آمریکا در سراشیبی خروج از منطقه
به گزارش خبرگزاري رسا، اصغر زارعی طی یادداشتی در روزنامه حمایت نوشت : خطای راهبردی و محاسباتی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در ترور فرماندهان مقاومت از یکسو و تنگتر شدن حلقه محاصره نیروهای تروریست پنتاگون در اقصی نقاط منطقه موجب شده تا موضوع خروج نظامیان آمریکایی اکنون به یک ضرورت در غرب آسیا بدل شود، چراکه حضور ارتش آمریکا در غرب آسیا بزرگترین عامل ناامنی و بیثباتی به شمار میرود. در حال حاضر، 60 هزار تروریست آمریکایی در 12 کشور غرب آسیا مستقر هستند و منبع بزرگی از تهدید علیه منافع کشورهای منطقه بهویژه جمهوری اسلامی به شمار میآیند. ارتش تروریستی آمریکا فقط در عراق - همسایه شرقی ایران - 5 هزار و 300 نظامی مستقر کرده و علیرغم مصوبه پارلمان این کشور در خصوص خروج نظامیان پنتاگون، کلیددار کاخ سفید بر تداوم حضور اشغالگرانه تأکید دارد. مصوبه پارلمان عراق از سال 2003 به اینسو که آمریکا، عراق را اشغال کرده اتفاق بزرگ و بیسابقهای به شمار میآید چراکه جریانهای مختلف عراق به یک اجماع کلی در این خصوص دستیافتهاند.
از سوی دیگر، آمریکا بهخوبی میداند که چنانچه وارد مسیر بدون بازگشت خروج از عراق شود، در حقیقت، اولین گام از اخراج کامل نظامیانش در منطقه را برداشته و مسئله خروج آنها از غرب آسیا به یک قانون منطقهای بدل میشود. با این حال، اوضاع منطقه بهگونهای است که آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد، چارهای جز خروج از باتلاق خودساخته در منطقه غرب آسیا نخواهد داشت. دراینباره گفتنیهایی هست.
تهدیدات مکرر گروههای مقاومت در عراق علیه تروریستهای آمریکایی و آرایش جنگی آنها نگرانی بسیار گستردهای در میان مقامات کاخ سفید ایجاد کرده است. اولین پیامد این نگرانی در بازچینش نیروهای آمریکایی در پایگاههای عراق نمود داشت، بهگونهای که واشنگتن در حال حاضر، پنج پایگاه را تخلیه و در نقاط دیگر مستقر کرده است. استقرار سامانه ضد موشکی پاتریوت در پایگاه عین الاسد که پیش از آن با ضرب شست موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به زمینی شخم زده تبدیلشده بود، در کنار انفعال واشنگتن برای پاسخ به مقاومت و فشار به دولتمردان عراقی بهمنظور متوقف کردن تهدیدات آنها حاکی از آن است که پنتاگون چارهای جز تغییر راهبرد خود در عراق ندارد. «محمد توفیق علاوی»، نخستوزیر مکلف پیشین عراق، روز گذشته در همین راستا صراحتاً اعلام کرد که دیپلماتهای آمریکایی به او گفتهاند تحت «فشار زیادی» برای خروج نیروهایشان از عراق قرار دارند و طی بازهای دوساله این کشور را ترک خواهند کرد.افزون بر این، تحرکات آمریکا را چه از منظر آفندی و چه پدافندی در نظر بگیریم، صرف جابجایی نیروهای این کشور کافی است که بیثباتی در محدوده جغرافیایی خاورمیانه را تشدید کند؛ کما اینکه این ناامنی سالهاست در منطقه ساری و جاری است. این در حالی است که پنتاگون، هزینههای هنگفتی برای نگهداری نیروهایش در عراق متحمل میشود که با توجه به تهدیدات ماههای اخیر حشد الشعبی و مقاومت و همچنین، بحران اقتصادی برآمده از شیوع کرونا که خسارات فراوانی بر پیکره واشنگتن وارد کرده، قطعاً توان ادامه حضور فرسایشی و بلندمدت در عراق را ندارد.
