۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۷
کد خبر: ۶۷۴۶۲۴
گزارش؛

مبانی فقهی حکم ارتداد سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی

مبانی فقهی حکم ارتداد سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی
حجت الاسلام غفوری گفت: امروز فضای مجازی ظرفیت‌های فوق‌العاده ای را برای تبیین این حکم تاریخی و حقیقت ارتداد سلمان رشدی در اختیار مسلمانان قرار داده است.

به گزارش خبرگزاری رسا،‌ ۲۵ بهمن ماه سالروز صدور حکم تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی است. در چنین روزی در سال ۱۳۶۷ فتوای امام (ره) ضمن خنثی کردن این جریان، دولت‌های اسلامی و پیروان سایر ادیان الهی را نسبت به کلید خوردن یک نبرد تمام عیار تبلیغاتی و جنگ رسانه‌ای توسط نظام سلطه و کانون‌های صهیونیستی علیه ادیان توحیدی هوشیار کرد.

آیات شیطانی، رمانی توهین‌آمیز نسبت به پیامبر اعظم (ص) و قرآن است که توسط سلمان رشدی، نویسنده هندی‌الاصل بریتانیایی نوشته شد. انتشار رمان آیات شیطانی در مهر ۱۳۶۷، اعتراضات فراوانی از سوی مسلمانان، مسیحیان و یهودیان برانگیخت. مسلمانان در کشورهایی از جمله پاکستان، کانادا، مصر و هند ضمن برگزاری تجمعاتی علیه سلمان رشدی و کتابش، برخی از کتابفروشی‌های توزیع‌کننده کتاب را به آتش کشیدند.

امام خمینی با روشن ساختن تکلیف فقهی و ابعاد این ماجرای خطرناک به همگان فهماند که در دفاع از ارزش‌های اسلامی، در مقابل هر گونه اهانت به اسلام و ساحت پیامبر اعظم (ص) استوار ایستاده است.

هم اکنون و با گذشت سی و سه سال از این واقعه، درک عمیق و آینده‌نگری وثیق امام (ره) به روشنی اثبات شده است. امام در مساله کتاب آیات شیطانی نه فقط سلمان رشدی بلکه سلمان رشدی‌هایی را می‌دیدند که برای هجمه به اعتقادات دینی مسلمانان به نوبت مأموریت‌های خود را به انجام می‌رسانند.

در حکم تاریخی امام آمده است: «مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می‌باشند. از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه.»

به همین مناسبت و به منظور بررسی فقهی این حکم تاریخی با حجت الاسلام والمسلمین خالد غفوری الحسنی عضو هیأت علمی جامعه المصطفی به گفتگو نشستیم که در ادامه می‌خوانیم:

*ارتداد به چه معناست و از نظر حضرت امام، مرتد به چه کسی گفته می‌شود؟

ارتداد از لحاظ واژه شناسی در زبان عرب، به معنای بازگشتن از جایی یا حالتی است. انسان وقتی اصل دین و یا یکی از عقاید اساسی اسلام را انکار می‌کند، یا پیامبری را تکذیب و یا نقضی به شریعت اسلام نسبت دهد این موجب ارتداد فرد می‌شود.

فقها ارتداد را به دو قسم فطری و ملی تقسیم می‌کنند. مرتد فطری به کسی گفته می‌شود که ابتدا مسلمان بوده و سپس از دین مبین اسلام روی گردان می‌شود اما مرتد ملی به شخصی می‌گویند که قبلاً به دین دیگری بوده و بعداً مسلمان شده است اما بعد از مسلمان شدن از اسلام روی گردان می‌شود؛ موضع اسلام در برابر مرتد ملی خیلی سختگیرانه نیست اما نسبت به مرتد فطری موضعی بسیار سخت دارد.

