برتری با کدام گفتمان است؛ سازش یا مقاومت؟
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، امروزه در دنیای سیاست بیش از پیش تقابل گفتمانی، تفاوتهای خود را در مقام عمل و عینیّت رخ نموده است. گفتمانی به نام مقاومت و گفتمانی به نام سازش.
نبرد حق و باطل از ابتدای خلقت مسبوق به سابقه است. در جبهه حق همیشه افراد و جریاناتی هستند که در لباس دوست به تضعیف همه جانبۀ این جبهه مشغولند. با بزک کردن حیلههای شیطانی طرف مقابل، راه را برای اختلاط حق و باطل که نتیجهای جز آسیب پذیری لوای حق ندارد باز میکنند.
خط سازشی که با کمک رسانه، حیلهها و ترفندهای ناپاک رسانهای و همچنین با سرکوبی منتقدان دلسوز، به گفتمان خود «امتداد اجتماعی» بخشید نمونهای از همین جریانات است. در انتخابات ریاست جمهوری گذشته نیز این جریان با وارانه جلوه دادن حقایق، وعدههای پوچ و واهی، بستن دهان منتقدین و با کمک ترفندهای جنگ روانی و رسانهای به رأی اکثریت مردم ایران تبدیل شد.
گفتمانی برای نتایج پوچ!
لکن باید توجه داشت که این همراهی جامعه با گفتمان سازش، موقّتی خواهد بود. این خط در طی این سالها عایدی خاصی برای کشور نداشته بلکه عملاً نتیجهای جز تعطیلی تأسیسات هستهای، کمرنگ شدن تولیدات و صنایع داخلی در بر نداشته است. برجام نمونه بارز اقدام بر طبق این خط انحرافی است.
برجامی که از ابتدا با شعار برداشته شدن تحریمها آغاز شد و همه مشکلات کشور را با مذاکره با آمریکا حل شده تصور کردند، تا جایی که آب خوردن مردم هم به مذاکره گره زده شد؛ اما رفته رفته به مصلحتهای کم اهمیت رضایت دادند.
رهبر معظم انقلاب در این باره روز 2 اردیبهشت 1397 فرمودند: «اگر چنانچه از این تجربهها استفاده نکردیم، به چیزهای کم اهمّیّت دلمان را خوش کردیم [ضرر میکنیم]. همینطور که آقای رئیسجمهور گفتند واقعاً آمریکاییها در این قضیّه از لحاظ اخلاقی، از لحاظ حقوقی، از لحاظ آبروی سیاسی در دنیا شکست خوردند؛ خب بله، آمریکا بیآبرو شد؛ این یک واقعیّتی است و در این تردیدی نیست؛ امّا من میخواهم این را مطرح کنم که آیا ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه آمریکا بیآبرو بشود؟ هدف مذاکرۀ ما این بود؟ ما مذاکره را شروع کردیم برای اینکه تحریمها برداشته شود و شما ملاحظه میکنید که بسیاری از تحریمها برداشته نشده، حالا هم دارند تهدید میکنند که تحریمهای چنینوچنان را بر ایران تحمیل خواهیم کرد...»
در مقابل این جریان، خط مقاوت گرچه گاه مورد بیمهری قرار گرفته است؛ اما در پیشبرد اهداف انقلابی خود بدون خستگی پیش میرود. گسترش عمق راهبردی ایران در سطح منطقه و اقتدار منطقهای از جمله دستاوردهای خط مقاومت است. امروزه چندین ارتش مردم نهاد در کشورهای دیگر به نفع منافع جبهه حق تشکیل شده است. حشد الشعبی، انصارالله، حزب الله، فاطمیون، زینبیون و...
گفتمانی برای مقابله با زورگویی
این گروههای جوان مسلمان که در برابر خواستههای نامشروع نظام سلطه در جوامع خود به وجود آمدهاند، بخشی جداناپذیر از جوامع خود محسوب میشوند؛ اما متأثر از گفتمان مقاومتی هستند که در ایران به وجود آمده و رشد یافته است.
برای مثال در شرایط کنونی، حزبالله به مرحلهای از توانمندیهای سیاسی، نظامی و اقتصادی رسیده است که بیتردید به عنوان سدی محکم در برابر تجاوز نظامی آمریکا و متحدانش به قلب محور مقاومت یعنی ایران محسوب میشود. امروز اگر آمریکا از حمله نظامی به ایران عاجز است، یکی از دلایل و عوامل مهم آن، وجود و حضور حزبالله قدرتمند در قلب خاورمیانه است.
قدرتیابی محور مقاومت اسلامی در عرصههای فرهنگی، امنیتی، نظامی، اقتصادی در کنار هم افزایی قدرت در آنها از طریق فعالیتهای شبکهای نیز از جمله این دستاوردهاست. همین که نظام سلطه به تمامه در برابر محور مقاومت قرار گرفته و از شکست دادن آن عاجز شده، خود گویای میزان قدرت جبهه مقاومت میباشد.
افزایش امکان صادرات و ارتباط تجاری با کشورهای همسایه همچون عراق هم از صدقه سری همین جریان بود. اما آیا دولت برجامی از چنین فرصتی به خوبی بهره گرفت یا نه؟ مسلّما خیر.
جریان سازش هر چند در حل مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نتیجه خاصی در کارنامه خود ثبت نکرده است؛ اما در مقابل برای قبولاندن گفتمان انحرافی و مسموم خود به جامعه و امتداد بخشیدن این خط به سطح اجتماع، «زحمت ناپاک» بسیاری کشیده است. نمونه آن را میتوان در مصادره کردن موفقیتهای خط مقاومت با تحریف شخصیت انقلابی و جهادگر سردار شهید سلیمانی توسط اعوان و انصار این خط انحرافی یافت.
با توجه به اینکه آنتیتز این گفتمان، آگاهیبخشی اجتماعی و تکثیر عینک واقعبینی است نمونه دیگر اقدامات برجامیان را میتوان در سرکوبی نخبگان داخلی، تعطیلی برنامههای مفید تلویزیونی و بستن دهان منتقدین خیرخواه به وضوح مشاهده کرد./ی703/ب1
حجتالاسلام علی احمدیمهر؛ طلبه سطوح عالی حوزه علمیه قم