تحلیل اقتدار حضرت اباالفضل از سه منظر
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سخن گفتن از حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه بنا به دلایلی، کمی مشکل است. یکی از این دلایل این است که عباس بن علی، اهل عمل بوده تا حرف. اگر هم جایی لازم دیده و سخن گفته، با کوتاهترین جمله، مقصود را رسانده است.
برای اینکه اطلاعات بیشتری راجع به ابوفاضل به دست بیاوریم مراجعه به زیارتنامههای ایشان راهگشاست. میتوان زیارتنامهها را به سه قسم تقسیم کرد: ۱. مطول؛ ۲. مختصر؛ ۳. متوسط. در اینجا مجال پرداختن تفصیلی به زیارتنامه حضرت اباالفضل نیست و به اشارهای اکتفا میکنیم.
۱. قدرت اعتقادی حضرت اباالفضل
منظور از قدرت این است که وقتی فاعل خواست، اقدامی را انجام دهد، انجام دهد و اگر نخواست، انجام ندهد. اعتقاد هم ناظر به حوزه باورها و بینشهاست که از آن به اصول دین یاد میشود. قدرت اعتقادی یعنی، شخص در اعتقاداتش دچار حیرت، ضلالت، تردید و نقص نباشد و به درستی، به حقیقت، معرفت و اعتقاد داشته باشد و از آن به خوبی خبر دهد و دفاع کند.
فرازهای زیارتنامه وقتی در کنار جملات کوتاه و رفتار حکیمانه اباالفضل العباس قرار میگیرد، ابعاد گوناگون قدرت ایشان تجلی مییابد. امام صادق علیهالسلام در زیارتنامه ایشان میفرماید سلام خدا و فرشتگان و انبیا و اولیا و صدیقین و شهدا در صبح و شام بر تو باد: سلام الله و سلام ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین و عباده الصالحین و جمیع الشهداء و الصدیقین و الزاکیات الطیبات فیما تغتذی و تروح علیک یا بن أمیرالمؤمنین.
از این عبارات دانسته میشود که حضرت اباالفضل وثیقترین و شدیدترین رابطه را با خدا داشته. خدا منبع واقعی قدرت است و از همین رو عباس بن علی از هیچ قدرتی ترس و واهمه نداشته است. در کنار دریایی از دشمن، هرگز احساس کوچکی و ضعف نکرده، و از این رو، از موضع برتر دشمنان را به آتش جهنم بشارت داده است.
قد قطعوا ببغیهم یساری / فأصلهم یا ربّ حرّ النار
خدای من! اینان که دست چپم را ستمگرانه بریدند / تو با گرمای آتش دوزخ پاداششان بده.
عباس آنان را که تیغ به روی نوه و جانشین رسول خدا کشیدهاند، کافر میدانسته است. ایشان لحظهای از یاری جانشین رسول خدا غفلت ننموده، بلکه با یقین کامل و با قوت و قدرت از این اعتقاد بر حق خویش دفاع نموده است و نگفته که امام با اینکه علم غیب دارد، چرا به این معرکه آمده و چرا با کرامت و دعا دشمن را نابود نمیکند! این قدرت اعتقادی به بارزترین شکل در عبارات کوتاه حضرت عباس بن علی قابل مشاهده است، و در زیارتنامه هم مخصوصاً آنجا که امام صادق علیه السلام میفرماید من به مهمانی تو آمدهام ای فرزند امیرالمؤمنین! ای عباس! در حالی که قلبم تسلیم و تابع شماست، من تابع شما و آماده یاری کردنتان هستم؛ و این نشان میدهد که در وجود حضرت عباس جز خدا کسی حضور ندارد.
۲. قدرت اخلاقی
اخلاق ناظر به حوزه گرایشها، عواطف و احساسات انسان است. قدرت اخلاقی هم به این معناست که شخص در این عرصه، اولاً دارای علاقه قلبی و باطنی، مبتنی بر اعتقاد صحیح و صادقانه باشد و محب واقعاً پای عشقش بایستد و آن را با پول و مقام معامله نکند.
