تهران و دوشنبه؛ نگاهی به پیوندهای فرهنگی دو کشور مهم آسیا
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آسیای مرکزی یکی از مناطق بالقوه استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران است. این منطقه با کشورهایی چون قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان، پیوندهای تمدنی مهمی با ایران فرهنگی دارد و در نقشه ایران فرهنگی و کشورهای حوزه تمدنی نوروز (کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند) قرار میگیرد. بسیاری از این مناطق در گذشتههای دور در حوزه تمدنی ایران قرار میگرفتند و هنوز هم شهرهای عمده این منطقه نامهای ایرانی دارند و نام این مناطق در ادبیات کلاسیک ایران با ابیاتی نظیر lاگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را * به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» و همچنین در فرهنگ عامه ایران بسیار به چشم میخورد.
آسیای مرکزی از قدیم به عنوان یکی از مناطق اصلی جاده ابریشم محسوب میشد و اکنون نیز میتواند به عنوان یک شاهراه تجاری مهم مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین اتحاد استراتژیک با این کشورها فواید بسیاری برای کشور خواهد داشت. اشتراکات فرهنگی ایران با این کشورها قطعاً زمینه ساز پیوندهای سیاسی نیز خواهد بود. اشتراکاتی که پس از انقلاب سرخ شوروی و با برنامهریزیهای سردمداران کشور شوراها، سعی و تلاش بسیاری در نابودی و فراموش آنها شد و البته آنها در این راه ناموفق بودند.
عمده کشورهای این منطقه به همراه چین و روسیه سازمان همکاری شانگهای را نیز تشکیل دادهاند. سازمان شانگهای برای همکاریهای چندجانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی به سال ۱۹۹۶ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایهگذاری شد و بعدها ازبکستان هم به این جمع پیوست.
از میان کشورهای این منطقه تاجیکستان به دلایلی فرهنگی اهمیت بسیاری دارد. تاجیکستان هرچند کوچکترین کشور این منطقه است، اما بهرحال عمده اهالیاش مسلماناند و فارسی زبان. همچنین تاجیکها در دو شهر مهم و باستانی ازبکستان یعنی سمرقند و بخارا هم حضور دارند و در این شهرها نیز به فارسی صحبت میکنند. تاجیکستان با افغانستان، ازبکستان، قرقیزستان و چین مرزهای مشترک دارد و از این نظر نیز میتواند پایگاه خوبی برای فعالیتهای اقتصادی ایران باشد.
پیوندهای فرهنگی ایران و تاجیکستان ریشه در دوران باستان دارد. پیوندهایی که حتی با انقلاب سرخ نیز قطع نشد. پس از شکلگیری شوروی و بویژه در دوران زعامت استالین، برای یکدست سازی فرهنگی، فرهنگ عامه، زبانهای بومی و باورها و آیینهای مردم مناطق تحت سلطه نظام شوراها، به شدت محدود شد و هنرمندان، نویسندگان و پژوهشگرانی که فرهنگ عامه و زبان بومی را دستمایه آثار خود قرار میدادند به شدت سرکوب و پاکسازی شدند. پس از استقلال این کشورها از شوروی بود که دوباره مردم به سرچشمههای فرهنگی خود روی آوردند.
با این اوصاف اما در زمان سیطره شوروی نیز ارتباطات فرهنگی تاجیکستان با ایران قطع نشده بود. ابوالقاسم لاهوتی که از تودهایهای فراری بود در تاجیکستان شوروی مدتی سمت وزارت فرهنگ و هنر را برعهده داشت و در کانون نویسندگان شوروی نیز عضو هیات رییسه و معاون ماکسیم گورکی بود و همو بود که زبان فارسی را در تاجیکستان زنده نگاه داشت.
همچنین در همین دوران شاعرانی چون بازار صابر (درگذشته به سال ۲۰۱۸) میزیستند که ایران را قبلهگاه تاجیکان میدانستند. شاعران مردمیِ پیش از فروپاشی شوروی سابق بود و بعد از آن نیز نماینده مجلس شد اما در نهایت به خاطر دیدگاهش که ایران را قبله تاجیکان میدانست، به زندان افتاد.
اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان در آغاز دهه ۷۰ شمسی، جمهوری اسلامی ایران از نخستین کشورهایی بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت و به تاسیس سفارتخانه در دوشنبه اقدام کرد. این کنش سیاسی ایران به دلیل پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک دو کشور طبیعی مینمود. پس از استقلال متاسفانه تاجیکستان دچار جنگ داخلی شد که پنج سال طول کشید. جمهوری اسلامی ایران تلاش بسیاری کرد تا طرفهای درگیر به گفتوگو و صلح اقدام کنند، اما تلاشهای دیپلماتیک ایران به جایی نرسید.
