دولت پیر علیه ایران جوان
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه فرهیختگان نوشت: نوشتن از مساله جمعیت در کشور و اعداد و ارقامی که در ارتباط با چشمانداز جمعیتی کشور ارائه میشود و هیچ تصمیمی گرفته نشده و گشایشی هم اتفاق نمیافتد، درحال تبدیل شدن به آن سوژههایی است که باید همیشه باشند و به آنها بیمحلی کرد! وگرنه نمیشود این همه از مسئول و کارشناس و متخصص و پژوهشگر، فریاد بکشند که وضعیت جمعیت کشور و چشماندازهای جمعیتی آینده ایران مساعد نیست، آنوقت هیچ اتفاقی نیفتد. نقل یک روز و یک ماه و یکی دو سال هم نیست، بعد از آن ماجرای تلخ و اشتباه سیاستهای کنترل جمعیت، سخن از تدبیر برای وضعیت جمعیت کشور و بهبود وضعیت فرزندآوری در کشور هم از مناظر فرهنگی و اجتماعی و هم اقتصادی و سیاسی بود، اما حالا چندین سال از آغاز آن میگذرد و به جای اینکه ذرهای تغییر در روند فرزندآوری و ازدواج و جمیع مسائل جمعیتی کشور رخ دهد، همهچیز روزبهروز و ماه به ماه و سال به سال رو به وخامت بیشتر گذاشته و مدام عدد و نمودار و گراف منتشر میشود که ایهاالناس، مسئولان و متخصصان و سیاستگذاران و فلان، تا سال بهمان، جمعیت کشور اینطور میشود و آنطور!
جالبتر اینکه قلیل کنشها و تصمیماتی هم که در این مسیر اتخاذ شده، بیشتر شبیه یک کنش برای از سر باز کردن مسئولیت توسط یکی از نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار بوده تا اینکه سیاستی کلان و گرهگشا باشد و ما را از این باتلاقی که سالهاست در آن گرفتاریم و مدام در آن بیشتر فرو میرویم، نجات دهد. باری امیدوارم این آخرینباری باشد که از بحران جمعیت و چشمانداز نامطلوب جمعیتی کشور مینویسم و عدد و رقم ردیف میکنم و دفعه آینده، همینجا و لابهلای همین خطوط بنویسم که با اجرای فلان سیاست و تصمیم، نرخ فرزندآوری و میزان ازدواج و خلاصه تمام مسائلی که بر روند افزایش جمعیت کشور تاثیر مثبت میگذارند، اینطور رو به بهبود گذاشتهاند و میتوان به آینده امیدوار بود.
به بهانه یک عزل و یک رویه
اصلا چه شد این روزها و لحظاتی که همه مبهوت تصمیمات شورای نگهبان هستند و همهچیز حتی کرونا و سایر مشغولیتها و دغدغههای روتین را فراموش کردهاند، ما دست روی مساله جمعیت گذاشتهایم و پیگیر این موضوع مهم شدهایم؟ بههرحال اگر دغدغه ما مردم و مشارکت هستند، حتی در همین دعواها و جدلهای انتخاباتی، باید مردمی باشند و جمعیتی وجود داشته باشد که هم چرخ این مملکت بچرخد و هم تا چند سال آینده در فرآیندهای سیاسی و... شرکت کنند. پس، قبل از هر بحث و جدلی، نیروها و عناصری هستند که این کشور را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... پیش میبرند. ماجرای ما و این جملات و گزارش (بعد از گزارشها و مقالات متعددی که پیش از این درباره جمعیت نوشته بودیم) از یک تغییر و تحول در وزارت بهداشت آغاز شد.
چند روز پیش، سعید نمکی، وزیر بهداشت، در نامهای خطاب به محمداسماعیل اکبری، مشاور عالی خود، او را از این سمت برکنار کرد. نمکی در این نامه از اظهارات و موضعگیریهای اکبری در حوزه جمعیت انتقاد کرد و در بخشی از آن نوشت: «در کشاکش نفسگیر کرونا، با خزانه تهی و امواج سنگین بیماری نیز بارها اظهارنظرهایی فرمودید که سربازان و افسران خط مقدم این نبرد احساس کوچکشماری کردند و با دلشکستگی گلهمند شدند.