افعال انسان زبان گویای آن است که شخص به دین مبین اسلام اعتقاد دارد یا ندارد، برای مثال وقتی یک مسلمان بت‌پرست می‌شود و در ملأ عام و یا مقابل برخی افراد بت می‌پرستد بیانگر ارتداد و رویگردانی آن از اسلام است.

البته ارتداد ضوابط و شرایطی دارد و ارتداد افراد بر هر کسی ثابت نمی‌شود. از جمله شرایط ارتداد بلوغ است، برای مثال کودک اگر قبل از بلوغ سخن کفر آمیزی بگوید و یا کاری انجام دهد که کفر محسوب شود کسی نمی‌تواند آن کودک را مرتد بداند زیرا هنوز به بلوغ نرسیده است و این امر در خصوص افراد ناقص‌العقل که فاقد اراده هستند نیز جاری است، البته گاهی نیز افراد با قرار گرفتن در شرایط سخت مجبور می‌شوند سخنان و اعمال کفرآمیز از آنان سر بزند به این افراد نیز حکم ارتداد مترتب نمی‌شود.

اگر انسان با اختیار و اراده خود در برابر اسلام مواضع کفرآمیز بگیرد آثار ارتداد بر چنین فردی مترتب می‌شود اما اگر با اکراه، بی اختیار و یا در شرایط غیر عادی قرار داشته مثلاً خیلی عصبانی شده و یا کنترل خود را از دست داده باشد و بدون اختیار سخنی کفرآمیز بزند در اینجا نمی‌توان فرد را کافر و مرتد نامید؛ بنابراین احکام ارتداد در حالات عادی مترتب می‌شود چرا که ارتداد یک حکم بسیار سختی است و اسلام به این راحتی حکم ارتداد کسی را صادر نمی‌کند.

همچنین اگر شخص در شرایط عادی ادعا کند که من با اکراه و بدون اختیار مرتد شدم جامعه اسلامی موظف است سخن این فرد را بپذیرد و تصدیق کند، حتی اگر ظاهر قضیه بیانگر آن باشد که این فرد با اختیار مرتد شده است. اسلام در مساله ارتداد سهل انگاری نمی‌کند که به راحتی کسی را مرتد بداند بلکه باید دلایل متقن برای ارتداد افراد وجود داشته باشد. برای مثال کسی اگر خودش اقرار کند و یا کسانی بیایند به مرتد شدن فردی شهادت دهند ارتداد او ثابت می‌شود.

افعال انسان زبان گویای آن است که شخص به دین مبین اسلام اعتقاد دارد یا ندارد، برای مثال وقتی یک مسلمان بت‌پرست می‌شود و در ملأ عام و یا مقابل برخی افراد بت می‌پرستد بیانگر ارتداد و رویگردانی آن از اسلام است

مساله ارتداد نیازمند حکم حاکم شرع است و انسان مکلف عادی نمی‌تواند برای دیگران حکم ارتداد صادر کند زیرا ممکن است در صدور این حکم احساسات، دشمنی‌های شخصی، سو تشخیص، و غیره دخالت داشته باشد. زیرا اگر همه مردم بتوانند حکم ارتداد افراد را صادر کنند هر شاهد تهمت‌ها و افترائات بسیاری روز در جامعه بودیم. بنابراین ارتداد افراد باید بر اساس ادله اثبات شود یا فرد با اختیار و اراده خود اقرار کند که از اسلام خارج شده است در این صورت است که حاکم و قاضی حکم ارتداد فرد را صادر می‌کند.

دیدگاهی که امام خمینی (ره) درباره ارتداد دارند با دیدگاه دیگر فقها مشترک است و مجتهدان و فقها در مساله ارتداد اجماع دارند و اختلاف نظری با یکدیگر ندارند مگر در مسائل بسیار جزئی. برای مثال فقها بر سر پذیرفته شدن و عدم پذیرش توبه مرتد فطری مقداری با یکدیگر اختلاف نظر دارند طوری که بعضی از فقها بر این عقیده هستند که توبه این فرد پذیرفته نمی‌شود اما امام راحل می‌فرمایند: توبه چنین شخصی پذیرفته خواهد شد اما احکام از مرتد فطری ساقط نمی‌شود بلکه احکام قضائی و قانونی بر مرتد فطری جاری و مترتب است.

