیست؟ برآورد می‌کنند که اینقدر هواپیما داریم، این تعداد تانک داریم و مال دشمن هم اینقدر است و چون کم است، نمی‌توانیم جنگ کنیم، پس سازش می‌کند، تسلیم می‌شود. می‌گوییم اگر آدم خوبی باشد می‌رود کارخانه درست می‌کند و آنها را زیاد می‌کند و دوباره دست به جنگ می‌زند. ولی ملت مسلمان ایران تربیت شده در مکتب امام حسین علیه السلام و جوانانی که تربیت پیدا می‌کنند، در جبهه‌های ایمانی [تربیت] پیدا کردند. که با توکل به خدا، بدون توجه به مادیات و امکانات مادی که اصل قرار بدهند، مقابله کردند با دشمن و این در روی زمین بی سابقه است. الان مقداری ادوات و غذایی که در دستمان است، ولی این را بدانید هیچ اتکایی رزمندگان ما به اینها ندارند و اصل قرار نمی‌دهند و این را می‌دانند که و ما النصر الا من عند الله؟ خودشان آماده هستند که مورد رضای خداوند قرار گیرند. تا این که خدا نصرت‌شان بدهد. ما بیش از این چه خواهیم؟ اگر فقط و فقط این دانشگاه معنویت و ایمان به خاطر ما برای این جنگ قرار داده می‌شود، این نعمت برای ما کافی بود.

یک جایی است که جوانان ما [که] خالصند خالص‌تر می‌شود، پاک باخته می‌شوند، ایثار و فداکاری تمام وجودشان را فرا می‌گیرد، عشق به امام حسین علیه السلام و جنگ در راه خدا تمام وجودشان را پر می‌کند. نگاه کنید جوانان‌تان را! آیا این نعمت بزرگی نیست برای ما که مردم پشتیبان جبهه‌ها هستند؟ اگر بیایید آن وسایلی را که برای جبهه‌ها می‌فرستند ببینید، آن مادر پیر و تنهایی که تمام زندگانی‌اش خلاصه شده در جبهه‌ای به اندازه‌ی یک متر و یک متر و نیم، و تمام وسایل باارزش و باقیمت زندگی‌اش، و جهیزه‌ی ازدواج او، همه را در آن جمع کرده، از جارویش گرفته، تا ظروفش که با چنان عشق و علاقه‌ای نامه‌ای نوشته و تمام هستی‌اش را برای ما فرستاده است. آیا این کم ارزش است؟ آن مادر پیر اصفهانی که یک کیسه نایلونی ۳ عدد قرقره و ۲ عدد سوزن فرستاده و می‌گوید باور کنید که دار و ندار من همین است. [و میگوید] «فدای آن جوراب‌های پاره پاره‌ی شما بشوم، بدوزید این جوراب‌هایتان را با اینها و مرا هم دعا کنید.» این یک دنیاست. کم نعمتی نیست اینها که حاصل شده. با صحنه‌های شهادتی که امام حسین علیه السلام برای ما به جا گذاشته است، درس داده و تربیت کرده، جماعت ما و ملت ما را و شماها امروز چنین تربیت شده‌اید، [که] جوان‌تان و عزیزتان را در راه خدا بدهید. همان ملتی که برادرانشان در کنارشان شهید می‌شوند، پایشان می‌رود، در محاصره می‌مانند، تشنه می‌مانند، بدون غذا می‌مانند، ولی مقاومت می‌کنند. دنیا متحیر است از این مقاومت‌ها و این هم نعمت برزگی است که دانشگاه معنویت و ایمان در جبهه برای ملت مسلمان ایران به ارمغان آورد، و از نعمت‌های بزرگ جنگ است./998/
میثم صدیقیان
ارسال نظرات