علامه امینی دلداده حضرت امیر
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، زنده یاد آیت الله حاج شیخ عبد الحسین تبریزی نجفی معروف به علامه امینی و صاحب الغدیر (در سال ۱۳۲۰ق، ۱۲۸۱ش) در شهر تبریز دیده به جهان گشود.
عبد الحسین، از همان آغاز عمر، فردی ممتاز می نمود. مادرش می گوید: شیر دادن من به فرزندم، عبد الحسین، با شیر دادن به دیگر فرزندانم فرق داشت. زیرا هرگاه می خواستم به وی شیر دهم، گویی نیرویی مرا وا می داشت كه وضو سازم و با وضو، سینه در دهانش بگذارم! (یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت، ص۳، ۱۲ تیر ۶۷، اظهارات دکتر محمدهادی امینی)
عبد الحسین تحصیلات علوم دینی را در زادگاه خود آغاز و سپس در نجف اشرف، نزد بزرگانی چون میرزای نائینی و آقا سید ابو الحسن اصفهانی تكمیل كرد و با تلاش خستگی ناپذیری كه داشت خیلی زود به مقام والای اجتهاد رسید.
پس از آن مستمراً در موضوعات گوناگون فقهی، كلامی، تفسیری و تاریخی دست به پژوهش زد كه حاصل آن، به صورت تالیفات گرانسنگی چون "شهداء الفضیلة" و "الغدیر" در اختیار ماست. حضور ذهن بسیار، انس شدید به مطالعه، علاقه وافر به تحقیق، همراه با شخصیت و منش والا را، از خصوصیات وی شمرده اند.
علامه تحقیقاتش را از كتابخانه حسینیه شوشتری ها (تنها كتابخانه عمومی وقت نجف) آغاز كرد كه هزاران كتاب چاپی و خطی داشت. روزها به كتابخانه مزبور می رفت و از آنجا كه ساعات محدود كار كتابخانه، عطش سیری ناپذیر وی برای پژوهش و تحقیق را فرو نمی نشاند، كتابدار را راضی كرده بود كه هنگام رفتن، در به روی او ببندد و او را با كتاب ها تنها گذارد. كتابدار، پس از تعطیل كتابخانه، در را به روی امینی قفل می كرد و او بین كتابها غوطه می خورد و غرق در مطالعه می شد.
مرحوم حجة الاسلام حاج سید كاظم حكیم زاده (از دوستان نزدیك علامه امینی و كتابدار كتابخانه ایشان در نجف اشرف) نقل كرد كه امینی می گفت: «آن وقت ها، در نجف نه پنكه بود و نه وسایل سرد كننده دیگر. در آن شرایط سخت، من هر روز برای مطالعه به حسینیه شوشتری ها می رفتم كه تعدادی كتب ارزشمند كهن در آن یافت می شد. زمانی كه كتابخانه تعطیل می شد به كتابدار می گفتم : مطالعه من هنوز تمام نشده است. تو می خواهی بروی، برو؛ ولی اجازه بده من بمانم و مطالعه ام را دامه بدهم. او درب حسینیه را می بست و می رفت و مرا در كتابخانه تنها می گذاشت و من ساعت های دراز روی كتاب ها می افتادم و مطالعه می كردم و یادداشت بر می داشتم.
غرق شدن در مطالعه، مرا به كلی از گذشت زمان غافل می ساخت و تنها زمانی به خود می آمدم، كه می دیدم قالیی كه روی آن نشسته ام (از ریزش مداوم عرق) كاملا خیس شده و بدنم (همچون بیمار تب زده) از گرمای شدید فضای بسته كتابخانه، یك پارچه آتش می نماید! » و این در حالی بود كه امینی در فضای سرد تبریز پرورش یافته و مزاج وی هرگز با هوای داغ نجف سازش نداشت. (طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص۱۸۴-۱۸۵)
ویژگی بارز علامه در زندگی، سفرهای پر بارش به شهرهای مختلف كشورهای اسلامی (ایران، عراق، هند، عربستان، لبنان، سوریه و تركیه) بود كه به منظور مطالعه و یادداشت برداری از كتب شیعه و سنی (بویژه مآخذ خطی كهن) برای نگارش كتاب الغدیر و دیگر آثار وی صورت می گرفت و ضمن آن به گفتگو با استادان حوزه و دانشگاه، اصلاح و ارشاد مردم، تربیت اهل علم و تاثیر در آن و گاه نیز اقامه جماعت، ایراد سخنرانی برای توده مردم و نیز دانشگاهیان و ایجاد زمینه های فكری در مسائل مربوط به فلسفه حكومت در اسلام می پرداخت و پیام «غدیر» را منتشر می ساخت.