گاهی انسان یک حرف کفرآمیز می‌زند اما توجهی به آن کلام ندارد، برای مثال وقتی به کسی گفته می‌شود چرا نماز نمی‌خوانی؟ و فرد در پاسخ می‌گوید من به نماز اعتقاد ندارم؛ مقصود این شخص انکار اسلام نیست و نمی‌توان او را مرتد دانست و حکم جاری کرد، لذا اینجا در میان منش و روش داعشی ها با روش فقهی اسلام تفاوت جدی وجود دارد.

اسلام هرگز به سرعت در خصوص کسی قضاوت نمی‌کند و حکمی علیه یک فرد یا گروهی صادر نمی‌کند بلکه با توجه به شرایط و اثبات ادله متقن مرتد بودن افراد را اعلام می‌کند.

* مبانی فقهی امام خمینی (ره) درباره ارتداد سلمان رشدی چیست؟

مساله سلمان رشدی یک مساله خاص است، کاری که او انجام داد قطعاً ارتداد محسوب می‌شود زیرا سخنانی را گفت که نمی‌تواند بگوید تحت اجبار بوده و یا با اکراه این کار را انجام داده است بلکه همه مطالبی را که او علیه اسلام در کتاب شیطانی نوشت در کمال اختیار و اراده بوده و هرگز از کاری که انجام داد پشیمان نشد بلکه آن را علنی نیز کرد.

گاهی انسان یک گناه کبیره‌ای مرتکب می‌شود اما آن گناه را علنی نمی‌کند در این صورت هیچ فقیهی نمی‌آید درباره چنین انسانی حکم صادر کند اما زمانی که فرد گناه کبیره‌ای را علنی می‌کند فقیه در برابر این اقدام، احکام اسلام را جاری می‌سازد؛ سلمان رشدی ارتداد خودش را علنی کرد حتی به علنی کردن آن اکتفا نکرد بلکه به ترویج کفر خود اقدام کرد بر همین اساس او محارب اسلام، قرآن و پیامبر اکرم (ص) است.

حتی محاربه سلمان رشدی تنها این نبود که مسأله‌ای را در احکام اسلامی انکار کند و یا به اصل و اصولی اعتقاد نداشته باشد کاری که او انجام داد دشمنان اسلام نتوانستند انجام دهند.

این ملعون درواقع بر اساس مستندات غیر معتبر به اسلام توهین کرد و این توهین را در جامعه بشری انعکاس داد و گفت قرآن مسلمانان مخلوطی از آیات واقعی و آیات شیطانی است و خالصا آیات الهی نیست، بنابراین نمی‌توان به قرآن مسلمانان اعتماد کرد. همین اظهار نظر مورد حمایت دشمنان اسلام قرار گرفت.

بر همین اساس سلمان رشدی یک مرتد عادی نبود و امام خمینی (ره) برایش حکم ارتداد صادر کرد و تنها به فتوا اکتفا نکرد. او علاوه بر علنی کردن کفریات خود به صورت سازمان دهی شده آن را در جهان تبلیغ کرد. اقدام سلمان رشدی یک حرکت حساب شده بود تا موجب تزلزل اعتقادات مسلمان و سو ظن جهان و بشریت به اسلام شود.

معمولاً حاکم شرع در موارد استثنایی حکم صادر می‌کند زیرا احکام حکومتی حکمی نیست که ولی فقیه هر روز و هر سال صادر کند بلکه در مواقع استثنایی و ضروری این امر انجام می‌شود. امام خمینی به عنوان یک مرجع تنها یک مرتبه در طول عمر مبارکشان حکم صادر فرمودند و آن هم در خصوص سلمان رشدی محارب و مرتد بود و این اهمیت این حکم را می‌رساند.

