گرایش به حجاب ارتباط مستقیم با نبرد در عرصه فرهنگ دارد
اشاره: امروزه آماج شبهات و افتراءها به سمت دین گسیل گشته و دین داران باید بتوانند با زبان روز به این شبهات پاسخ دهند. یکی از مسائلی که به شدت در تیررس دشمن قرار گرفته، مقوله عفاف و حجاب است که دشمن با نوینترین شیوهها در صدد تخریب آن برآمده است.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با خانم نعیمه اسلاملو، نویسنده رمان نوجوان، فعال فرهنگی در عرصه حجاب و مسئول مؤسسه فرهنگی هنری کاربردی خیبر به گفتوگو پرداخته است.
مجموعه افسران افسونگر به قلم نعیمه اسلاملو
رسا ـ شما مسئول مؤسسه خیبر هستید؛ لطفا سیر راهاندازی و برنامههای این مؤسسه را بیان کنید.
کلید مؤسسه خیبر از سال ۷۸ زده شد؛ از سالی که ما در دوره طرح ولایت شرکت کردیم. در این دوره اسلام را به بهترین نحو برای ما جا انداختند و ما نیز پس از این دوره، گروهی را در دانشگاه به عنوان خیبر راه اندازی کردیم که نماد مبارزه با کفر باشیم و بنای خود را بر تبیین حقانیت اسلام گذاشتیم.
به طور مشخص ما از سال ۸۳ شروع به فعالیت کرده و با مشورت از اساتید و پس از دیداری که مستقیم با شخص رهبری داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که روی موضوع زنان و کرامت بانوان کار کنیم. حضرت آقا به ما فرمودند همین کار را بکنید و از کار برای حجاب خسته نشوید. هدف اصلی ما تبیین زن در اندیشه انقلاب اسلامی است.
ما برنامههای متنوعی از جمله تولیدات رسانهای، انیمیشن و فیلم برای ترویج حجاب ساختهایم، کتاب نوشتهایم، نمایشگاه داریم و...؛ منتها فعالیت اصلی ما که اگر هر کدام از اینها تعطیل شود، این یکی تعطیل نمیشود تربیت مبلغ است که با عنوان طلایه داران حجاب از آنها تعبیر میشود.
رسا ـ وضعیت گرایش به حجاب را در بین دختران چگونه ارزیابی میکنید؟
زیاد و کم شدن جذب دختران به حجاب بستگی به نوع فعالیت ما در این جنگ فرهنگی دارد. در این ۴۰ سال دشمن علیه حجاب فعالیتهای سنگینی را انجام داده ولی علیرغم آن چیزی که دشمن میگوید، ما بحث حجاب را در اولویتهای جمهوری اسلامی نگذاشتهایم و هزینه نکردهایم؛ آنقدری که دشمنان بر علیه عفاف، حجاب و حیا هزینه کردهاند ما هزینه نکردهایم.
شبکههای ماهوارهای فارسی زبان از بین بردن فرهنگ حیا و حجاب را در محوریترین برنامههای خود قرار داده و رسماً میگویند اگر حجاب از سر زنها کنار برود، پرچم جمهوری اسلامی هم پایین خواهد آمد. دشمن با صراحت میگوید جمهوری اسلامی دو عنصر دارد که اگر این دو از بین برود، جمهوری اسلامی نیز از پای خواهد افتاد؛ یکی ولایت فقیه و دیگری حجاب. از طرفی ما میبینیم شهدای ما غالباً در وصیتنامههای خود به دو چیز اشاره کرده و آن دو، چیزی جز ولایت و حجاب نیست.
متأسفانه مسئولین ما به اندازهای که دشمن اهمیت حجاب را میداند از اهمیت آن آگاه نیستند و البته متدینین جامعه نیز پس از انقلاب برای ترویج فرهنگ حجاب به خوبی کار نکردهاند.
دشمن هجمههای سنگینی را در فضای مجازی راه اندازی کرده و به دنبال بیان ارزشهای جایگزینی است و کم کاریها و خرابکاریهای متولیان این امر به تشدید وضعیت فعلی کمک کرده است. پیروزی این عرصه برای کسی است که بیشتر وقت بگذارد و هزینه کند.
