ماجرای اولین ها

به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، این روزها فرصتی مناسب فراهم کرده است که به سراغ نویسندگان انقلابی برویم. نویسندگانی که با دغدغه هایی انقلابی در موضوعات مختلف قلم زده اند. جناب آقای خامه یار از این دست نویسندگان است. او که در سابقه نویسندگی خود آثار فاخری به چاپ رسانده کتاب هایی درباره اولین اتفاقات به چاپ رسانده است. کتاب های وی درباره اولین اتفاقات بوده است، این اتفاقات چه در باب انقلاب و چه در باب دفاع مقدس به چاپ رسیده و با استقبال خوبی از طرف مخاطبان مواجه شده است.

خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، گفت و گویی با ایشان انجام داده است که در ادامه می خوانید:

لطفا  آثار خود را معرفی کنید

بنده کتاب هایی را به چاپ رسانده ام که این کتاب ها برخی در محلی بود که من در آنجا مسؤولیت داشتم. وقتی در انتشارات جمکران فعالیت می کردم دیدم کتابی در مورد حضرت ولیعصر(عج) جایش خالی است و کاری در مورد آن انجام نگرفته است. من آنجا اولین های مهدویت را نوشتم و این کتاب توسط انتشارات جمکران به چاپ رسید. همچنین من کتاب اولین های فاطمی را نوشتم و این کتاب هم الحمدلله با استقبال خوبی مواجه شد و چندین بار تجدید چاپ شد.

مدتی هم بنده در معاونت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس بودم، در آنجا کتاب اولین های دفاع مقدس را نوشتم و این کتاب توسط آنها به چاپ رسید.

جالب است که به شما عرض کنم، به من گفتند این کتاب به دست مقام معظم رهبری رسیده و ایشان از این کتاب استفاده می کنند. به خاطر دارم که بعد از اینکه مستندی در مورد ترور مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر، پخش شد و در این مستند صحبتی درباره اینکه کتابخانه مسجد ابوذر غنی نیست مطرح شده بود، مقام معظم رهبری کتاب هایی را به کتابخانه مسجد ابوذر اهدا کردند. از جمله کتاب های اهدا شده به این مسجد دو کتابی بود که از من به چاپ رسیده بود.

همچنین زمانی که من در ستاد اقامه نماز وارد شدم، کتاب اولین های نماز را نوشتم و آقای قرائتی از این کتاب خیلی استقبال کرد.

از جمله کارهایی که من انجام دادم همکاری با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) بود. این همکاری منجر شد به اینکه من شروع کردم به جمع آوری کتاب اولین‌های زندگی امام خمینی(ره) و آن را نوشتم. به یک مورد از این کتاب ایراد گرفتند و گفتند که این یک مورد باید اصلاح شود و اگر آن را اصلاح نکنی ما این کتاب را چاپ نمی کنیم.

آن مورد درباره این بود که چه کسی اولین با لقب امام را به امام خمینی(ره) داده است. تحقیقاتی که من درباره این قضیه کردم بدست آوردم که اولین کسی که لقب امام را به امام خمینی(ره) داده  مرحوم امام موسی صدر بود، ولی آنها می گفتند که جناب آقای حسن روحانی این لقب را به امام داده است. من گفتم این یک مسأله تاریخی است، ولی آنها زیر بار نرفتند و کتاب چاپ نشد و یک ناشر دیگر به نام راه امام در مشهد این کار را انجام داد و کتاب را چاپ کرد.

حدود  ۲۷ و ۲۸ جلد کتاب هم دارم که درباره دفاع مقدس است بعضی دم دستی و جیبی است. بچه‌های مسجد هم از این کتاب های جیبی است که از من به چاپ رسیده است.

آیا هم اکنون هم مشغول کتابی هستید؟

بله من الان دارم روی کتاب اولین های زندگی شهید سلیمانی کار می کنم. همچنین اولین های زندگی رهبر معظم انقلاب را هم می خواهم بنویسم. به نظر من اطلاعات عمومی خیلی به درد مردم می خورد و انگیزه ای می شود که قشری از مردم از آن استفاده کنند. همچنین کتابی را در دست چاپ دارم که انشالله قرار است امسال از طرف انتشارات سوره مهر چاپ شود.

از دیگر کارهای من که مشغول آن هستم روز شمار دفاع مقدس، آن هم خصوص روز شمار دفاع مقدس شهر مقدس قم است. من حدود ۶ هزار فیش درباره کارهای انجام گرفته در دفاع مقدس آن هم در شهر مقدس قم برداشتم که در تاریخ ثبت شود. مثلاً اینکه امروز آیت الله نجفی مرعشی بر جنازه کدام شهید نماز خواند یا جامعه مدرسین مثلا کی اطلاعیه داده است. چه کسانی اسیر شده و چه کسانی شهید شده اند، کجا در قم بمباران شده، ستاد کمک رسانه فیضیه چند ماشین کمک رسانی به جبه ها کرده، کمک‌های مردمی بازاریان قم چقدر بوده است. نماینده آقای گلپایگانی به کدام مناطق جنگی رفته و از کدام بیمارستان آبادان از مجروحین آن عیادت کرده است.

من این کتاب را تقریبا می دانستم که چگونه باید ترتیب و فصل بندی کنم. حرف آقای مهاجرانی باعث شد که من یک فصل جداگانه را بخاطر حرف ایشان پایه ریزی کنم آن فصل امام و روحانیت در این کتاب است. من در این فصل بیان کردم که کدامیک از مراجع اولین اطلاعیه را برای دفاع مقدس داده اند. آقای گلپایگانی اولین کسی است که اجازه داده اند از ثلث سهم امام در جنگ استفاده شود. مرحوم آیت الله گلپایگانی نگاه خیلی بازی داشتند. اولین کسی که اجازه دادند که نماز خوف در جنگ خوانده شود. اولین روحانی شهید، اولین روحانی مفقودالاثر اینها انگیزه ای شد برای من که این را چاپ کنم و این کار را به ثمر برسانم./826/