بعضی تصور می‌کنند امام در این مساله تندروی داشته است و می‌گویند چرا ایشان به این تندی حکم صادر کردند؛ سلمان رشدی یک شبه کتاب آیات شیطانی را ننوشت بلکه این حرکت با ترکیبات خاصی صورت گرفت و مورد حمایت سیاسی قرار گرفت. امام این حکم تاریخی را صادر کردند تا دیگر این قضیه تکرار نشود.

*آیا امروز نیز این حکم فقهی جاری است؟

امام راحل هیچ وقت از این حکم کوتاه نیامدند و تا هنگام وفات آن را تغییر ندادند و همچنان در طول حیاتشان این حکم جاری بود؛ اما متأسفانه حرکت اساسی برای اجرای این حکم صورت نگرفت. البته منظور از اجرای حکم این نیست که مسلمانان بروند و به سلمان رشدی مرتد حمله کنند و به قتل برسانند بلکه حداقل می‌توانند با برخی فعالیت‌ها این اقدام کفرآمیز را محکوم کنند. اگر امروز در جهان شاهد تکرار این حرکت‌ها هستیم و بارها به ساحت مقدس قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) جسارت می‌شود به خاطر سهل انگاری است که در برابر اجرای حکم سلمان رشدی صورت گرفت.

اگر امروز در جهان شاهد تکرار این حرکت‌ها هستیم و بارها به ساحت مقدس قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) جسارت می‌شود به خاطر سهل انگاری است که در برابر اجرای حکم سلمان رشدی صورت گرفت.

حکم وقتی صادر می‌شود دیگر نمی‌توان آن را تغییر داد مگر آنکه کافی نبودن ادله و اشتباه بودن حکم بر حاکم شرع مشخص شود؛ بنابراین حکم تاریخی امام بعد از اطمینان و یقین که سلمان رشدی محارب خدا و پیامبر اکرم (ص) است، صادر شد. بعد از اینکه این حکم صادر شد سلمان رشدی همچنان بر اقدامی که انجام داده بود اصرار داشت و هرگز از عملکرد خود پشیمان نشد و توبه نکرد برای همین این حکم همچنان جاری است.

*مکلفین درباره اجرای این حکم چه وظیفه‌ای دارند؟

هر حکم شرعی در مدار قدرت و توان مکلف باید انجام شود برای مثال امر به معروف و نهی از منکر باید در حد توان افراد انجام شود و اگر شخصی نتوانست به صورت عملی این حکم الهی را انجام دهد حداقل باید در برابر منکرات و یا معروفات موضع مشخصی داشته باشد و تنفر و رضایت خود را اعلام کند؛ حداقل‌ترین وظیفه مکلفین رسوا کردن سلمان رشدی و تبیین حقیقت است هر چند او مهدور الدم بوده و ارزشی برای زنده ماندن ندارد.

همچنین لازم است از سوی مسلمانان و جوامع اسلامی موضع‌گیری سفت و سختی در برابر این ارتداد صورت بپذیرد یا حداقل در رسانه‌های ارتباط جمعی در این خصوص روشنگری شود.اگر از ابتدا چنین فضایی در جوامع اسلامی ایجاد می‌شد دیگر کسی جرأت اهانت به مقدسات اسلامی را نداشت. اگر امروز مدام به مقدسات مسلمانان اهانت می‌شود به خاطر اقدامات ضعیف مسلمانان و برخی مسئولان دولت‌های مسلمان است.

حکم قضائی در اقصی نقاط جهان محترم است مگر اینکه ظالمانه صادر شده باشد بنابراین چطور می‌شود یک انسان بیاید و به مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمانان توهین کند و مجازات نشود، جامعه بین‌المللی باید در برابر این توهین و اهانت‌ها واکنش نشان دهد نه اینکه از خاطی حمایت کنند.