آمریکا یکی از حامیان اصلی جنگ یمن بوده و هست؛ چون کاخ سفید و متحدان غربیاش، سود کلانی از ادامه این جنگ میبرند. شنبه همین هفته بود که کانادا، ممنوعیت صدور سلاح به عربستان را به بهانه اینکه کسبوکارهای زیادی از ناحیه ادامه این ممنوعیتها متضرر خواهند شد، لغو کرد. ترامپ نیز با بیان اینکه اگر سعودیها نمیتوانند بهدرستی از تسلیحات صادراتی آمریکا استفاده کنند، نباید تقصیرها را متوجه واشنگتن کرد، از جنایاتی که هر روز در این کشور رخ میدهد، سلب مسئولیت کرد. عربستان به پشتوانه آمریکا، آتشبس اخیر را همچون دهها مورد دیگر در پنج سال اخیر نقض کرده و به نظر میرسد که این جنگ زمانی پایان میپذیرد که پدرخواندهاش از منطقه خارج شود.
خبر خوب اما این است که خروج امارات و سودان از یمن و حضور اسمی و بیخاصیت آنها در ائتلاف سعودی را از هر زاویهای که ارزیابی کنیم، آغازی بر پایان جنگ یمن و نشانهای قطعی از خارج شدن آمریکا از منطقه خواهد بود. به این مفهوم که این دو کشور، از ارکان ائتلاف عربی علیه یمن بودند و خروج آنها از پیمان با عربستان و آمریکا، شکسته شدن قطعی ائتلاف را نوید میدهد. روشن است که پایان کارکرد ائتلافی که قصد فتح یکماهه یمن را داشت، به معنای شکست آمریکا و بیفایده بودن حضورش در منطقه است. موازنه قوا اکنون در یمن به سمت انصار الله، نیروهای مردمی و ارتش این کشور سنگینی میکند و مقاومت این کشور در جایگاهی است که قادر است ضربات مرگباری به شریانهای حیاتی متجاوزین وارد نماید. از این رو، همچون خروج رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان، آمریکا در پی تحولات اخیر یمن، چارهای جز بازگرداندن نیروهایش از خلیجفارس ندارد زیرا پس از فراری دادن عربستان، بهطور حتم نوبت به نیروهای تروریست آمریکایی خواهد رسید که تبدیل به اهدافی سهلالوصول برای یگانهای موشکی و پهپادی انصار الله و ارتش یمن شوند.
توجیه کلیدی حضور نیروهای آمریکایی در منطقه عبارت است از تأمین امنیت رژیم صهیونیستی که این شاخصه در حال حاضر با قدرت بینظیر گروههای فلسطینی و حزبالله لبنان به چالش کشیده شده است. در تبلیغات انتخاباتی آمریکا، «برنی سندرز» بارها بر هزینه زا بودن سیاستهای واشنگتن در حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل تأکید کرد و لذا هر چه فشارهای نظامی و امنیتی بر رژیم صهیونیستی افزایش یابد، برخلاف آنچه تبلیغ میشود، آمریکا توان کمتری برای دفاع از تلآویو خواهد داشت و هزینههای کلانتری متحمل میشود. وقتی آمریکا قادر نیست که از متحد کلیدی خود در برابر صدها بادبادک و بالون آتشزا و خسارات صدها میلیون دلاری آنها بر مزارع و صنایع اسرائیل دفاع کند، به طریق اولی نمیتواند در مقابل حجم انبوهی از موشکها و پهپادهای مقاومت، حائل و حاجزی ایجاد نماید. از این رو، تقویت رو به رشد مقاومت، به مفهوم تضعیف قدرت نظامی آمریکا و درنهایت، منجر به برچیده شدن پایگاههایش در سوریه، اردن و ترکیه – کشورهایی که مشرف به اسرائیل هستند – خواهد شد.
نکته پایانی اینکه حمله ایران به پایگاه عین الاسد نشان داد که پایههای حضور نظامی آمریکا متزلزل بوده و در صورت تشدید مقاومت برای مقابله با توسعهطلبی واشنگتن، این حضور نامشروع، دوام نخواهد داشت و نیروهای آمریکایی را بهزودی، مجبور به پایان اشغالگری خواهد کرد./1360/