آنچه اینجانب از جایگاه مشاور محترم درک میکنم این است که انتظار میرود: ١- به فردی که از وی درخواست کرده، مشورت میدهد. ۲- مستقیما و بدون هماهنگی با دستگاههای دیگر مکاتبه نمیکند. ٣- برای کسی ابلاغ نمیزند. ۴- لیست مدعوین را برای رعایت جنبههای مختلف با وزیر مشورت میکند. ۵- اگر نقطهنظرهای وزیر را قبول نداشت و یا مشورتهایش به هر دلیل مصلحتاندیشانه رعایت نشد، از جایگاهی که دارد، کنارهگیری میکند ولی اگر قرار بود در این مسند بماند، در هیچ جایگاه رسمی و غیررسمی، خلاف سیاستهای آن وزارتخانه مصاحبه و اظهارنظر نمیفرماید. بارها گفتهام مقوله جمعیت باید در سطح کلان و توسط همه دستگاهها حمایت و هدایت شود و ما سهمی مشخص و سقفی معین داریم. جنابعالی سعی داشتید ما و شخص جنابعالی محوریت همهچیز باشیم ولی اینجانب بهعنوان عضوی از دولت محترم میدانم که محدوده جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما در این وزارتخانه و حیطه تاثیرگذاریمان در امر جمعیت تا کجاست. لذا جهت پرهیز از سایه هرگونه کدورت بیشتر بر دوستی و برادری دیرینه صلاح میدانم بیش از این جنابعالی از این عنوان که در کسوت مشاور عالی کسی که دیدگاهها و عملکرد همکارانش ذهن و روح و جایگاه شامختان را میآزارد، در زحمت نباشید و بتوانید آسودهتر و بیپرواتر در محافل علمی و فرهنگی به نقد بپردازید.»
بعد از این ماجرا، امواج مختلف رسانهای هم در حمایت از نمکی و نفی اظهارات و اقدامات اکبری و هم برعکس صورت گرفت و به قولی هرکسی از ظن خود همراه یا منتقد این اتفاق شد. محمداسماعیل اکبری هم البته بیکار ننشست و در نامهای نسبتا طولانی، خطاب به نمکی نوشت: «بنده و شما بیش از یک سال یکدیگر را ندیدهایم و بهعلت اقدامات شما و دوستانتان، اینجانب بیش از ۱۵ ماه است که به وزارت بهداشت نیامدهام؛ چراکه هیچ امکانی از سوی وزارت متبوع در اختیار نداشتم و من اقدامات خویش را در بیرون از وزارتخانه انجام میدهم و پیگیری میکنم. بنده بهعنوان مشاور عالی وزیر، نماینده تامالاختیار وزیر در موضوع جمعیت و بهگفته خودتان مدیر پروژه ملی جمعیت(!)، ریالی بودجه و حداقلی از امکانات را در اختیار نداشتم و هیچ تخصیص اعتباری صورت نپذیرفت؛ البته موضوع به همینجا منتهی نشد و جنابعالی و دوستان از ماهها قبل از کرونا، اقدامات برنامهریزیشده مختلفی را برای شکستن و خستهکردن انجام دادید که اعجاب بزرگان، دوستان و آگاهان را برانگیخت و بنده بهدلیل عدم ایجاد حاشیه برای سیاستهای مظلوم کلی جمعیت و وزارت بهداشت و درمان و حفظ حرمتها سکوت کرده و میکنم. بیش از ۹۰ نامه رسمی تنها در موضوع جمعیت و مسائل مرتبط با آن در حیطه کاری وزارت بهداشت درباره عدم تطابق یا تضاد عملکرد حوزههای مختلف وزارتخانه با سیاستهای کلی جمعیت خدمت شما نوشتم که آخرین آن بهشماره ۸۰۴/۱۰۲د در تاریخ ۱۱/۲/۱۴۰۰ بود که متاسفانه همچون موارد قبلی، مورد عنایت قرار نگرفت و نتیجه مثبتی حاصل نشد.
جناب وزیر، رهبری مدظلهالعالی در کلامی فرمودهاند: «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد، این مساله جمعیت است.»، حال آیا کوتاهیهای متعدد، سنگاندازیها و بعضا عنادورزیها در این موضوع در طول دو سال گذشته، توصیفات شما پیرامون رابطهتان با رهبری را تایید میکند؟! آیا گزارشهایی که در این زمینه ارسال داشتهاید با حقیقت عملکردتان همخوان است؟ آیا اینکه وزارت تحت امر شما نمیخواهد سهم خود را در حل معضل جمعیت برعهده بگیرد، غصهای بر غصههای رهبر انقلاب نمیافزاید؟ اینجانب بهعنوان مشاور سابق شما از این کمکاریها و سنگاندازیها به پیشگاه باریتعالی توبه میکنم.»
