بینیازی از حرکتهای آتش به اختیار با التزام مدیران به خط مشی دینی
اشاره: اولویت بندی یکی از اصول مدیریتی است. اهمیت این مسأله بهحدی است که یکی از شیوههای دشمن در برهم زدن تمرکز فرهنگی در مراکز و نهادهای مختلف تغییر این اولویتها است که گاهی با نفوذ اشخاص و گاهی با نفوذ فکری و ایجاد تغییرات در سیاستهای بودجهگذاری باعث بر هم خوردن این اصل مهم و اساسی میشود. یکی از پیش زمینههای صدور فرمان آتش به اختیار همین مسأله اولویت بندی مشکلات و رسیدگی به آنها بود.
همین مسأله باعث شد خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر سید ابوالفضل حسنی، عضو هیأت علمی گروه مدیریت مؤسسه امام خمینی(ره) بدان بپردازند. بخش سوم و پایانی این گفتوگو خدمت مخاطبان محترم تقدیم میشود.
رسا ـ عدم اولویتبندی چگونه منجر به قطع ارتباط سطح راهبردی و عملیاتی با سطح تاکتیکی و تکنیکی میشود؟
ما سه سطح مدیریت داریم؛ مدیران عالی و ارشد، مدیران میانی و مدیران عملیاتی. اگر مدیران از حیث درک مسأله و شناخت آن یک درک واحدی و درستی از معضلات و مشکلات جامعه نداشته باشند ما نمیتوانیم شاهد این باشیم که مشکلات جامعه حل شود؛ زیرا آن چه که در ردۀ بالای مسؤولان از مسائل تشخیص داده میشود و مطرح میکنند غیر از آن چیزی است که مدیران عملیاتی و تاکتیکی ما متوجه شوند.
برای شناخت درست باید هم مدیران ارشد، هم مدیران میانی و هم مدیران تاکتیکی و عملیاتی درک درستی از حوزههای مدیریتی و خطمشیگذاریهای عمومی داشته باشند؛ یعنی هر سه سطح باید خطمشیگذاری دینی را قبول داشته باشند.
نقش خطمشی دینی در مدیریت
اگر مدیران ارشد قائل به خطمشیگذاری دینی باشند و بر اساس آن برنامه تدوین کنند، آن مدیری که میخواهد اجرا کند اعتقادی به این موضوع نداشته باشد کار دیگری خواهد کرد. این برنامهها نیز تحقق نخواهد یافت مگر اینکه همه مدیران به خط مشیهای دینی ملتزم بشوند.
همان طور که در جواب سؤال اول عرض کردم اگر التزام قلبی و عملی به فرآیند خطمشیگذاری دینی باشد در عمل هم ما دچار مشکل نمیشویم و نیازمندی به فرمان «آتش به اختیار» نخواهیم داشت؛ چون همۀ مسائل در یک فضای دینی درک میشود و آن کسی هم که اجرا کننده است در همان فضای دینی مسأله را درک و اجرا میکند.
گرههایی که از اجرا نشدن قوانین بهوجود آمدند
اما اگر این فضا نباشد و این فضای التزام به خطمشیگذاری دینی یکی نباشد ما دچار مشکل خواهیم شد. قوانین بسیاری داریم که اگر همین قوانین اجرا میشد ما مشکلی نداشتیم؛ علت مشکلات این است که قوانین اجرا نمیشود و یا بد اجرا میشود؛ بنابراین آن التزام عقلی و قلبی به خطمشی دینی باید در همۀ سطوح مدیران وجود داشته باشد.
نکتۀ بعدی این است که مدیران ارشد هنگامیکه در صحنۀ نظر و فکر اولویتبندی میکنند باید با آن چیزی که صحنۀ عمل که مدیران عملیاتی و تاکتیکی که مجری آن خطمشیها هستند درک درستی را صورت بدهد. وقتی شما اولویتبندی درستی نکردهاید، صحنۀ عمل با صحنۀ راهبردی دچار یک خلاء و فاصلۀ جدی میشود.
اهمیت شناخت مسأله و اولویتبندی مشکلات در مدیریت
دلیل عمدهاش نیز آن است که یکی از مسائل مدیریتی شناخت مسأله و اولویتبندی مشکلات است؛ زیرا دهها مشکل و مسائل ممکن است در سازمانها و در جامعه وجود داشته باشد. اینکه ما بتوانیم درست شناسایی کنیم و درست اولویت بندی کنیم، خیلی اهمیت دارد. در سطح کلان فرهنگی نظام هم مشکلات زیادی وجود دارد؛ اما همۀ اینها از اولویت یکسانی برخوردار نیستند؛ بنابراین باید یک مرکز فرماندهی وجود داشته باشد تا اینفعالیتها را اولویتبندی کند و براساس اولویتبندی برنامهریزی و طراحی صورت بگیرد؛ آئیننامه نگارش یابد و دستورالعمل صادر گردد.
