۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۵
کد خبر: ۶۵۲۶۷۶
مدیر حوزه علمیه خواهران:

خداوند بر اساس رفتار انسان در نیکی یا جرم، با او رفتار می‌کند

خداوند بر اساس رفتار انسان در نیکی یا جرم، با او رفتار می‌کند
مدیر حوزه علمیه خواهران گفت: خداوند براساس رفتار انسان در نیکی یا جرم، با او رفتار می‌کند و این از حکمت متعالی پروردگار سرچشمه می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، در سیزدهمین تفسیر سوره دخان که به صورت پخش زنده اینترنتی برگزار شد با تفسیر آیاتی از سوره دخان اظهار داشت: طبق این آیات، خدای متعال دریچه ای از عالم غیب به روی انسان گشوده است و همه تحولات در عالم غیب رقم می خورد و در شبی به نام قدر، اراده ها و ظرفیت های مناسب ایجاد می شود.

مدیر حوزه علمیه خواهران افزود: خداوند می فرماید این گونه نیست که همه مردم به آن یقین داشته باشند و عده ای برخورد همراه با شک و تردید دارند و به همین علت با دین بازی می کنند و مسائلی که از زبان پیامبر(ص) و انبیای گذشته شنیده اند آن را مورد تهمت و آزار قرار می دهند.

وی تصریح کرد: خداوند می فرماید با این ها از طریق فشارهای موردی تلاش می کنیم تا به مسیر ایمان بازگردند و نسبت به پیامبر(ص) و گفته های آنان تجدید نظر کنند و در مقابل بسیاری ممکن است اظهار ایمان کنند به علت اینکه تحت فشار هستند لذا خیلی زود به حالت اول برمی گردند و برای این افراد چاره ای جز انتقام باقی نمی ماند تا در صف مجرمان قرار بگیرند.

حجت‌الاسلام والمسلمین بهجت‌پور خاطرنشان کرد: در این آیات خداوند قوم فرعون را توصیف می کند که کار را به جایی رساندند که در آزار موسی که کار با انتقام تمام شد سپس مرحله بعدی از انحطاط و انحراف را توضیح می دهد چرا انسان رفتارش مجرمانه می شود چون خود را در برابر خدا مسئول نمی‌داند و حیات را در همین دنیا می داند و تصور می کنند که فقط آمده ایم و می میریم و زندگی تمام می شود کسی که چنین تصوری دارد با دستگاه دین و رسول خدا این گونه برخورد می کند.

وی بیان کرد: عدم ایمان به مساله حیات مجدد و مسئولیت انسان در برابر خدا موجب می شود انسان جهنمی شود کسانی که خویشتن دار باشند پیش بینی می شود عاقبت به خبر می شوند بنابراین یک نظام پیوسته برقرار می شود.

مدیر حوزه علمیه خواهران عنوان کرد: آیه 34 سوره دخان ایده افراد را به خوبی مشخص می کند این ها می گفتند یک مرگ اول بیشتر نداشتیم و در یک حیات دیگر گسترش پیدا کنیم و بعد از خلقت دیگری داشته باشیم این گونه نیست، سپس تقاضایی می کنند و می گویند اگر راست می گوئید پدران ما را زنده کنید در این دوره مومنین در مکه شناخته شده اند و کفار چنین تقاضایی از رسول خدا می کنند.

وی گفت: خطاب آیه خطاب به کسانی است که شک داشتند اما به مجرم تبدیل می شوند اگر کسی در شک توقف کند آخر کارش به بسیاری از مسائل ختم می شود مفهوم این نیست از اول اعتقادی ندارند گاهی گرفتار شک می شوند و این موریانه همه گذشته آن ها را نابود می کند، انسانی که گرفتار شک می شود و شک را برطرف نمی کند بازنده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین بهجت‌پور بیان کرد:اگر انسانی گرفتار شک شد نباید کوتاهی کند کم کم ادامه پیدا می کند گاهی انسان با یک مصیبت شک می کند که چرا خدا حاجت من را نداد این آرام آرام تا مرحله جرم می برد این نگاه روانشناختی قرآن بسیار مهم است.

وی خاطرنشان کرد: این کتاب حکیم حرف های زیادی برای ما دارد این نیست مگر مرگ اول ما و در این باره اتلاف شده است ظاهرا مرگ را مناسب تر بگیریم اما مرگ اول چیست در سوره غافر مساله دو مرگ و دو حیات مطرح شده است دو بار ما را میراندی و دو بار زنده کردی، ما مرده بودیم بعد خداوند ما را احیا کرد و ان حیات اول است بعد ما را میرانده است.