رسا ـ از آنجایی که شما با دختران نوجوان رفت و آمد زیادی دارید، وضعیت پذیرش حجاب را از جانب آنها چگونه دیدید؟
در ده سال اخیر که ما به دبیرستانهای دخترانه رفتیم متوجه شدیم که دختران بسیار حق پذیرند و بیشتر از آن چیزی که ما فکر میکنیم دنبال حقیقت هستند. ما فکر میکردیم پا به عرصه جنگ میگذاریم و نمیشود دختران را به این سادگیها قانع کرد؛ ما با چشم خود دیدیم که حتی در بالاشهر تهران دختران نیز بسیار حق پذیرند ولی متأسفانه حرف حق با زبان دختر نوجوان به گوششان رسیده است.
ببینیتد؛ مخاطبان سه دستهاند؛ یا نمیدانند، یا نمیتوانند یا نمیخواهند که تعداد قسم سوم واقعاً کم است و طبق آمارهای داخلی و خارجی کسانی که از سر لجبازی بیحجابی میکنند، خیلی کم است.
آن عدهای هم که توانایی ندارند درواقع تحت فشارند، خانواده همراهی نمیکند، فامیل پذیرای اینها نیست و یا جمع دوستان حجاب را پس میزند؛ از طرفی هم اعتماد به نفس کافی از جانب دخود فرد وجود ندارد و عزت نفسش پایین است همه اینها باعث شده این دختران سمت حجاب نروند.
دختران امروز حق پذیرتر از گذشته هستند
من با تجربه حضور در بیش از ۱۰۰۰ دبیرستان دخترانه به شما میگویم اگر به دختران آگاهی داده شود، قطعاً میپذیرند. دختران این نسل، نسل دهه ۸۰ و ۹۰ حق پذیرتر از دهههای قبل هستند. عصر فعلی نوجوانان با فهمتر و باهوشتری را به ما تحویل داده است لذا تحت تأثیر جو قرار نگرفته و فهم حقیقت برایشان راحتتر است.
اصولا نوجوان دوست دارد خودش مسائل را حل کند و روحیه استقلالی که در نوجوان است باعث میشود از کسی حرف شنوی نداشته باشند و خودش دنبال تحقیقات برود؛ ما میتوانیم از این ویژگی به نفع خودمان استفاده کنیم و با دلیل و منطق نوجوان را جذب خود کنیم. البته این جذب شرطی دارد و آن حضور فعالانه، دقیق و کارشناسی فعالان فرهنگی است که باید با نگاه نوجوانانه قضایا را حل کنند.
رسا ـ به نظر شما علل بیحجابی چیست؟
یکی از آسیبهایی که از ناحیه متولیان عفاف و حجاب وارده شده، نشناختن مسأله است. ما اگر درد را درست نشناسیم نمیتوانیم درمان را پیدا کنیم و حقیقتا خیلی از روشهایی که ما برای ترویج حجاب استفاده میکنیم، ضد حجاب هستند.
عمدۀ ایراد ما به خاطر فعالیتهای ضرب الاجلی و گاز انبری است که حالت تکراری، کلیشهای و موازی کاری پیدا کرده است؛ مذهبیها فقط دنبال این هستند که دختر یک چیزی سرش کند و هیچگاه به عمق ماجرا نگاه نکردهاند.
عوامل بیحجابی
عوامل بی حجابی را بررسی کردهایم و به دو بخش رسیدیم؛ یکی درونی و یکی بیرونی.
عوامل بیرونی به دو بخش تقسیم میشود، یکی داخلی و دیگری خارجی؛ عامل خارجی یعنی دشمن که شک نداریم دشمن در حال کار کردن است؛ خیلیها میگویند که شما توهم توطئه دارید ولی اینطور نیست و دشمن به جد کار میکند؛ ما در کتاب جواهرانه به صورت مستند فعالیتهای دشمن را آوردهایم.
عامل داخلی نیز علت دیگر بیحجابی است؛ یعنی به خاطر کم کاری و بد کاری ما دختران بدحجاب شدهاند.
مسئولین ما اصلاً قضیه حجاب را رها کردهاند و ارزشی برایش قائل نیستند؛ در صورتی که طبق مصوبه 427 شورای عالی انقلاب فرهنگی همه نهادها مکلف اند و شرح وظایف دارند چه در حوزه اندیشه و چه انگیزه.
یکی دیگر از علل داخلی متدین هستند که با پیش فرض دولت و حکومت اسلامی، ترویج حجاب را رها کردهاند؛ نباید این امر را صرفا امر حکومتی و دولتی دانست.
