فرهنگ سیاه آمریکایی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مرغ باغ ملکوتی که خداوند متعال در روح او دمید تا نامش انسان شود و مسجود ملائکه گردد. با فرهنگ سیاه آمریکایی به نام بلک فرایدی یا همان جمعه سیاه، کارش به جایی می رسد که به همنوع خود حمله ور می شود و حتی به او آسیب می رساند تا به خیال خود مشتی بیشتر از متاع دنیا نصیبش گردد و پیروز این نبرد پوشالی باشد.
جمعه سیاه
بلک فرایدی یا جمعه سیاه هرساله به یک روز پس از تاریخ جشن شکرگزاری در آمریکا گفته میشود. جشن شکرگزاری یا روز شکرگزاری خود جشن و تعطیلاتی رسمی در ایالات متحده است که در آخرین پنجشنبهی ماه نوامبر برگزار میشود؛
اولین روز پس از جشن شکرگزاری، در فرهنگ آمریکایی بهعنوان روز شروع فصل خرید کریسمس شناخته میشود. این فرهنگ از سال ۱۹۵۲ شروع شد؛ اما استفاده از نام بلک فرایدی برای روز مذکور از دهههای اخیر بهشهرت رسید. در روز جمعه سیاه، بسیاری از فروشگاهها در سرتاسر ایالات متحده محصولات و کالاهای خود را با تخفیفهای بسیار زیاد میفروشند و زودتر از روزهای عادی فروشگاه را باز میکنند و حتی برخی اوقات، فروشگاهها از ساعتهای پایانی روز شکرگزاری آمادهی خدمترسانی به مشتریان هستند. همین فرایندها و تمایل شدید مردم به خرید در بلک فرایدی باعث شد برخی از ایالتهای آمریکا همچون کالیفرنیا، روز پس از شکرگزاری را هم به فهرست تعطیلات رسمی خود اضافه کنند.
تاریخچه
در گذشته، قانونی نانوشته بین حسابداران رایج بود. که در ترازنامههای خود، اگر صورت سود و زیان آنان منجر به ضرر میشد؛ از جوهر قرمز استفاده میکردند. استفاده از جوهر قرمز رنگ، تنها جهت نمایانتر شدن ضرر در بیلان بود. اما اگر صورت سود و زیان به سود میانجامید، از جوهر مشکی استفاده میشد. در اوایل دهه ۶۰ میلادی، حسابداران همیشه فردای روز عید شکرگزاری، حسابهای خود را مشکی رنگ میدیدند. این روز سرآغاز موج سود و خریدهای پیش از عید به حساب میآمد. از این رو بین خود، آن را «بلک فرایدی» به معنای جمعه (جوهر) مشکی نامگذاری کردند.
یکی دیگر از وجوه این نام گذاری مربوط به سال ۱۹۶۱است.که پلیس فیلادلفیا پنسیلوانیا، و راچستر نیویورک به خاطر شلوغی و ترافیک خیابانها در این روز، آن را بلک فرایدی خواندند. به نظر کارشناسان روابط عمومی آن دوران، استفاده از عبارت بلک فرایدی یا جمعه سیاه کاربرد مناسبی نبود. چراکه کلمه «سیاه» نشان دهنده رویدادی بدشگون است. آنان به رسانهها و مردم پیشنهاد کردند، بهجای «جمعه سیاه» یا «شنبه سیاه» از عباراتی مثل «جمعه بزرگ» یا «شنبه بزرگ» استفاده کنند. اما این عبارات معادلسازی شده نیز عمر چندانی نداشتند.
مصرف گرایی
در سال 1907 نویسنده آمریکایی "سایون ان. پاتن"، در کتاب "مبانی جدید تمدن" فرهنگ مصرفگرایی را کلید میزند و مینویسد «جامعه، از این پس نباید به مهار آرزوها و خواستههای شهروندان بپردازد و آنان را چون گذشته به صرفهجویی و قناعت فرا بخواند؛ بلکه بر عکس، باید آنان را تشویق و تحریک به مصرف بیشتر کند و از آنها بخواهد که برای مصرف بیشتر خود، کاری بیشتر انجام دهند؛ "مصرف بیشتر با تلاش بیشتر" این امر، جامعه را به سوی وفور و رفاه میبرد». این رویکرد مصرفی در غرب که در پی تولید انبوه، اجتنابناپذیر مینمود بعدها و در سالهای اخیر به "جنون مصرف" تبدیل شده و منجر به جایگزینی ارزشها از اخلاقیات و تعالی انسانی به بازار، عرضه و تقاضا گردید. جامعه مصرفی غرب امّا، اندک اندک جای پای خود را در سایر کشورها نیز باز کرد و مظاهر فریبنده آن با استفاده از ابزارهای پیشرفته رسانهای و تأثیر بر جوامع اطلاعاتی، تبلیغ شده و به نفوذ در فرهنگها و تمدنها همت گمارد به گونهایکه امروزه تقریباً در همه نقاط جهان آثار و رگههای مصرفگرایی غربی مشاهده میشود. (صفری ابراهیم، اقتصاد مصرفی یا مصرف اقتصادی؟)
در واقع میتوان گفت پایه اصلی شکل گیری جمعه سیاه، فرهنگ سیاه آمریکایی است که در آن ترویج مصرف گرایی می شود و مردم را به هر طریق ممکن به مصرف بیشتر که همان خرید بیشتر است دعوت می کند. این نوع اقدامات، نیاز کاذب در افراد ایجاد کرده و برخی صرفا به دلیل تخفیف خوب، بعضی کالاهایی که شاید در طول سالها مورد استفاده قرار ندهند، خریداری میکنند. دلیل اصلی این نگرش، تغییر ارزشها و الگوها و اهمیت یافتن وجوه مادی زندگی است، نوعی تفکر فردگرایانه، مادینگر و لذت جویانه که آسایش جسمانی و رضایت و شادی را به خرید و مصرف کردن پیوند میدهد و شادی و خوشبختی بیشتر در مصرف بیشتر معنا میگردد.
