علم بلاغت نقطه پیوند رسانه و مهارتهای تبلیغی
اشاره: تبلیغ به عنوان یک هدف اساسی برای حوزه نوشته شده است که در راه انجام این رسالت بزرگ و ارزشمند، مسائل و مشکلات کوچک و بزرگی همواره وجود دارد.
از این رو خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، به سراغ دکتر سید محمد علی غمامی، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) رفته است تا ایدههای ایشان را در این خصوص جویا شود.
رسا ـ واکنش مجموعه تبلیغی حوزه را در اوضاع کرونایی حاضر چطور ارزیابی می کنید؟
امروز ما در مواجهه با مسأله کرونا دچار بحران ارتباطی تبلیغی شدهایم، بدین معنی که نمیدانیم چگونه مجموعه کنشگران و فعالان انسانی را در زیر یک چتر هماهنگ کنیم، تا در یک موضوع واحد عکس العمل واحد نشان دهند.
البته این یک بحران جهانی است و دانش ارتباطات نشان می دهد که چگونه دارد شکست میخورد و با این پیشرفت عظیم چرا نمی تواند ذیل یک تصمیم واحد افراد را قانع کند؛ با وجود غنای طب اسلامی ـ ایرانی و حتی بهرهمندی بسیاری از مبلغین ما از آموزه های طبی، متأسفانه نتوانستیم عملکرد خوبی در مواجهه با بحران کرونا داشته باشیم.
در کنار آوردههایی که طب نوین و طب ایرانی اسلامی دارند و استفاده از آن، مبلغین ما می توانند در خصوص روحیه بخشی به کادر درمان وارد عمل شوند؛ این تقویت روحیه از عهده مبلغین برمی آید؛ بنابراین شاهد فعالیت جهادی این قشر در بیمارستان ها و... بودیم، اما این کار نظاممند نبود و سیاست واحدی را دنبال نمی کرد.
ضرورت چارچوب فکری مبلغان در بحران کرونا
بنابراین یکی از مشکلات ما در عرصه تبلیغ این است که مبلغان به صورت فردی کار می کنند و چارچوب فکری واحدی نداریم تا مبلغان طبق این چارچوب ها عمل کنند و همین امور، مشکلات اساسی برای مبلغان به وجود آورده است.
رسا ـ به عقیده شما مشکل اصلی در عرصه تبلیغ به کجا برمی گردد؟
تأمل در آیه نفر ما را به این نکته می رساند که در عین تفقه در دین از تبشیر و انذار غافل نشویم؛ اما آنچه اکنون در حوزه اتفاق می افتد و در واقع نقد اصلی ما به حوزه است که به انذار و تبشیر به عنوان اساس کار تبلیغی توجهی نمی شود و نتیجه این است که در بحرانی مانند کرونا دستمایه و دانش تبلیغی مناسبی را در اختیار ندارد.
بدین جهت کارتل های رسانه ای دنیا افکار عمومی ما را هدایت می کنند؛ مثال بارز آن شعار «کرونا را شکست می دهیم» بود که هیچ ردی از جبهه تبلیغی یا حوزه در آن مشاهده نمی شد و در واقع شعاری بود که چینی ها آن را مطرح کرده بودند.
برای ارتقاء تبلیغ و دانش تبلیغی لازم است مؤسساتی که در حاشیه حوزه به صورت پراکنده به برنامه تبلیغ می پردازند وارد متن حوزه شوند و به صورت یک مجموعه واحد نسبت تقویت علم تبلیغ اقدام کنند.
پرداختن به علم اصول و فقه کاری ضروری است؛ اما باید به این علوم به معنای موسع آن پرداخت که در این صورت علومی همچون علم بلاغت در دایره این علوم قرار می گیرند و از آنها برای ترقی و پیشرفت دانش تبلیغ می توان بهره گرفت، چراکه حکمتی که در حوزه تولید می شود، باید حکمت بالغه باشد و در نتیجه تبلیغ ما منجر به بلوغ می شود و این بلوغ زمانی حاصل می شود که حوزه روی دانش های تبلیغی و علومی مانند بلاغت کار کند.
علم بلاغت نقطه پیوند رسانه و مهارت های تبلیغی
دانش بلاغت به ما می گوید که چگونه معنا شکل می گیرد و ما چگونه باید معنا سازی کنیم و مردم چطور به سمت یک معنا جذب می شوند و این در واقع نقطه پیوند رسانه و مهارت های تبلیغی با علم بلاغت است.
وقتی در قرآن در اصطلاحات مختلف بر ابلاغ تأکید می شود به دنبال اقناع نیست؛ بلکه از اعجاز سخن می گوید، چرا که خداوند شفا بخشی و اثر بخشی ابلاغ را تضمین کرده است؛ بنابراین تبلیغ ما باید مصداق بلاغ المبین باشد.
مشکل دیگر این است که وقتی سخن از تبلیغ به میان می آید تنها منبر و امثال آن در ذهن ما تداعی می شود؛ در حالی که رسانه، امروز ابزار تبلیغی بسیار مهم و تأثیر گذاری است و ما به آن نپرداخته ایم؛ ابتدای کار منبر است و باید به رسانه دینی بینجامد و در رسیدن به این هدف از دانش بلاغت میتوان بهره ها برد.
رسانه از دانش های حوزوی استفاده نمی کند و از سوی دیگر حوزه، دانش های سنتی خود را بهروزرسانی نمی کند و این دو مشکل اساسی است که نتیجه آن مشکل رسانه ای و هم مشکل فکری است که ما را رنج می دهد.
تأسیس رشته ارتباطات با گرایش علوم بلاغی در دانشگاه باقرالعلوم
در عرصه تبلیغ، هم به دانش ارتباط امروزی و هم به علوم سنتی حوزوی نیازمندیم و لازم است بین این دو تلفیقی صورت بگیرد و بدین وسیله دانش ارتباطات اسلامی شکل بگیرد، این همان کاری است که دانشگاه باقرالعلوم(ع) با تأسیس رشته ارتباطات با گرایش علوم بلاغی، آن را محقق کرده است.
رسا ـ عدم شناخت رسانه چه مشکلاتی بر سر راه تبلیغ ایجاد میکند؟
وقتی ما از سویی رسانه را نمی شناسیم و از سویی دیگر هدف را گم کردهایم، نتیجه این می شود که در رسانه های کشور اسلامی در قضیه کرونا، شعار اصلی «من ماسک میزنم» است، اما در عین حال از ایدهها، شعارها و فضای قرآنی خبری نیست.
جای خالی ایدههای قرآنی در شعارهای کرونایی
اگر فرهنگ قرآنی بین مردم جایگاه خود را می یافت، به عنوان مثال در شرایط کرونایی امروز، زندگی ایوب پیامبر(ع) و صبر او شعار می شد؛ ما باید ایوب وار زندگی کردن را به مردم می آموختیم تا بتوانیم با سختی کمتری، شرایط بحرانی را سپری کنیم، اما در حال حاضر اثری از این فرهنگ قرآنی در رسانه ما وجود ندارد و ما از ابزار رسانه، استفاده بجایی نکردهایم./1399/گ403/ف