شاید بتوان مهمترین علت شکل گیری کتاب شریف "الغدیر" را در این خصوصیت علامه امینی دانست که وی براستی، دلباخته خاندان پیامبر (ص) بود و همه كسانی كه با او از نزدیک برخورد داشته اند به این امر گواهی می دهند.
جناب حكیم زاده اظهار می داشت: «امینی دائم الوضو بود و صبح ها هر روز به حرم حضرت امیر مشرف می شد و سپس به كتابخانه می آمد. افزون بر این، هر زمان نیز كه حاجتی داشت (یعنی دنبال مطلبی در كتابی می گشت و پیدا نمی كرد یا در جستجوی كتابی به این سو و آن سو پرسه می زد و نمی یافت) برای یافتن مقصود خود به مولا (علیهالسّلام) متوسل می شد و از رهگذر لطف مولا، مقصودش بر آورده می شد، فوراً عبا بر دوش می افكند و به قول خود «برای تشكر از مولا» به حرم می رفت و مواردی را من خود، شاهد بودم»
صدای گریه آن مرحوم در حرم حضرت امیر (علیهالسّلام) كراراً از حرم و رواق مطهر گذشته، به بیرون می رسید. زمانی كه وی در یكی از سفر های ایران، به نجف بازگشته و شب هنگام طلاب به دیدن ایشان آمده بودند و به همین مناسبت در منزل وی مجلس روضه ای بر قرار شده بود، همین كه شیخ عبد الوهاب كماشی در منبر با آن آوای ملكوتی و دلنشین شروع به خواندن خطبه شقشقیه كرد، صدای گریه آن بزرگوار بلند شد. چندانكه نوای كماشی و گریه عجیب امینی و دیگران، چنان شور و التهاب شگفتی به مجلس دست داد كه به قول حافظ : «محراب به فریاد آمد»! آیت الله سید مرتضی نجومی، كه از نزدیك، شاهد آن صحنه بوده، می گوید: هیچ گاه آن مجلس و طنین صدای گریه آن بزرگمرد را كه گریه ای مردانه و با صلابت بود فراموش نمی كنم»! این گریه ها و شورها مخصوص مجلسی خاص نبود؛ او همیشه در این سوختن ها و شور ها بود.
امینی گاه در هنگام مطالعه و تفحص در تاریخ، چنان امیر المومنین (علیهالسّلام) را مظلوم می دید كه با صدای بلند از بیرونی منزل به گریه می افتاد كه صدایش به اندرون منزل می رسید. حالت گریه و التهاب درونیش در ایام عاشورا و حضورش در مجالس روضه، بخصوص اگر روضه حضرت زهرا علیها السلام را می خواندند، كه دیگر گفتنی نیست. در روز عاشورا با پای برهنه به مجلس عزای حسینی (ع) در حسینیه بوشهری های نجف اشرف آمد و فرش را به كناری زده و روی زمین نشست و به مجرد نشستن، نهیب گریه اش بلند شد.
عشق و ایمان امینی به اهل بیت پیامبر، تنها در گریه بر مصائبشان خلاصه نمی شد؛ فراتر از این، به ترویج آیین پاک آنان كمر بسته بود. از دیدگاه او، اصولا تشیع، سرچشمه حقیقت بود كه بشریت در درازنای قرون به جستجوی آن همه جا سر زده و كمتر، یافته بود و می خواست زمینه ای فراهم آورد كه همگان، از زلال آن، سیراب شوند.
امینی طرحهایی برای جهان داشت كه دنیا را شیعه و علوی كند، دنیا را دانشگاه امیر المومنین (علیهالسّلام) كند و كتابخانه اش در هر كشوری شعبه ای داشته باشد و برای پیاده كردن این برنامه ها بسیار به مغزش فشار می آورد.
