از اهمیت بصیرت تا نپذیرفتن ماشین صفر و ترخیص محافظ

حجت الاسلام حسن مجتوبی عضو اتاق تبلیغ خراسان و همرزم شهید هاشمی نژاد در گفت ‌و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، به مناسبت سالروز شهادت شهید هاشمی نژاد به نقل خاطراتی از وی پرداخت.

اهمیت بصیرت
حجت الاسلام مجتوبی به اهمیت بصیرت در کلام شهید هاشمی نژاد اشاره کرد و گفت: روزی با شهید هاشمی نژاد در مسیر حرکت به سمت مکانی برای شرکت در جلسه ای بودیم که رو به من کرد و گفت باید کاری کنیم که در سخنرانی ها و منبرها مردم را به بصیرت و بینش در دین آشنا کنیم. مردم غالبا نماز و روزه رو ادا می کنند اما بصیرت در دین ندارند.

وی از زبان شهید هاشمی نژاد ادامه داد: من در پیاده رو از سمت پنجراه در حال حرکت بودم که یک پیرمردی به من رسید معترضانه بدون سلام گفت آقا خون این بچه های مردم که کشته می شوند به گردن کیست؟ من در جواب پاسخ دادم به گردن رسول الله است اگر دین نمی آورد و ما مسلمان نمی شدیم کشته نمی دادیم پیرمرد با حالتی خجالت سر پایین آورد و بدون خداحافظی رفت. نکته آنجاست که تعبیر به کشته می کند و شهید نمی گوید و از دین نماز روزه را فقط قبول دارد اما جهاد و مبارزه در راه دین را قبول ندارد.

ماشین صفر

عضو اتاق تبلیغ خراسان در بیان خاطره ای دیگر از شهید هاشمی نژاد گفت: مرحوم شهید هاشمی نژاد زاهد، پارسا و با تقوا بود به حدی که کسی از خویشان ما ماشین صفر خود را خواست با ماشین شهید تعویض کند تا برای حفظ جان ایشان قدرت مانور و سرعت ماشین در تهدیدات منافقین به کمک بیاید اما شهید قبول نکرد و همان ماشین مدل پایین خود را استفاده می کرد در جواب من هم گفت من بدون پرداخت ما به التفاوت تعویض نمی کنم و اگر چنین کنم در حال حاضر چون تمکن مالی ندارم اگر بدهکار شوم فکرم مشغول می شود و از درس و تبلیغ و مباحثه و مبارزه باز می مانم.

ترخیص محافظ

حجت الاسلام مجتوبی بیان داشت: در منزل مرحوم آیت الله فلسفی در مجلس روضه بودیم بعد از اتمام جلسه به ایشان گفتم مریدان و برخی از بازاری ها می گویند دو محافظ برای شما کم است وی با لبخند گفت خبر نداری که یکی را هم مرخص کردم با ناراحتی معترض شدم و گفتم که شما متعلق به مردم و انقلاب هستید در جواب گفت ما وظیفه داریم تا زمانی که نفس داریم و جان در بدن ماست، داد خود را برای اسلام بزنیم و موقعی که به شهادت رسیدیم مثل تازه عروس آن را به آغوش می گیریم.

فن بیان

امام جماعت حرم مطهر رضوی در بیان صفات روحی و روانی شهید هاشمی نژاد گفت: شهید هاشمی نژاد با شجاعت و شهامت منبر می رفت. مثل منبر معروفش در مسجد فیل که با استناد به قانون اساسی حق انتقاد به رژیم طاغوت و دولت را استدلال کرد و بعد با روشنگری آنها را رسوا کرد.

وی افزود: شهید بقدری مسلط به فن بحاثی بودند که در همه جلسات طرف مقابل را قانع می کردند و چنان نفوذی در دلها داشتند که هر جا سخنرانی می کرد مردم جمع می شدند و تا پایان سخنرانی به دقت گوش می دادند.

وی ادامه داد: من در بیمارستان لشکر به عیادت مریضی از اقوام رفتم در کنار تخت ایشان افسر ارتش شاهنشاهی بستری بود که به بهانه ثواب عیادت از مریض با ما بحثی راه انداخت و کم کم آشنایی او با ما به حدی رسید که با لباس غیر نظامی در مجالس روضه ما شرکت، و با کج اندیشی و لجاجت بحث می کرد و از جواب های من قانع نمی شد. استاد را به منزل دعوت کردم و اینها 4 ساعت بحث داشتند که در نهایت شهید آن فرد را مغلوب کرد و در انتها به او گفت تو از فلان گروه قرآنی در تهران هستی که جدیدا تاسیس شده شماها افکار پریشان و اعتقادات فاسدی همچون انکار معجزات دارید.

اهمیت وقت مردم

همرزم شهید هاشمی نژاد گفت: جلساتی با عنوان کانون بحث و انتقاد تشکیل می شد که در روزهای جمعه سخنرانی می کرد جوانان و دانشجویان حاضر می شدند سوال می پرسیدند و شهید هاشمی نژاد پاسخ می گفتند زمان این جلسات طولانی بود دو ساعت و شاید بیشتر به پرسش و پاسخ می پرداختند. به دستور ایشان یک چراغی روی میز گذاشتیم که اگر زمان گذشت با روشن کردن آن وی را متوجه گذشت زمان کنیم تا به فرموده خودشان مردم خسته نشوند و وقت آنها زیاد گرفته نشود.

وی در پایان به نقل خاطره ای از منبر خود در حضور شهید هاشمی نژاد پرداخت و افزود: در حدود ده سال قبل از انقلاب منبری رفتم که شهید در آنجا حاضر بود به مناسبتی نام از شاه عباس بردم بعد خاتمه جلسه استاد با توجه به معاشرتی که با ایشان داشتم گفت آقای مجتوبی دوباره نشنوم شما روی منبر از کلمه شاه استفاده کنید ان شاءالله این نام را به زباله دان تاریخ می اندازیم./933/ت302/ب1