خلاصه اینکه در این شرایط بغرنج در نظام بهداشت و درمان کشور، وزیر بهداشت و مشاور عالی این وزارتخانه، آن هم در ماههای پایانی دولت، گویی به جان هم افتادهاند و پته یک دیگر را روی آب میریزند. طوری که نه میتوان جانب این را گرفت و نه جانب آن، مثل همیشه! اما آیا واقعا مساله جمعیت و تصمیمگیری در ارتباط با آن، این مقدار سخت یا ساده است؟ دقیقا وضعیت جمعیتی کشور چیست و برای بهبود اوضاع چه باید کرد؟ این گلایهورزیها و عزل و نصبها و جنگ و جدالها، جای راهکار مینشینند و مساله را حل میکنند؟ روزانه چند صد نفر آدم جان خود را بهدلیل ابتلا به کرونا از دست میدهند، سالانه چند هزار نفر با سقط غیرقانونی و قانونی جنین به این بحران جمعیتی موجود دامن میزنند، میلیونها زوج نابارور در کشور زیر بار بیتوجهی نظام بهداشت و درمان و دولت قید بچهدار شدن را میزنند و... آنوقت آنهایی که باید به وضع موجود رسیدگی کنند و بعد از سالها دغدغه و نگرانی نسبت به وضع جمعیتی کشور گزارش اقداماتشان را ارائه کنند، به سروکله هم میزنند. البته اشکالی هم ندارد، در سیکل و جریانی که روشها همیشه بر همین مدار بوده و شاهد جدال و گلایهگذاری بین وزیر و رئیس و مدیر و... بودهایم و حتی در مسالهای مثل کرونا که تمام هم و غم کشور بر آن متمرکز است، هیچ هماهنگی و جدیت و عزمی دیده نشده و نمیشود، این اتفاقات طبیعی است و امید باید به آینده بست؛ شاید تغییری ایجاد شود. ما هم به رسالت خود عمل کنیم و با کنار هم قرار دادن برخی آمار و اطلاعات حداقل در حد فهم و اطلاع مخاطبان، کاری کنیم شاید کسی گوشش بدهکار شد و شاید تصمیمی گرفته شد و از این بنبست موجود خارج شدیم.
چه کردیم و چه باید بکنیم؟
اینکه برای مساله جمعیت و بهبود وضعیت موجود (طبق ادعاها و برخی آمار) چه کردهایم و چه باید بکنیم، فکر میکنم مشخص باشد. چه کردهایم را که میتوانیم در برخی اظهارات و تصمیمات ببینیم و درباره آن گپ بزنیم، اینکه چه باید بکنیم هم که اظهر منالشمس است. درکنار مسائل فرهنگی و سبک زندگی، عمده دلایل عدم فرزندآوری و عدم تمایل خانوادهها برای بچهدار شدن، مربوط به مسائل و مشکلات اقتصادی و معیشتی است. مادامی که خانوادهها، به حد کفایتی از توان اقتصادی و معیشتی نرسند، به فرض وقوع ازدواج و...، تمایل زیادی به فرزندآوری و حداقل تعداد بالای فرزند نشان نمیدهند و این مساله هم نیاز به کار پژوهشی زیادی ندارد و کاملا عیان و مشخص است. برخی طرحها و مصوباتی هم که تعیین و تدوین میشوند، متاسفانه تغییرات شگرفی در این امر ایجاد نمیکنند و بیشتر شبیه شوآف و نوعی شانه خالی کردن از مسئولیتهای اصلی است یا در بهترین حالت مسکنی برای عبور از وضع موجود هستند.
برای مثال، در قانون بودجه ۱۴۰۰ حدودا ۷ ماده برای مسائل خانواده و جمعیت درنظر گرفته شده است. حمایت از درمان و پوشش ۹۰درصدی بیمه درمان ناباروری، تاسیس و تکمیل خوابگاههای متاهلی، افزایش مبلغ وام ازدواج، تخصیص سهام یک میلیونی فرزندآوری، وام فرزندآوری، وام خرید و ساخت و اجاره مسکن و... بخشی از تسهیلاتی است که در بودجه موردتوجه قرار گرفته است. در حوزه جمعیتی هماکنون هیچ قانونی که قابلیت اجرا داشته باشد، نداریم. به همین خاطر مصوبات بودجهای، نظیر همانهایی که عنوان شد، هرساله اهمیت کوتاهمدت دارد و میتواند بهصورت مقطعی و نه بلندمدت اثرگذار باشد. سهام یکمیلیونی، بحث تکمیل و احداث خوابگاههای متاهلی و... از این دسته هستند.
از آن طرف تصمیماتی نظیر تامین بودجه درمان ناباروری هم باتوجه به تجربیات گذشته، به مقصد نمیرسند و مبلغ این موضوع در جایی غیر از ناباروری هزینه میشود. بودجه درمان ناباروری سال گذشته ۲۰۰میلیارد تومان بوده که تمام آن هم به ناباروران اختصاص پیدا نکرده است و طبق گزارشهای خود مسئولان وزارت بهداشت و مرکز پژوهشهای مجلس کمتر از ۲۰تا ۳۰درصد این بودجه برای درمان ناباروری هزینه شده است. این وضعیت موید آن است که در سیاستهای کلان جمعیتی، خصوصا در ظاهر امر نگرانیهایی وجود دارد، اما این نگرانیها یا بهحدی جدی نیست که تغییرات اساسیتر و تصمیمات اثرگذارتری را منجر شود یا اساسا در منظومه فکری مسئولان عالی و سیاستگذار و تصمیمگیر این حوزه، مساله جمعیت در اولویتهای کشور قرار ندارد و وضعیت آنقدرها هم وخیم نیست.
نمیدانم دفعه بعدی که از جمعیت خواهم نوشت، با چه مقدمه و چه بهانهای وارد گزارش خواهم شد. اما همانطور که ابتدای گزارش هم اشاره کردم، امیدوارم یکبار با یک خبر مثبت، یک گام روبه جلو و یک اقدام اثرگذار در اینباره شروع کنم.