افتادن امینی به وادی نگارش "الغدیر"، داستانی شگفت و خواندنی دارد. خود او در پاسخ به این سوال كه : «چطور شد به تالیف كتاب الغدیر همت گماشتید؟» می فرمود: من مطالب فراوان و شخصیت های كم نظیری را مد نظر قرار دادم تا سر انجام به این نتیجه رسیدم كه تنها شخصیتی كه هر چه درباره او نوشته و گفته شود شایستگی آن را دارد، علی است و من مظلوم تر از وجود مقدس علی بن ابیطالب علیهم السلام سراغ ندارم. لذا رفتم مناقب و فضایل و پرونده او را از كتاب ها و منابع اخبار و احادیث در آورم و كتاب الغدیر را تالیف نمودم نیز می فرمود: وقتی می خواستم به رشته تالیف روی آورم، هرچه فكر كردم كه من چگونه وارد شوم و در چه زمینه ای صحبت كنم، از تالیف یا ترجمه و كتاب نویسی، درباره همه فكر می كردم، از بس كه فكر كردم خسته شدم.
یک روز به آستان قدس رضوی مشرف شدم و به ایشان توسل جستم كه من چه كنم و چه بنویسم؟
تمامی موضوعات و مباحث را به خاطر آوردم، هر مطلبی كه به ذهنم آمد دیدم خیلی كوچك است و ارزش قلمفرسایی ندارد. در این اثنا متوجه شدم كه من كتاب «الغدیر» را بنویسم.
رویکرد عالمانه علامه امینی در کتاب شریف الغدیر
رویکرد عالمانه و حائز اهمیت علامه امینی در کتاب شریف الغدیر این است که ایشان این کتاب را با هدف اثبات یکی از اساسی ترین مسائل اعتقادی و سیاسی تشیع، یعنی مساله «امامت و ولایت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالت بزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیاری، بانجام رسانده است که تعجب هر خواننده ای را برمی انگیزد.
می توان از ابعاد مختلفی در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفی تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهای منفی و تفرقه افکن، نقد شخصیتهای منفی، نقد نظریه های نادرست، نقد اجمالی، نقد تفصیلی و... اینها و مواردی از این قبیل برخی از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلی مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنی، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامی صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینی، شخصیت و عملکرد افرادی مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشه های افرادی مانند: ابن عبد ربه، ابن حزم اندلسی، عبدالکریم شهرستانی، ابن تمیمه، و رشید رضا و... را مورد نقد قرار می دهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعی آنها را به جامعه اسلامی بشناساند، تا کسی فریب سخنان غرض آلود آنان را نخورد. علامه امینی(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادی از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخی از پیشینیان اهل سنت می گوید:
«این بود نمونه هایی از یاوه سراییهای کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسی کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونه ها، توجه امت اسلامی به موجبات کینه توزی ها و دشمنی های آمیخته با روحیات گروهی دشمنان دغل باز اهل بیت (ع) و دنباله رویهای متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگی از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشته های آلوده مانند باطل گرایان و گمراهان شتابزده ای که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتی خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را می رسد که پیرامون مطالب موهن و بی اساس و نسبتهای ناروای آنان تحقیق بعمل آورد.” (الغدیر، ج 3، ص 248 و ترجمه فارسی، ج 6، ص 68.)