متاسفانه به دلیل عدم شناخت برخی از سیاستمداران و همچنین رایزنان فرهنگی ایران از شرایط تاجیکستان پس از استقلال روابط سیاسی دو کشور از آن تاریخ تاکنون همواره با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده و سردی روابط همیشه بر گرمای آن چربیده است، شرایطی که تاکنون نیز ادامه پیدا کرده و دوری این دو کشور را علیرغم تاریخ، زبان و فرهنگ مشترک موجب شده است.
ایران و تاجیکستان به همدیگر نیاز دارند، بنابراین ضرورت گفتوگو میان دو کشور وجود دارد. برای شکلگیری این گفتوگو ایران باید به توانمندسازی تاجیکستان فکر و اقدام کند. تاجیکستان به سرمایهگذاریهای ایران نیاز دارد و ایران نیز تاکنون پروژههای اقتصادی و عمرانی مهمی را در این کشور راهاندازی کرده است. تاجیکستان منابع مهمی از اورانیوم را دارد و همچنین عضوی از سازمان همکاریهای شانگهای است. ایران همیشه علاقهمند به عضویت کامل در این سازمان بوده است، اما پیش از این تاجیکستان با این عضویت مخالف بود. اما گویا بالاخره در تازهترین اجلاس شانگهای در پایتخت تاجیکستان، سند عضویت کامل و دائم ایران در این سازمان تایید شد. شکی نیست که حضور در این سازمان و همچنین گرمای روابط با کشورهای منطقه، از آسیبهای تحریمهای ظالمانه نظام استکبار جهانی علیه ملت ایران خواهد کاست. تحریمهایی که همیشه توسط غرب بر ایران تحمیل شده و کنشهای سیاسی سردمداران غرب نیز نشان داده که گفتوگو با آنها برای رفع تحریمها اثر چندانی نخواهد داشت.
اینکه حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم رییسی به عنوان رییس جمهور جدید ایران در نخستین سفر خارجی خود به دعوت امامعلی رحمان به تاجیکستان سفر کرده را باید به فال نیک گرفت. با توجه به نگاه متفاوت دولت جدید در حوزه سیاست خارجی قطعاً این سفر برکات بسیار مهمی را در روابط دو کشور به همراه خواهد داشت. به نظر پس از این سفر باید روابط فرهنگی دو کشور نیز در مسیر تازهای پیگیری شود. ضرورت دارد که یکی از چهرههای برجسته دیپلماسی فرهنگی کشور که شناخت کاملی از فرهنگ و سیاست نزد تاجیکها دارد در سمت رایزنی فرهنگی ایران در تاجیکستان به کار مشغول شود تا زمینههای نزدیکی دو کشور بیش از پیش فراهم شود. اگر اتحاد سیاسی بر اساس پیوستهای فرهنگی با کشورهای منطقه (بویژه دو کشور فارسی زبان تاجیکستان و افغانستان) انجام شود، روابط برد – برد را برای ایران به همراه خواهد داشت. امری که متاسفانه در دو دولت قبلی هیچ توجهی به آن نشد.
قطعاً یک علت عمده دوری دو کشور ایران و تاجیکستان و سردی روابط، استعمار و کشورهای پادوی استعمار در منطقه هستند. کشورهایی که اسلام تکفیری رادیکال را تایید کرده و اسلام رحمانی تبلیغ شده توسط جمهوری اسلامی ایران را که حمایت از مستضعفان منطقه و جهان را از اولویتهای خود میداند، برنمیتابند. تبلیغات منفی و سو این کشورها علیه ایران در میان تاجیکها که معمولاً با پیوستهای اقتصادی مهم نیز همراه میشود، نقش مهمی را در دور شدن این کشور از ایران داشته است. (نگاهی به روابط گسترده تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی با عربستان در این یکی دو دهه اخیر، بسیاری از مسائل را اثبات میکند. روابطی که متاسفانه ممکن است باعث رشد جریانهای تکفیری در این منطقه شود. این کشورها همیشه مستعد رشد گروههای تکفیری بودهاند.) در چنین وضعیتی نقش رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان اهمیتی بیش از پیش مییابد. بنابراین ضرورت دارد که در مسئله دیپلماسی فرهنگی یک بازنگری جدی شده و بویژه شخص رایزن فرهنگی ایران در تاجیکستان با دقت نظر بالایی انتخاب شود. کشور ما (بویژه از پس از پایان ماموریت سیدعلی موسوی گرمارودی در تاجیکستان) مدتهاست که از انتخاب نادرست رایزنهای فرهنگی در این کشور مهم آسیای مرکزی ضربه خورده است.