امر شرعی می کنم در بازی های سیاسی وارد نشوی!
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، با تکیه زدن بنی صدر بر صندلی ریاست جمهوری، آرام آرام چهره واقعی و از پس نقاب خود را نمایان ساخت، او که در آغاز برای رسیدن به اهداف خود بر آن شد تا مرحوم سید احمد خمینی را نخست وزیر خود کند، در اولین تصمیم مزدورانه اش با شکست رو به رو شد، او همزمان با شدیدتر کردن حملات خود به خط اصیل امام(ره) و انقلاب دامنه ائتلافش را با عناصر ملی، مذهبی سازمان منافقین و حتی سلطنت طلب ها گسترش داد و با حذف نیروهای انقلابی، عزل نیروهای متعهدی چون صیاد شیرازی از بدنه فرماندهی ارتش، زمینه را برای مسلح کردن سازمان منافقین هم فراهم ساخت.
بنی صدر که در همراه کردن مرحوم حاج سید احمد آقا ناکام مانده بود، خوشحال از همراهی نوه امام سید حسین خمینی بود که نامش می توانست در کنار نام کسانی چون شیخ «حسن لاهوتی» با سابقه انقلابی او را در استمرار حرکت خود تا رسیدن به اهدافش یاری رساند، مطرح کردن نام شیخ حسن لاهوتی و سید حسین خمینی از سوی جریان لیبرال به قدری بود که روزنامه «انقلاب اسلامی» وابسته به شخص بنی صدر با دفاع همه جانبه و پوشش خبری از سخنرانی او در کوچصفهان رشت که به درگیری هم منجر شد شعارهای لیبرال ها را چون «لاهوتی قهرمان – فرزند پاک گیلان»1 را هم منعکس می کرد.
برجسته کردن سید حسین خمینی از سوی جریان لیبرال و روزنامه انقلاب اسلامی تا بدانجا پیش رفتن که گاهی در آن مقطع در کنار نام آقای منتظری مطرح می شد!!
روزنامه انقلاب اسلامی در پوشش خبری مراسم مسجد اعظم در بزرگداشت انقلاب اسلامی در بهمن 1359 می نویسد:
«...، در آستانه سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی مراسم با شکوهی با حضور خانواده های شهدا، معلولین انقلاب اسلامی ایران و سایر کشورهای اسلامی و نیز فقیه عالیقدر حضرت آیت الله منتظری، سید حسین خمینی و جمعی از اساتید حوزه علمیه در مسجد اعظم قم برگزار شد...».2
بهره برداری از نام مقدس امام(ره) به واسطه نوه اش از سوی جریان برانداز لیبرال که در مسیر امام زدایی از انقلاب گام برمی داشت و در این راه از هیچ تهمت و شایعه سازی بر ضد یاران امام و تخریب چهره خط امام دریغ نمی کرد، سرانجام امام خمینی(ره) را بر آن داشت تا در تاریخ 24 اردیبهشت 1360 و درست سه روز پس از سخنرانی قاطع خود و در پاسخ به مواضع سازمان منافقین و دعوت آنان به بر زمین نهادن اسلحه و بازگشت به دامان اسلام و انقلاب، نوه اش سید حسین خمینی را چنین خطاب کند:
«بسمه تعالی
پسرم، حسین خمینی! جوانی برای همه خطر دارد که پس از گذشت ایام انسان متوجه می شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند، من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس امارة بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما امر شرعی میکنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر میکنم که به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش به تحصیل علوم اسلامی - انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفیق شما و همه محصلین را خواستارم.
9 رجب 1401، روح الله الموسوی الخمینی».3
تأکید امام خمینی(ره) در این نامه به نوه اش که «من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند» و نیز این نکته که «من علاوه بر نصیحت پدری پیر به شما، امر شرعی می کنم که در این بازی های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی» نشان از حساسیت ویژه امام خمینی(ره) نسبت به خاندان خود، در ورود به بلوک بندی ها و صف آرایی هایی داشت که در سررشته آنان به دست کسانی بود که سخنان و مواضعشان اسلام و انقلاب را با چالش روبرو می سازد.
برخورد متشرعانه و متعهدانه مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی(ره) در برابر اوامر و نواهی امام خمینی(ره)، این شخصیت دینی، علمی و انقلابی به سویی سوق داد که با رحلت امام خمینی(ره) از سخت ترین و بزرگترین امتحان الهی در زندگی خود سربلند بیرون آید تا جایی که امام خامنه ای به این مسأله چنین اشاره کنند:
«...در هر حال موضعی که ایشان بعد از رحلت امام اتخاذ کردند، خیلی ارزشمند بود، من معتقدم که یکی از بهترین فصول زندگی ایشان عندالله همین فصل اخیر است که ایشان واقعاً راه خدا را، راه حق را و را صحیح را متقرباً الی الله پیمودند، با آنکه یقیناً از ایشان توقعات گوناگون بود و ایشان هم یقیناً در اطرافشان وسوسه هایی بود، اما ایشان محکم ایستاده بود و همان اصولی را که مورد نظر شریف امام(رضوان الله تعالی علیه) بود با قاطعیت تمام ابراز می کرد».4
مرحوم حاج احمد خمینی گذشته از دست رد زدن به سینه وسوسه های اطراف خود و برخورد متشرعانه و متعبدانه با کلام رهبری، مواضع شفاف و دفاع از اصول مورد نظر امام راحل و رویارویی او با عناصر معلوم الحال و روحیات اشرافی گری به ویژه فاصله گرفتن از هر فرد و فکری که با «اصل ولایت فقیه» و «شخص ولی فقیه» زاویه دارد بر همگان ثابت کرد که چرا آن امام عظیم الشأن درباره فرزندش مرحوم حاج سید احمد خمینی فرمودند:
«... اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت می دهم که از اول انقلاب تا کنون و از پیش انقلاب و از زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتاری یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی باشد، ندیده ام».5
1. رـ ک روزنامه انقلاب اسلامی شنبه 3 اسفند 1359، ص 10، ش 479
2. روزنامه انقلاب اسلامی، دوشنبه 27 بهمن 1359، ص 12، ش 475
3. صحیفه امام، ج 14، ص 345
4. شاهد یاران، یادگار ماندگار، سال سوم، شماره 17، ص 6
5. امام خمینی(ره)، یکشنبه 23 آبان 1361 به شاهد یاران، شماره 17، ص 2
حسن ابراهیم زاده/1350/د101/ق