حضرت اباالفضل نمونه بارز این سطح از قدرت است. عباس از «دوستان» خداست؛ واجعلنی ممن ینقلب من زیارة مشاهد «احبائک» مفلحاً منجحاً؛ مرا از آنان قرار داده که از زیارت زیارتگاه «دوستانت» کامیاب و رستگار و دست پر برمیگردند. عشق و محبتی که توأم با اطاعت است؛ السلام علیک ایها العبد الصالح! المطیع لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین صلی الله علیهم.
پس عباس به عنوان عاشق و مطیع خدا، عاشق و مطیع رسول و مطیع جانشینان رسول خداست. عشق به حسین، مقسّم مرزهای عاطفه و احساس عباس است؛ و حسین دینی است که عباس بر مدار آن حرکت میکند. در نتیجه این گرایش متعالی حضرت اباالفضل وقتی به آب میرسد آبی به کام نمیریزد. شاید از لحاظ شرعی هیچ اشکالی نداشت که جرعهای بنوشد، اما قانون عشق چیز دیگری میگوید. قدرت در اینجا چهره خود را بهتر نشان میدهد؛ توانستن، اما نخواستن و انجام ندادن.
۳. قدرت رفتاری
در بخش قدرت رفتاری مراد، قدرت بازوی حضرت عباس و رفتار ظاهری ایشان که با چشم سر دیده میشود، محل بحث است؛ و اینکه به ایشان از این رو عباس گفتهاند که در برابر دشمنان اسلام با ابهت و جدی روبرو میشد، جدیتی که رنگ عبوس بودن داشت.
عباس قدرت دارد، اما غرور و تکبر و خودنمایی و خودرأیی و تک روی ندارد؛ اشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النبی صلی الله علیه و آله. مشکل دیگران را مشکل خود میداند و برای آوردن آب به دل خطر میرود و نه خورد آب.
تحریم آب و کمبود نان، سبب دلسردی او از حسین نمیشود. همراه حسین، به نیزه زار شمشیرها میرود، کنارشان میزند و به آب میرسد، اما عباس فقط پهلوانی پیل افکن در میدان جنگ نیست که مادرش ام البنین در وصف او سروده که اگر شمشیر در دستت بود کسی به تو نزدیک نمیشد؛ لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منه احد (مفاتیح الجنان، بعد از زیارت حضرت عباس)، بلکه او قهرمان نبرد درون است و از معرکه نبرد عقل و عشق فاتح بازگشته است و به خاطر اینکه معشوق او تشنه است، آب را تشنه خویش میگذارد و از این رو در زیارتنامه حضرت ایشان میخوانیم: فنعم الأخ المواسی؛ چه نیکو برادر در مواسات و همدردی بودی؛ و این چنین، تهدید به فرصت تبدیل میشود.
خاتمه
حضرت ابوفاضل سلام الله علیه، خداشناس، قرآن شناس، امام شناس، فقیه، مجاهد و یاور با بصیرت حسین بن علی است، که نهایت تلاش خویش را در راه دفاع از دین مبذول داشته است. او در عمل پیوند قدرت و اخلاق، سیاست و دیانت و علم و دین و عقل و عشق را به نمایش گذاشته است. نباید انتظار داشت آن فلسفه سیاسی که انسان را گرگ انسان میداند و تنازع بقا تار و پود آن را تشکیل داده و مشکل دیگران را مشکل خودشان میداند، بتواند شخصیت ابوفاضل را تحلیل و بررسی کند. شخصیت مقتدر و در عین حال مظلوم کربلا و فرمانده کم نظیر تاریخ جنگهای جهان، حضرت اباالفضل العباس، هموراه با فلسفه سیاسی فاضله خویش، فلسفههای سیاسی غیرفاضله جهان معاصر را به چالش میکشد. /882/ 703/
نویسنده: رضا لک زایی، پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی العالمیه