مدیر حوزه علمیه خواهران گفت: در سوره عبس بیست و چهارمین سوره ای که به پیامبر نازل شده است ما مرده بودیم زنده شدیم و ما را میراندند بعد ما را دوباره حیات دادند پس اولی مرگ بود لذا علما در این باره بحث کرده اند دو تا میراندن یعنی چه ؟حال ببینیم مرگ اول چیست؛ در چند جا موت اول مطرح شده است برخی گفته اند خداوند به انسان حیات می دهد بعد می میراند بعد در برزخ زنده می کند و در روز حشر دوباره میمراند و زنده می کند تا در روز رستاخیز زنده باشند این ها حیات دنیا را در نظر نمی گیرند تفسیر دوم این است ما را از رحم میراندی و بعد در دنیا زنده کردی و از رحم دنیا میراندی و در رستاخیز زنده کردی .

وی افزود: هر کس بمیرد قیامتش شروع شده است و این را جز رستاخیز گرفتند ما مرگ ها و حیات های مختلف داریم هنوز قیامت نرفته است که اغراق کند وقتی می فرماید هنوز قیامت نرفته است که اغراق کند و در دنیاست می گویند ما یک مرگ اول نداشتیم دو تفسیر دارد یکی این است قبل از به دنیا آمدن یک بار مرده بودیم حیات به ما دادند تفسیر می کنند ما بعد از اینکه مرده بودیم زنده شدیم دگر نمی‌میریم و از طرقی تناسخ منتقل می شویم، من روح دارم در این کالبد و به کالبد دیگری می رود و دیگر مرگی وجود ندارد.

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: در بین عرب های جاهل قائل به تناسخ بودند همچنین هندوها معتقد هستند بدن ها حامل یک روح است که متعدد در این بدن ها حلول می کند نظام جزا این گونه است وقتی انسانی بزرگ و شریف بودی رفتار نادرست کرد در جسم کودکی فقیر حلول می کند و می گویند طبقه نجس‌هاست باید طوری رفتار کنند با طبقه پولدارها درگیر نشوند و اعتراضی نکنند تا می گویند این طبقه نجس ها باید طوری رفتار کنند با پولدارها تا در جسد طفلی از خانواده ثروتمند باز گردند و بزرگ شوند لذا طبق نجس ها سعی می کردند نگاهی به طبقه ثروتمند نکنند.

وی عنوان کرد: عرب ها نیز می گفتند روح وقتی می میرد در پرنده ای به نام هامه حلول می کند تا اندازه جغد می شود و کنار میت می ماند احتمال دوم همین مرگ طبیعی است آنها معتقد بودند مرگ در دنیا مرگی است که حیاتی ندارد و به قیامت ایمانی نداشتند و می گفتند بعد از مگر در فضای جدید دیگری قرار نمی گیریم، در حالی که در این آیات می گوید شما بعد از مرگ توسعه و حیات پیدا می کنید و از واژه نشر استفاده می کند یعنی نشر و گسترش پیدا می کند گفتند یکی از پدران ما را که در قیامت انتشار یافته است را به ما نشان دهید گفتند یکی از نیکان ما را زنده کن تا ببینیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین بهجت‌پور خاطرنشان کرد: خدای متعال به این تقاضا پاسخ مثبت نمی دهد تقاضا کردند فرشتگان را بیاورند تا با آنها حرف بزنیم و یا مردگان را زنده کنیم می گوید اگر مردگان نیز با این ها حرف می زدند و فرشتگان را محشور می کردیم این ها افرادی نبودند که ایمان بیاورند وقتی کسی گرفتار شک است هر برهانی بیاوریم باز هم مقابله می کند این نگاه روانشناختی آیات است برای اینکه تنبیه شان کند مثالی از قوم توبع می گوید این مجرمان قبل از پیامبر بهتر هستند.

وی گفت: منطقه یمن و پادشاهان را به نام توبع می شناختند یعنی پادشاهی که پیروان زیادی داشتند، برخی گفتند خودش رسول بوده است و توبع یکی از انبیا بوده است آیه می فرماید من این قوم را نابود کردیم کلید نابودی این ها نیز جرم شان بود مجرم کسی است که ارتباط خود را با خدا قطع می کنند و جرم جز شخصیت آن ها می شود مجرم است در این آیه به جای اینکه تقاضای آن ها را انجام دهد می‌گوید مراقب باشید شما از قوم تبع بهتر نیستید اگر از نظر پیروری، بعد شروع می کردند به انحراف و از پیروی فاصله گرفتند گاهی نیز مردمی متدینی بودند که از مسیر تدین برگشتند مانند بنی اسرائیل و قوم نوح و دوره خوبی داشتندپادشاهی بود که به احترام رسول ندیده شهر مکه را تخریب نکرد و برای همین مثالی می زند و می گوید همین قوم وقتی به سراغ جرم رفتند نابود شدند مانند قوم لوط که آدم های خوبی بودند اما به دلیل بخل خود رفتار بدی برای مهمان های خود در پیش گرفتند و وقتی مجرم شدند نابود شدند خداوند براساس رفتار انسان ها با آن ها رفتار می کند و اگر در مسیر جرم بود تنبیه می کند./998/ج

میثم صدیقیان
ارسال نظرات