*وظیفه دیپلماسی کشور در برابر اجرای این حکم فقهی چیست؟

مسؤولان کارهای زیادی در راستای اجرای این حکم فقهی می‌توانند انجام دهند برای مثال بیایند و با اطلاع رسانی اصل این حکم را تبیین کنند، عادلانه بودن آن را برای مردم جهان شرح دهند و یا در این خصوص بیانیه صادر کنند. متأسفانه تنها چند سال ابتدایی که حکم صادر شده بود این اقدامات صورت می‌گرفت.

امروز فضای مجازی ظرفیت‌های فوق‌العاده ای را برای تبیین این حکم تاریخی و حقیقت ارتداد سلمان رشدی در اختیار مسلمانان قرار داده است و فعالیت‌های فراوانی می‌توان در راستای اجرای این حکم در بستر فضای مجازی انجام داد

امروز فضای مجازی ظرفیت‌های فوق‌العاده ای را برای تبیین این حکم تاریخی و حقیقت ارتداد سلمان رشدی در اختیار مسلمان قرار داده است و فعالیت‌های فراوانی می‌توان در راستای اجرای این حکم در بستر فضای مجازی انجام داد؛ بنابراین برخی نمی‌توانند بگویند با وجود مقررات بین‌المللی نمی‌توان این حکم را جاری کرد چرا که با اقدامات بسیاری می‌توان در برابر این اقدام خصمانه موضع گرفت و از حکم تاریخی امام دفاع کرد. این اقداماتی که کشورهای غربی علیه جوامع اسلامی انجام می‌دهند در اصل تجاوز به حقوق مسلمانان بوده و خلاف مقررات بین‌المللی و حقوق بشر محسوب می‌شود.

بنابراین در اجرای احکام اسلامی نباید سهل انگاری و مسامحه صورت بپذیرد و چون حکم تاریخی امام یک جنگ فرهنگی بین اسلام و دشمنان اسلامی بود نباید جوامع اسلامی و مسؤولان نسبت به اجرای آن بی تفاوت باشند.

اسلام، دین ضوابط و مقررات بوده و برای هر چیزی احکام و مقررات خاصی جعل کرده است، در عین حال دین مهربانی و محبت بوده و همه ابعاد فقهی و آموزه‌های اخلاقی او مبتنی بر محبت و مهربانی است برای همین نخستین کلام باری تعالی در قرآن کریم در نهایت مهربانی با بسم‌الله الرحمن الرحیم آغاز می‌شود اما چنانچه در مقابل این محبت و مهربانی کسی به اسلام تجاوز کند دین در برابر این تجاوز بسیار محکم موضع می‌گیرد و هرگز کوتاه نمی‌آید تا کسی دیگر جرأت تجاوز به مبانی اسلام را نداشته باشد.

به نظر می‌رسد امام خمینی (ره) درباره ماجرای مؤلف کتاب آیات شیطانی به این باور رسیدند، که کاری از پیش تعیین شده در شرف وقوع است. شواهد و مدارک نیز مؤید این امر بود و در دیدگاه ایشان، این ماجرا یکی از ترفندهای بزرگ آنهاست و آنان در حقیقت به این شکل به جنگ ارزش‌های معنوی اسلام آمدند تا مسلمانان را نسبت به مقدسات‌شان سست نمایند. لذا بنیانگذار کبیر انقلاب به این باور رسیدند که باید در برابر این توطئه واکنش نشان دهند.

 

سلمان رشدی بلافاصله پس از صدور فتوای امام خمینی از خانه و کاشانه خود در لندن فرار کرد و در ۵ ماه اول زندگی خود پس از صدور این فتوا با وجود آنکه تحت مراقبت شبانه‌روزی پلیس قرار داشت، از ترس جانش ۵۷ بار محل سکونت خود را تغییر داد. فعالان مسلمان و مؤمن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در سالروز این حکم تاریخی، جهان را متوجه خباثت‌های این چهره پلید و دشمن ادیان الهی کنند.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات