چهار جریان جدّی پیش روی امام صادق در عرصۀ تبلیغ
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجتالاسلام حامد کاشانی استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام در جلسه سخنرانی به این موضوع پرداخته است که چرا امام صادق علیهالسلام کتاب ننوشتند؟ او با طرح این سؤال و سپس با بیان اینکه «نگارش کتاب برای امام چالشها و خطرات زیادی داشت» گفت: مسیر انتقالِ دانش در مکتبِ اهلبیت علیهمالسلام از طریق عالمِ ربّانیِ ثقه باتقوای دینشناس است و جز این نیست. چرا؟ چون نگارش کتاب برای امام چالشها و خطرات زیادی داشت. (گرچه گاهگاهی مکتوبات مختصری از حضرت به دست اصحاب میرسید اما بنای ایشان بر انتقال دانش به صورت مکتوب نبود)
چهار مانعِ جدّی پیشروی امام صادق علیهالسلام برای تبلیغ وجود داشت:
1ـ مانعِ اول حاکمیت بود
ممکن است شما بگویید همه اهلبیت علیهمالسلام با حاکم جائر مواجه بودهاند اما این تصور کاملی نیست، مثلاً معاویه که خیلی ادّعا داشت و حتی مادرِ خود، هندِ جگرخوارِ بدکار را نمادِ پاکدامنی زنان جامعه معرّفی میکرد، هیچ وقت مدعی نشد که من عالِم هستم، اما منصورِ دوانیقی مدعی بود: اعلمِ امّت من هستم.
معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف آن است که امام حق نداشت با او مخالفت کند، اگر فتوای حضرت (با تسامح) با فتوای منصور اختلاف پیدا میکرد و اظهار میشد، به سراغِ ایشان میرفتند یا مشکلاتی به وجود میآمد. (مصادیق متعددی وجود دارد).
2ـ دومین مانع این بود که درونِ خاندانِ بنیهاشم مدّعیانِ امامت بودند که برای تثبیت جایگاه خود با حضرت درگیر میشدند لذا اگر به ایشان خبر میرسید که امام نظر خاصی راجع به مثلاً سه طلاق در یک مجلس دارد، میگفتند که نستجیربالله امام صادق علیهالسلام در حالِ دکّانداری هستند.
3ـ گروه سوم که حضرت با اینها طرف هستند «عموم جامعه دیندارِ متعصّبِ به دین هستند که دین را از بنیامیّه گرفتهاند» آنها آنچه را از بنیامیه گرفته بودند همان دین رسول الله(ص) میپنداشتند، لذا مخالفت با فکرشان نیز بسیار دشوار بود.
4ـ گروهِ چهارم شیعیانِ غیر خوددار و غیر رازدار بودند. شما شبیه به این افراد را دیدهاید، همین که چیزی به آنها میگویید سریع پُست و استوری میگذارند! صبر کن! همهچیز را نباید علنی کرد! معارفِ دین طبقهبندی است، نباید همهچیز را در همهجا بگویید، بیان بعضی از مطالب شجاعت نیست بلکه تَهَوُّر است.
حضرت برای ایجاد طبقهبندی معارف، حفظ جانها و سالم ماندن اندیشهها از گزند حوادث با مراعات تقیه، معارف را به شاگردان خاص از شیعیان بیان میفرمودند. طبعاً در جلسات عمومیتر طبقهبندی و تقیه لحاظ میشد و شیعیان برای تشخیص معاریض کلام به زرارهها مراجعه میکردند. در واقع کسانی چون زراره و محمد بن مسلم که با منظومه معارفی حضرت آشنا بودند، مراد جدی و استعمالی حضرت و صدور، دلالت و جهت صدور را میفهمیدند. آنچه بیان شد گفتاری درباره امام صادق علیهالسلام است که بحث را به خطرات اخباریگری و عالمستیزی جامعه امروز رسانده است./د102/ف