مرحوم امینی، شخصیت و افکار شمار زیادی از اینگونه افراد را با شیوه ای کاملا تحقیقی و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونه ای که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهای نیرومند علامه امینی را بر نوشته های خود می دیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانی می کردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهی است و «امینی» بمنزله آموزگاری که بهترین نوع «نقد» را به انسان می آموزد. رسم مرحوم امینی(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمی که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینی پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمی کند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار می سازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
علامه امینی، در نقد آثار، شخصیتها و نظرات نادرست، دارای اصول و ویژگیهای خاصی است. برخی از آن ویژگیها عبارت است از:
الف: خستگی ناپذیری
صاحب «الغدیر» کار خود را در نقد، بر پایه صبر و بردباری و متانت، بنا نهاده است و سعی او بر آن است تا مساله مورد نظر را بصورت جامع و با همه ابعاد و زوایای آن، نقد و بررسی کند و هیچ گاه در انجام رسالتی که در جهت بیان حقایق بر عهده دارد، احساس خستگی نمی کند. بعنوان نمونه بنگرید به نقد و پاسخ ایشان به «عبدالله قصیمی» در بحث «سلسله دروغگویان و حدیث سازان»
«قصیمی» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغ سازی می کند، می گوید: «و در میان اهل سنت، کسی که متهم به دروغ سازی به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن... باشد وجود ندارد.”(الغدیر (ترجمه فارسی)، ج 10، ص 10.)
علامه امینی در پاسخ به ادعای قصیمی، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنت به حدیث سازی و دروغ پردازی آنها اعتراف و تصریح کرده اند را ذکر می نمود، برای اثبات بی اساس بودن ادعای آقای «قصیمی” کافی بود، ولی ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغ پردازی اشتغال داشته اند.
مرحوم امینی، هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیری از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام می برد که به دروغ سازی این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشته اند». (بنگرید به الغدیر (ترجمه فارسی)، ج 10، ص 113 -116.)
ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت
«ایشان در تمامی موارد، نقدهای خود را بر منابعی استوار ساخته اند که مورد قبول مخاطبان اصلی «الغدیر» یعنی اهل سنت، است و بر این اساس، باب هر گونه بهانه جویی را بر حریف بسته است.”
ج: رعایت ادب علمی
مؤلف «الغدیر» در نقد اندیشه ها و افکار دیگران، همواره از متانت و ادب علمی سود می جوید و هرگز سخنان یاوه و بی اساس دروغ پردازان، قلم او را از صراط مستقیم اعتدال خارج نمی سازد.
د: امانت در نقل
وی در نقدهای خود می کوشد تا نخست، سخن طرف را نقل نموده و آنگونه که مقصود خود نویسنده آن است به طرح سخن او بپردازد، بدون آنکه هیچ گونه دخل و تصرفی در آن روا داشته باشد و آنگاه به نقد آن می پردازد.
ه: پاسخ کامل به شبهات
در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ می دهد، حسن این اقدام این است که موجب می شود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه و نیز حقانیت پاسخ های صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جای هیچ گونه شک و تردیدی برای او باقی نماند.
این موارد تنها بخشی از رویکرد عالمانه و تتبع حایز اهمیت علامه امینی در کتاب شریف الغدیر بود که هنوز آنچنان که باید به این کتاب شریف پرداخته نشده است.
علامه، در واپسین سالهای حیات، از فرط مطالعات بیوقفه و پیگیر خویش، اسیر بستر بیماری گردید، بیماری و بستریشدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از کشور هم مفید واقع نشد. روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ ه ق (برابر با ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی) هنگام اذان ظهر، در تهران دارفانی را بدرود گفت. زمانی که چشم از جهان بر میگرفت، زبانش به این کلمات مترنم بود که: «اَللَّهُمَّ هَذِهِ سَکَرَاتُ الْمَوْتِ قَدْ حَلَّتْ فَاقْبِلْ اِلَیَّ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ وَ اَعِنِّی عَلَی نَفْسِی بِمَا تُعِینُ بِهِ الصَّالِحِینَ عـَلَی اَنْفُسِهِمْ...؛ بار خدایا! این لحظه سکرات مرگ است که فرا رسیده است، پس با وجه بزرگوارت به من رو کن و مرا بر نفسم کمک فرما، آنگونه که صالحان را بر نفسشان کمک مـیکنی.”(یادنامه علامه امینی، ضمیمه روزنامه رسالت، ص۵، اظهارات دکتر محمدهادی امینی.)
در ساعات آخر، مناجات خمسه عشر امام سجاد (علیهالسّلام) را بر لب داشت و چون فصل مربوط به مناجات تائبین را به پایان رساند، دارفانی را وداع گفت روحش شاد ویادش گرامی باد.
حاج آخوند
روحش شاد
خداوند او را با اهلبیت محشور فرماید