انقلاب اسلامی چگونه اندیشه رُنسانس را به زانو درآورد؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، معنویتگرایی و گرایش به دین، یکی از شاخصههای اصلی تفاوت میان انقلاب اسلامی و حکومت پهلوی به شمار میرود. انقلاب اسلامی نهتنها ایجاد تحول در نوع نگاه مردم ایران، نسبت به معنویت و گرایش به دین با تغییر در حکومت، ایجاد کرده است بلکه نوع نگاه مردم جهان را نسبت به دین و معنویتگرایی، دچار تغییر و تحول کرده است.
مدرنیته توجه انسان را از آسمان به لذت دنیا معطوف کرد
انقلاب اسلامی در عرصه ایجاد معنویت در جهان، تأثیرگذار بوده است، بلکه همانطور که رنسانس به یک نوع، نوزائی در جهان پرداخته است. انقلاب اسلامی نیز به یک نوع دگرگونی در عرصه ایدئولوژی جهان، دستزده است. این را باید معتقد بود که رنسانس، یک ایدئولوژی فراگیر بود، یعنی اینطور نبود که غرب میخواست صرفاً انتقال فنّاوری یا دانش صورت بگیرد بلکه خود غرب هم میداند، انتقال فنّاوری و دانش به معنای انتقال تمدن و به معنای پیشرفت و توسعه و مدرن شدن نیست، بلکه اصول اساسی تمدن غرب باید در زیرساختهای یک جامعه شکل بگیرد تا آن جامعه مدرن شود. اگر بخواهند در یک کشوری توسعه اتفاق بیفتد برمبنای نگاه غرب، ابتدا باید بافت نیروی انسانی آن کشور متحول شود، یعنی باید به لحاظ اندیشه و تفکری که از جهان هستی (جهانی که در آن زندگی میکنند) دارند و به لحاظ احساس، تحولی ایدئولوژیک در این انسان اتفاق بیفتد؛ این انسان اگر آسمانی بود باید کاملاً زمینی شود تا بتواند مدرنیته را بپذیرد و این همان کاری است که غرب کرده است.
بعد از رنسانس مسیری یکطرفه پیش روی بشر طراحیشده که مدعی است اگر میخواهید به سعادت، عدالت، امنیت، آزادی و رفاه برسید و اگر قصد دارید دنیای پر زرق و برقی داشته باشید، باید از دین فاصله بگیرید. غرب بهجای تکیه به اصل الوهیت و بندگی خدای متعال، به لیبرالیسم و اومانیسم تکیه کرد و دنیاپرستی و مادهپرستی را اساس قرار داد، سپس در این جبهه، اردوگاههای مختلف ایدئولوژیک و فرهنگی شکلداد که مهمترین آنها در پایان دوران دیدگاه مارکسیسم و سرمایهداری بوده است.
انقلاب اسلامی، تمدنی جدید در مقابل تفکر اومانیستی شکل داد
اما انقلاب اسلامی، تمدنی جدید در مقابل تفکر اومانیستی با محوریت دنیاپرستی بهحساب میآید؛ با این وجود است که مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، انقلاب اسلامی را عصری جدید بیان میکنند که شعار اصلی آن دین و دنیا در کنار هم است؛ یعنی انقلاب اسلامی دورانی است که انسداد تاریخی که بعد از رنسانس ایجادشده بود شکسته و یک نوع انفتاح تاریخی به وجود آورده است. در این دوران، راه رسیدن به سعادت از مبارزه باخدا و نفی دین و دینگریزی و دینستیزی نمیگذرد بلکه میشود بین دین و دنیا جمع کرد؛ لذا این انقلاب اسلامی، آغازگر عصر جدیدی است که پرچم دین را درونِ زمینِ دنیا برافراشته میکند.
دیدگاه اندیشمندان دنیا دربارۀ انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی، دین را از فضای فردی و شخصی به نگاه اجتماعات و محافل بینالمللی کشانده است؛ دنیایی که به سمت بیخدایی مطلق پیش میرفت، بهوسیلهی انقلاب اسلامی تغییر کرده است. در این زمینه به سخن چند نفر از مشاهیر بسنده میکنیم:
ـ آنتونی گیدنز جامعهشناس مشهور انگلیسی:
«انقلاب اسلامی دنیا را به سمت دینی شدن پیش میبرد.» [1]
ـ محمدالامین خلیفه رئیس مجلس شورای اسلامی سودان:
«انقلاب اسلامی ایران پرچمدار تجدید حیات اسلامی در این قرن است.» [2]
ـ پروفسور حمید مولانا:
«اخیراً که پس از 20 سال هنگامیکه برای شرکت در کنفرانس بزرگ بینالمللی در همین رشته [علوم ارتباطات روابط بینالملل] در دانشگاه لایبزیک به آلمان شرقی رفته بودم برای اولین بار در عمر 43 ساله انجمن علوم ارتباطات آنجا، اعضای انجمن جلسه خودشان را در کلیسای سن نیکسولی تشکیل دادند، آنجا کشیشی برای ما سخنرانی میکرد که به قول خودش انقلاب آلمان شرقی را به شیوه حضرت امام خمینی، هدایت کرده بود.» [3]
ـ پیتر لودویگ برگر جامعهشناس آمریکایی:
«میل به دین همواره در بشر وجود داشته است، اما ظهور پدیده انقلاب ایران و ظهور افکار رهبران در جهان تمایل به دین را دوباره در دلهای مردم سراسر جهان شعلهور ساخته است و آنان که از نقش امام خمینی در دنیای اسلام غفلت میورزند در تحلیل مسائل جهان دچار اشتباه میشوند.» [4]
لذا دنیای غرب با دیدن اثرات تأثیرگذار انقلاب اسلامی بر مردم جهان، با وارونهنمایی و بیان اسلامهای تقلبی از نوع داعش و طالبان و همچنین سرمایهگذاری روی اسلامهای متجدد مانند اسلام ترکیهای و امارات، سعی در خاموش کردن و انحراف در انتقال مفاهیم اصلی اسلام به مردم جهان از طریق انقلاب اسلامی و از سویی با فشار بر کشورهای مختلف سعی در سرکوب جنبشهای اسلامگرا در دنیا را دارد؛ مانند سرکوب جنبشهای اسلامگرا در مالزی و اندونزی، نیجریه، کشمیر، آذربایجان، بحرین و گرجستان.
همچنین شاهدیم که امروز با سرنگونی دولتها و حکومتهای دیکتاتور در منطقه و جهان، گرایش و تمایل مردم به سمت حکومتهای دینی بیشتر از دولتهای لیبرال و ضد دین است؛ مانند حکومت دینی در عراق، مصر، لیبی و تونس. اگرچه انحراف بعضی از حُکّام بعد از فروپاشی دیکتاتوری در تعدادی از کشورهای مورد اشاره موجب نفوذ و تغییر مسیر توسط غرب شد، اما آنچه از دل قیامها و خواست مردم در این کشورها پیداست، گرایش به دین و مذهب و حکومت دینی است و این یعنی انتقال مفاهیم دینی و معنوی از طریق انقلاب اسلامی به دنیا.
نویسنده: حجت الاسلام ابوذر کاظمیان، کارشناس حوزه تمدن و انقلاب اسلامی
پینوشت:
1). آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص 75.
2). احمد امیدوار و حسین یکتا، امام خمینی و انقلاب اسلامی، روایتی جهانی، ص 265ـ266.
3). میر احمد حاجتی، عصر امام خمینی، ص71.
4). امام خمینی از نگاه نخبگان جهان، موسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، ج1، ص 275 تا 305.