موسادی که میگویند؛ موسادی که هست!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، «تهران» سریالی اسرائیلی است که سال گذشته سروصدای زیادی کرد. این مجموعه بهواسطه مطرحشدن در میان کاربران ایرانی فضای مجازی به شهرت رسید. سریال جاسوسی «تهران» حول زنی جوان (تامار رابینیان) میگذرد که مامور موساد است و مخفیانه به تهران سفر میکند تا پدافند هوایی ایران را از کار بیندازد و ارتش اسرائیل بتواند نیروگاه اتمی این کشور را بمباران کند؛ اما ماموریت موفقیتآمیر نیست و تامار رابینیان عاشق یک منتقد حکومت در ایران میشود. اهمیت سیاسی این سریال در حدی بود که توییتر رسمی وزارت خارجه رژیم صهیونیستی بارها آن را تبلیغ کرده و از مخاطبان فارسیزبان نظرشان را پرسیده است.
سرزمین بیطرف
اما جدیدترین سریال با این فضا که البته اینبار یک تولید مشترک است، «سرزمینبیطرف» نام دارد؛ البته این سریال مانند «تهران» در بین ایرانیان شناخته نشده است که شاید دلیلش در عدمپشتیبانی مستقیم مجازی رژیم صهیونیستی باشد. برخلاف «تهران» خبری از پروپاگاندا برای «سرزمین بیطرف» نیست. این در حالی است که no man's land به لحاظ کیفیت در فرم و توجه به جزئیات در محتوا از «تهران» حرفهایتر است.
این سریال درباره بحرانهای خاورمیانه تا ۲۱ ماه می امسال در سایت اینترنتی آرته به ۶ زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی و لهستانی در دسترس همگان است. «سرزمین بیطرف» قصهای چندخطی با موضوع داعش را روایت میکند که دارای یک نقطه اتصال است؛ جوانی فرانسوی که در بین کردهای مقاوم مقابل داعش بهدنبال خواهرش میگردد و سه دوست قدیمی که از اروپا به داعش پیوستهاند، هرکدام قصه مجزای خودشان را دارند که در پایان به هم مرتبط میشوند.
موفقتر از محصولات مشابه
«سرزمین بیطرف» را از ابعاد مختلف میتوان بررسی کرد. اگر آن را به لحاظ تکنیکی و فیلمنامه مورد توجه قرار بدهیم، باید به این نکته اعتراف کنیم که دستكم در بین سریالهایی که اسرائیلیها در پشتش قرار دارند، «سرزمین بیطرف» مجموعهای قابلدفاع و در تراز محصولات بینالمللی است؛ البته که یک دلیل مهمش که قبلا هم اشاره کردیم، محصول مشترک بودن آن است. No man's land را نباید یک سریال تماما اسرائیلی دانست. حضور و نقش شبکه آرته فرانسه به عنوان تهیهکننده دراین اثر کاملا مشهود است. دیگر نکته این است که شاید میزان کمتر تاثیر نهادهای حاکمیتی رژیم صهیونیستی در این سریال به نسبت محصولات مشابه دیگر، دلیل این موفقیت نسبی شده است؛ اما مورد بعدی که مردم خاورمیانه بهتر متوجهاش میشوند، اشراف نسبی سازندگان به مسائل و جزئیات این منطقه است. برخلاف سریالهای مشابه که نگاهی دور از وقایع و اتفاقات دارند، در «سرزمین بیطرف» داعش، کردها و... کموبیش نزدیک به واقعیت تصویر شدهاند.
جنگ صلیبی؟
یکی از موارد قابلتوجه در «سرزمین بیطرف» نمایش قطرهای از دریای واقعیتهای منطقه در موضوع داعش است. سازندگان با تاکید بر جنگ داعش طوری مساله را تصویر کرده که اگر یک اروپایی یا آمریکایی که از عمق و گستره فعالیتهای داعش باخبر نباشد و این سریال را ببیند گمان میکند این ماجرا یک جنگ صلیبی است. سلفیهای داعش سالها در سوریه و عراق هزاران مسلمان را قتل عام کرده و هزاران مجاهد مسلمان مقابلشان مقاومت کردهاند.
موساد؛ فتنهگر
اما اجازه بدهید به نکته اصلی قصه «سرزمین بیطرف» ورود کنیم. همانطور که گفتیم، نقطه اتصالی بین دو محور داستان وجود دارد. آن حلقه واصل، موساد است. موساد طی برنامهریزی و عملیات فریب، آدمهای قصه را به سمتی هدایت کرده که حالا همه آنها سر از معرکه داعش درآوردهاند. در این سریال به جاسوسی و ترور دانشمندان هستهای ایران توسط موساد اشاره میشود. بهنوعی تمام کاراکترهای قصه no man's land فریبخورده و قربانی موساد هستند. آنها وارد یک بازی شدهاند و حالا مجبور به ادامهاش هستند.
تا اینجای کار ظاهرا همهچیز نزدیک به واقعیت است. با یک سرویس جاسوسی طرفیم که با مذاکرات بینالمللی هستهای مخالف است و بیپروا در ایران ترور میکند. با سرویسی طرفیم که آدمهایی را وارد داعش میکند تا به کادر مرکزیاش برسند؛ اما درکنار این خط یک مساله را هم نباید فراموش کرد. در no man's land با موسادی طرفیم که در فرانسه، انگلیس، ایران، سوریه و... فعالیت میکند؛ در ایران جاسوسی و ترور را هدایت میکند، در سوریه داعش را مهندسی میکند و تقریبا کاری نیست که درآن موفق نباشد، پس با سرویسی سروکار داریم که قدرتی ششدانگ دارد و طبیعتاً برای رسیدن به اهدافاش هرکاری میکند.
سکانسهای پایانی «سرزمین بیطرف» باعث میشود که تحلیل گزارش ما به یک جمعبندی کامل نرسد. در پایان قصه، وقتی یکی از کاراکترهای محوری با استناد به قرآن، مامور موساد را وسواس خناس معرفی میکند و میگوید او را را خواهد کشت، قصه تمام میشود. اگر واقعا او را کشته بود، میتوانستیم به یک نتیجهگیری مشخص دست یابیم اما با این پایانبندی باید به نیت سازندگان شک کنیم یا در بهترین حالت قسمت آخر را یک پایان باز برای ادامه ماجرا در فصل بعدی بدانیم.