آیتالله انگجی مدافع سرسخت مشروطه
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، برنامه شب هفدهم «ضیافت» رمضانی شبکه قرآن و معارف سیما به مرور ابعاد زندگی مجتهد فقیه و عارف وارسته آیتالله سیدابوالحسن انگجی با حضور استاد قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران اختصاص داشت. تبریزی درباره جایگاه علمی آیتالله انگجی اظهار کرد: در دوران آیتالله انگجی، تبریز یکی از مراکز علمی و اسلامی کشور بود و حوزههای علمیه تبریز، حوزههایی توانمند با حضور شخصیتها و مراجع و علمای طراز اول بود.
وی افزود: به طور مثال باید به خاندان قاضی طباطبایی اشاره کرد که بیش از ۷۰۰ سال در تبریز حضور داشتند و شیخالاسلام و قاضی القضات بودند و از بین آنها مراجع، فقها، فلاسفه وعرفای برجستهای برخاست. همچنین خاندان خسروشاهی که سوابق دیرینهای در علم و علوم حوزوی دارند؛ خانواده انگجی که بیش از ۳۰۰ سال در آذربایجان و خاصه در تبریز حضور داشتهاند و خاندان مولانا و بزرگان دیگری همچون میرزا جوادآقای ملکی تبریزی که حضورشان در تبریز موجب رونق تدین و اسلامیت در این شهر شده بود.
تبریزی ادامه داد: آیتالله سیدابوالحسن انگجی در تبریز متولد شد و پدر ایشان از علمای بنام شهر بوده است. ایشان دروس مقدماتی را در تبریز میگذراند و عمده علوم فقهی و اصول و مبانی دینی را در نجف اشرف در محضر اساتیدی چون؛ میرزا حبیبالله رشتی، مرحوم شربیانی و همانند آنها پشت سر میگذارد و به درجه اجتهاد میرسد. یکی از ویژگیهای آقاسید ابوالحسن، ارتباط گسترده ایشان با مردم بوده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به سبقه مبارزاتی آیتالله انگجی بیان کرد: بعد از آنکه مراجع ثلاث نجف، فتوا به لزوم مشروطیت دادند، ایشان در تبریز از جمله مدافعان سرسخت مشروطه بود. علاوه بر ایشان، میرزا حسن مجتهد تبریزی، آیتالله حاج آقا صادق مجتهد تبریزی و ثقهالاسلام تبریزی از چهرههای طراز اول مشروطه هستند، اما نهضت مشروطه به وسیله نفوذیها از مسیر اصلیش خارج میشود و ابتر میماند. تا اینکه با کودتای سوم اسفند، رضاخان بر سر کار میآید.
وی با اشاره به جریان مبارزات آیتالله انگجی با پهلوی اول تصریح کرد: بعد از اینکه رضاشاه دست به اقدامات ضددینی زد و قانون متحدالشکل شدن لباسها یا سربازی اجباری که با اهداف خاصی در حال اجرا بود را اجرا کرد، مورد اعتراض سیدابوالحسن قرار گرفت و عملاً تبریز را به کانون مبارزه با اقدامات رضاخانی تبدیل کرد که در اثر آن، رضاخان دستور به بازداشت آیتالله انگجی میدهد و ایشان را به همراه چندتن دیگر مانند میرزا صادق آقا تبریزی بازداشت میکند.
پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: پیش از این نیز در جریان دیگری آیتالله انگجی به تدابیر رضاخانی معترض شده بود. اولین درگیری ایشان با حکومت رضاخانی به حضور سرلشکر محمدحسین آیرم باز میگردد. آیرم، افسر قزاق بود که طی کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹ مورد توجه رضاخان قرار گرفت و مأمور شد تا در رشت امور نظامی را بر عهده گیرد. او سپس به جای امیر طهماسبی، امیر لشکر آذربایجان شد و در تبریز استقرار یافت. آیرم که فردی فاسد، عیاش و متکبر بود در روز عاشورا در کاخ بیدگلی به فسق و فجور علنی دست زد که مورد انتقاد تند علما و مردم قرار میگیرد و مردم با جلوداری علما دست به تظاهرات میزند. رضاخان سرلشکر امیر احمدی را به تبریز میفرستد تا غائله را خاتمه دهد.
تبریزی تاکید کرد: امیراحمدی به محضر آیتالله انگجی میرسد و ایشان شرح ماوقع میکند و میفرماید که این کار همان روش معاویه و یزید است و امیر احمدی قبول میکند که آیرم را به تهران بازگرداند. بعدها امیراحمدی در خاطراتش مینویسد «من در واقع با آوردن آیرم به تهران، جان او را نجات دادم». با روی کار آمدن رضاخان علما دیگر از تغییر شرایط مأیوس میشوند. در همان دوران، تیمورتاش به آیتالله میرزا باقر قاضی طباطبایی، پدر آیتالله شهید قاضی پیام میدهد که با رضاشاه دیداری داشته باشد، اما ایشان میگوید چه فایده ای دارد او وابسته به بیگانه است. این بدبخت مأمور است و باید این کارها را اجرا کند.
تبریزی یادآور شد: در جریان سفر رضاشاه به تبریز، استاندار به دیدار علما میرود تا آنها را برای دیدار با شاه دعوت کند، اما آقامیرزا صادق مجتهد تبریزی در پاسخ به این دعوت میگوید «من به هیچ وجه نمیآیم» و دو روز قبل از اینکه رضاخان به تبریز بیاید ایشان به منزل همشیرهاش میرود که در خانه نباشد. استاندار او را پیدا میکند و مجددا طرح موضوع میکند، اما آیتالله تبریزی میگوید: «اگر یک شب در تاریکی من از دیوار خانه رضاخان بالا بروم و ببینم او دارد نماز میخواند، مطمئنم این خبیث ملعون دارد دروغ میگوید». مرحوم آیتالله شاهآبادی استاد حضرت امام (ره) نیز نظرش همین بود که او قابل اصلاح نبود چون مأمور بود.
پژوهشگر تاریخ معاصر در پایان با بیان اینکه اگر سیدابوالحسین انگجی الان در میان ما بود، در سه عرصه اقدامات اساسی انجام میداد، اذعان کرد: ابتدا به اجرای حدود الهی اصرار و اقدام میکرد. دوم مبارزه با استعمار؛ چراکه درک و شناخت عمیقی از حرکت استعمار داشت. سوم اینکه به تربیت نیروهای اسلامی اهتمام میورزید.