شخص عوامل درونی هم دارد و از درون خودش نیرویی او را به بیحجابی میکشاند؛ این عامل درونی همان شهوات، میل به دیده شدن و زیبایی است ولی در مقابل این نیرو، نیروی حیا نیز وجود دارد که با تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس میتوان شهوات را خنتی کرد.
رسا ـ خانواده و به خصوص پدران چه نقشی دارند؟
نقش پدر بسیار کلیدی است. تقریباً تمام روانشناسان اسلامی و غیراسلامی نقش و تأثیر پدر بر دختر را بسیار مؤثر دانستهاند.
دختر به توجه نیاز دارد و دوست دارد دیده شود؛ اگر این نیاز در خانواده تأمین شود دیگر دختر برای ارضای این نیاز به بیرون از خانه چشم نمیدوزد که در اطفاء این حس، پدران نقش اصلی ایفا میکنند.
رسا ـ چرا در خانوادههای مذهبی و از سوی مادران چادری دختر بیحجاب وارد جامعه میشود؟
متأسفانه ایرادی که خانوادههای مذهبی دارند، بلد نبودن شیوۀ انتقال مفاهیم است. خیلی از ایراداتی که در فرآیند انتقال حجاب رخ میدهد به خاطر تعصب بیجا و افکار غلط والدین مذهبی است. چیزی که ما در سبک زندگی پیغمبر با دخترشان و یا سایر ائمه(ع) با دخترانشان میدیدیم، با چیزی که خیلی از پدران مذهبی اکنون اجرا میکنند در تضاد است.
خانوادههای مذهبی ما اسلامی نیستند
ما در دین اسلام داریم اگر مسافرت میروید و برای هیچکس سوغاتی نمیآورید، حداقل برای دخترتان یک سوغاتی بیاورید؛ متأسفانه الگوی اسلامی تکریم زنان و دختران در بین ما به خوبی شناخته و معرفی نشده است و نگاههای افراط و تفریطی در بین خانوادههای مذهبی بسیار زیاد است.
مادرانی که محجبه هستند دو طیف میشوند؛ یک طیف کسانی هستند که خودشان نیز به حجابشان اعتقاد ندارند و صرفاً به خاطر تقلید یا از سر اجبار چادر به سر میکنند؛ این نوع افراد خودشان معتقدند دخترشان باید ظاهری آراسته و زیبا داشته باشد تا در جامعه به عنوان یک فرد بهروز دیده شود.
در طرفی دیگر مادرانی هستند که مهارتی برای انتقال حجاب ندارند و ورود هم نمیکنند؛ عدهای هم هستند که با وجود نداشتان مهارت، ورود میکنند که خطر این قسمت بیشتر است. کسانی که مهارت و هنر ندارند ولی با این وجود برای انتقال حجاب تلاش میکنند، دخترانی لجباز و مخالفحجاب تربیت میکنند.
توصیه ما این است که مادران مهارت انتقال معارف را بیاموزند. این موضوع راحتی نیست که هر کسی بتواند با شیوه خودش جلو برود؛ باید حساسیت این موضوع را دریافت و برای آموزش آن تلاش کرد.
شیوههای ما کهنه شده است
امیرالمومنین(ع) میفرماید بچههایتان را با زمان خودشان تربیت کنید؛ بنابراین ما نمیتوانیم همانگونه که مادرهای ما حجاب را به ما آموختند به فرزندان خود بیاموزیم. ایراد اینجاست که برخی مادران مذهبی که حاضرند پای حجابشان خون هم بدهند، نمیتوانند این موضوع را برای دخترانشان نیز جا بیندازند و به نسل بعدی منتقل کنند.
در روانشناسی اصلی با عنوان «بیست هشتاد» وجود دارد؛ فرزند تا قبل نوجوانی 80 درصد تحت تاثیر خانواده و 20 درصت متأثر از بیرون است که در دوران نوجوانی این معادله برعکس میشود. خانوادهها باید فرزندان خود را پس از اتمام دوران کودکی و در نوجوانی و جوانی به مراکز انقلابی و اسلامی بفرستند تا این نگاههای افراط و تفریطی پدید نیاید.
من با خانم های زیادی صحبت کردم و این را بارها شنیدم که میگفتند؛ من حجاب را به دخترانم تحمیل کردم و آنها نیز تا دم مدرسه چادر سرشان بود ولی تا به مدرسه داخل میشدند، چادر را از سرشان در میآوردند.