غیر از این باشد ما با سردرگمی، رفتارهای سلیقهای و استفاده سلیقهای از تجهیزات و بودجهها مواجه میشویم. همچنین با گذشت زمان نیز خواهیم دید مشکلات جامعه حل نمیشود؛ بنابراین اگر بخواهیم این اتفاق صورت نگیرد و اولویتبندی دقیق که در فضای نظری که مدیران ارشد آن را طراحی میکنند با اولویتبندی که در صحنۀ مدیران عملیاتی دیده میشود یکسان باشد لازمهای دارد و آن این است که یک مفاهمۀ مشترکی بین این سطوح شکل بگیرد.
مدیران میانی عاملان وحدت میان حوزۀ نظر و عمل
نقش مدیران میانی در اینجا اهمیت دارد که بتواند یک هماهنگی خوب را میان مدیران عالی و مدیران عملیاتی ایجاد کند تا تبیین درستی از تصمیمهای راهبری انجام شود. گاهی همین عدم وجود تبیینهای دقیق و کافی بین تصمیمهای راهبردی و تصمیمهای تاکتیکی مشکلساز میشود. حتی گاهی تصمیم راهبردی هم درست است؛ اما تبیین درستی از آن صورت نگرفته است و مشکل ایجاد میشود؛ زیرا مجریان توجیه نشدهاند و بههمین دلیل به آن عمل نمیشود.
بنابراین برای وحدت حوزۀ نظر و عمل، یعنی وحدت بین مدیران استراتژی و عملیاتی و تاکتیکی یک زبان مفاهمۀ مشترک و تعامل درستی باید وجود داشته باشد و فضاها باید فضاهای متفاوتی نباشد وگرنه اگر فضایی که مدیر راهبردی در آن قرار دارد با فضایی که مدیر تاکتیکی در آن قرار دارد دو تا باشد دیگر یا مسأله نمیبینند یا اصلا مسأله را دنبال نمیکنند؛ بنابراین بهترین راه این است که ما علاوه بر این که یک ساختار فکری و معرفتی جدیدی ایجاد کنیم که التزام قلبی و عملی به باورها و ارزشها در سطوح عالی، میانی و عملیاتی باید وجود داشته باشد باید در اولویت بندی مسائل هم این زبان مفاهمه مشترک وجود داشته باشد.
رسا ـ این نکتۀ آخری که گفتید یعنی فرماندهی که در سطح تاکتیکی عمل میکند باید مشابه سطوح بالاتر خودش باشد؛ یعنی برای مثال مسؤول یک هستۀ فرهنگی باید مبانی فکری رهبری را دنبال کند تا این مفاهمه صورت بگیرد؟
بله، در اینجا سه مطلب وجود دارد؛ یکی اینکه مدیران راهبردی و ارشد، مدیران میانی و مدیران تاکتیکی ما باید از بن و دندان به باورها، ارزشها، مبانی، اصول اسلام و نظام اسلامی معتقد باشند؛ یعنی همه باید اینها را بپذیرند. بالاخره در حکومت این افراد میخواهند خطمشیگذاری، تدوین و اجرا کنند. اگر این اعتقاد وجود نداشته نباشد خوب طبیعی است که افراد مسائل را دنبال نمیکنند.
دوم اینکه، خود مدیران راهبردی تصمیماتی را که اتخاذ میکنند، اولویتهایی را که تشخیص میدهند که کدام مسأله اول حل شود باید بتوانند تبیین درستی در زیر مجموعههای خود داشته باشند و آنها را بهخوبی توجیه کنند تا مجریان دچار اشتباه نشوند و مسأله را به شکل دیگری نفهمند. گاهی آن کسانی که در سطح راهبردی و ارشد هستند درک درستی از مسائل ندارند؛ چون ارتباط با بدنه جامعه و تودۀ مردم ندارند. ممکن است مسائل را خوب نفهمند و مسأله با مسألهنما و شبهمسأله خلط شود. بنابراین لازم است یک تعامل و ارتباط باشد تا اطلاعات دقیق میدانی وجود داشته باشد و مدیران ارشد دربارۀ مسأله تحقیق کنند و به زیر مجموعه تبیین کنند تا اولویتبندی را که مدنظر دارند به درستی انجام بگیرد.
اگر این اتفاق بیفتد ما کمتر شاهد اختلال خواهیم شد و دیگر نوبت به فرمان «آتش به اختیار» نخواهد رسید؛ اما اگر آن التزام قلبی و عملی نباشد، درک دقیق مشکلات وجود نداشته باشد یا اگر درک دقیقی است تبیین درستی به زیرمجموعه صورت نگیرد و از آن طرف زبان مفاهمۀ مشترک، تعامل منطقی و هماهنگی که باید بین این سطوح مدیران وجود داشته باشد، ناهماهنگ باشد، میتواند معضل شود و مسائل و مشکلات حل نشود و در اینجا رهبر معظم انقلاب مجبور شوند دستور آتش به اختیار را صادر کنند.
رسا ـ ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید./882/ت300/ف
خبرنگار: محمدحسین کتابی