تأسیس بانک از روی چشم و همچشمی!
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،ناصرالدین برای سفرهای فرنگ که میرفت و هر بار یک سوغات جدید میآورد برای سبک زندگی ایرانیها پول لازم داشت. همه میدانند که سفرهای شاهانه پول لازم دارد؛ ولی کمتر کسی میداند که شاه قاجار پول این سفرها را نداشت و قرض میکرد. ناصرالدین برای سفر از انگلیسی ها قرضهای کلان میگرفت که بازپرداختشان سالها طول میکشید. این انگلیسیها که گفتیم، منظورمان «بارون جولیوس دو رویتر» بازرگان گردنکلفت و سیاستمدار انگلیسی بود که یک روز هم به ناصرالدین گفت: بیا امتیاز تأسیس یک بانک را به من بده که دیگر هر وقت خواستی راحت وام بگیری. اینطوری شد که در سال ۱۲۶۷ شمسی بانک شاهی ایران تأسیس شد و حق انحصاری چاپ اسکناس در ایران را هم گرفت.
روسها هم که با انگلیسیها رقابت و چشموهمچشمی داشتند، رفتند پیش ناصرالدین و گفتند: اینطوری نمیشود و باید به ما هم امتیاز تأسیس بانک بدهی. البته در واقع بایدی در کار نبود، بلکه شاه قاجار و درباریان گمان میکردند خیلی طبیعی است که وقتی به انگلیس امتیاز میدهند، باید به روسیه تزاری هم امتیاز بدهند تا هیچیک از قدرتهای نظامی آن روزگار ناراحت نشوند و توازن برقرار باشد!
۷۵ ساله و معاف از مالیات!
رجال قاجاری و درباریان بانفوذ به روسها گفته بودند که هروقت بخواهند آنان نیز میتوانند در ایران بانک تأسیس کنند و حدود ۲ سال پس از تأسیس بانک شاهی بنا به روال همیشگی شاه قاجار وعده وام گرفت و درباریان هم رشوههای کلان گرفتند تا در سال ۱۳۰۷ قمری (۱۲۶۹ شمسی) اجازه تأسیس یک بانک دیگر اینبار برای «ژاک پولیاکوف» روس صادر شود. بهقول «عبدالله مستوفی» تاریخنگار دوره قاجار: «روسها برای اینکه از رقیب عقب نمانند، تقاضای تأسیس بانکی از دولت ایران نموده و بالاخره هم موفق شدند و بانکی به اسم استقراضی رهنی در تهران دایر کردند».
امتیاز این بانک، ۷۵ ساله بود و با حدود ۵۰۰ هزار تومان سرمایه تأسیس شد و از مالیات هم معاف بود و فقط سالانه ۱۰ درصد درآمد خالصش را به خزانه دولت ایران واریز میکرد و البته در مقابل دریافت وثیقه به شاهزادگان قاجار و اعیان و ملاکان و تجار وام میپرداخت.
حدود ۸ سال بعد، سهام بانک استقراضی که در شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران و تبریز و رشت و مشهد و قزوین و انزلی و ارومیه و اصفهان و همدان شعبه داشت توسط دولت روسیه تزاری خریداری شد و دفتر اصلی بانک هم از ایران خارج شد و بانک استقراضی شد عامل نفوذ بیگانه و حتی برای تجهیز قشون قزاق و هزینههای نظامی روسها در ایران نیز وام و اعتبار میپرداخت. جالب اینکه اداره بانک نیز برعهده مقامات سفارت روسیه در تهران بود.
عاقبت چه شد؟
بانک استقراضی، خاصیتی برای تجارت و کسبوکار و اقتصاد ایران نداشت و اصلا مردم عادی به دلایل شرعی از داد و ستد با بانکهای بیگانگان که نزول هم میدادند و میگرفتند بهکلی پرهیز میکردند، اما کسانی هم بودند که چشم روی همهچیز پوشیده بودند و نتیجه کار این شد که پس از حدود ۲ دهه بانک استقراضی شده بود مالک مقدار زیادی از املاک ایران در شهرهای مختلف که گرو گرفته بود و مصادره کرده بود. وضعیت اقتصادی ایران در آن روزگار به دلایلی از جمله نبود قوانین حمایتی و نبود امنیت اقتصادی بهگونهای بود که اغلب تجار و بازرگانان، قدرت بازپرداخت وامها را نداشتند و خلاصه شده بود آنچه علما و روحانیون و دلسوزان از قبل هشدار داده بودند.
بدتر اینکه معلوم شد بانک استقراضی به اتباع و بازرگانان روس کمک میکرد که بتوانند اراضی بکر و مرغوب شمال ایران را بخرند یا تصرف کنند.
آنطور که «اولریخ گرکه» آلمانی در کتاب «پیش به سوی شرق» گزارش میدهد: «وسیله دیگری که روسها برای افزایش دخالتهای خود از آن استفاده میکردند، خرید ملکها و زمینهای واقع در خاک ایران توسط اتباع روسیه بود. با اینکه این اقدام، خلاف قانون بود، اما روسها در پاسخ اعتراضهای دولت ایران با تفسیر بند ۸ معاهده ترکمانچای به توجیه اقدامات خود میپرداختند و به اعتراضهای پیاپی ایران به این نوع تفسیر، وقعی نمینهادند. بخش عمده زمینهای متصرفی در دشت مغان، واقع در ولایت آذربایجان و نیز در دشت گرگان بود که روسها در کمین جدا ساختن آنها از ایران بودند».
تا پایان دوره قاجار، بانک شاهی انگلیس کار خودش را میکرد و منافع انگلیس را پیش میبرد و بانک استقراضی روس هم کار خودش را میکرد تا اینکه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی نظام تزاری روسیه بالاخره در سال ۱۳۰۰ شمسی فرصت مهیا شد تا بانک استقراضی به ایران واگذار شود که شد و اسمش هم شد «بانک ایران». البته اتفاق مهمی نیفتاده بود؛ چون آنموقع دیگر چند ریال بیشتر در صندوق بانک نمانده بود و بدهی هم زیاد داشت و ورشکسته بود و دیدند به درد خاصی نمیخورد و در نهایت در سال ۱۳۱۲ در بانک تازهتأسیس فلاحتی و صنعتی که بعدها شد بانک کشاورزی ایران ادغام شد و تمام!