طبقه متوسط
موضوع دیگری که در شکلگیری جمعه سیاه نقش دارد وضعیت اقتصادی بسیاری از مردم آمریکا است.که می توان آن ها را طبقه متوسط جامعه آمریکایی دانست. چرا که برخلاف بسیاری از فیلم های هالیوودی که تصویر رویایی از جامعه آمریکا نشان می دهند. بسیاری از مردم وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند. و این امر را به وضوح می توان در جنبشی که در سالهای گذشته تحت عنوان جنبش ۹۹ درصدی در امریکا شکل گرفت دید.
برای همین هم بلک فرایدی فرصت مناسبی است برای کسانی که توانایی مالی آنچنانی ندارند تا بتوانند خریدهای خود را انجام دهند. البته در این روز شرکتها سود بیشتری میبرند، چون در یک روز فروش بسیار خوبی دارند و این سیاست آمریکا است.
ورود فرهنگ غربی به ایران
آنچه که از همه مهمتراست خطر نفوذ بیش از پیش فرهنگ های غربی به سرزمین متمدن ایران زمین است، سرزمین کهنی که خود دارای بالاترین ارزشهای ایرانی اسلامی است. جعفر بای، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی با اشاره به اینکه فرهنگ نجاتبخش است و همه در تلاش هستند تا فرهنگ خود را برای بقا، توسعه دهند، میگوید: جمعه سیاه یا بلک فرایدی که در دهه اخیر وارد کشور شده، هیچ وجه اشتراک، روند تاریخی معنادار و هدفمندی با تمدن و فرهنگ ما ندارد. البته فرهنگ ما جوابگوی این چنین مراسمهایی است، ولی متولیان امر مناسک فرهنگی و اصیل خودمان را عرضه نکردند. خرید از حراجی برای همه شاید لذتبخش باشد، اما آیا در فرهنگ ما خرید در ایام نزدیک نوروز که بیشتر مغازهها کالاها را با تخفیف ارائه میدهند، وجود ندارد؟
وی با بیان اینکه نهادهای فرهنگی و آنها که باید خوراک فرهنگی جامعه را تأمین کنند، هدفمند نبوده و در تعطیلی به سر میبرند، میافزاید: تکثر نهادهای فرهنگی خوب است، اما آنچه فرهنگسازی را با مشکل مواجه کرده است، همسو نبودن نهادها برای ارائه مدل فرهنگی مناسب است. فرهنگ بیگانه با شکلی لوکس و جذاب به مخاطب عرضه میشود و با توجه به ذائقه انسان و تمایل به زیبایی، این نوع فرهنگ در وجود افراد رسوخ میکند. جوانی که نیازمند آشنایی با فرهنگ بومی است و باید نحوه خرید مناسب و کالای مورد نیاز را بداند، در بازار پرفریب موجود با فرهنگهای عجیبی که از سوی غرب عرضه میشود، روبهرو میشود. وقتی فرهنگ اصیل ایرانی را به درستی معرفی نکردیم، نمیتوانیم جلوی جوانان را بگیریم که چرا به این فرهنگ نامتعارف روی آوردید. یا اصلا برای چه چنین مراسمی میگیرید و در روزی خاص خرید میکنید.
فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی
در فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی انسان در مصرف محدود است حتی در مصرف شخصی اموال خویش باید به جامعه و نیازهای آن توجه داشته باشد و بداند که مصرف افزون از حد، در حقیقت اسراف در حق اجتماع است نه در مال شخصی، حضرت علی(ع) می فرمایند: «فَدَعِ الإِسرافَ مُقتَصِداً وَاذکُر فی الیَومِ غَداً وَ أَمسِک مِن المالِ بِقَدرِضَرورَتِکَ وَ قَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِکَ، زیاده روی را واگذار و میانه روی در مسائل اقتصادی را پیشه کن، امروز به فکر فردا باش و از امکانات موجود خود به قدرضرورت استفاده کن».(محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، نامه۲۱، ص۵۰۱٫)
در تعالیم دینی، حقوق اجتماعی در اموال شخصی افراد یک اصل مهم می باشد زیرا در حقیقت مردم وامدار اجتماع خویشند در آنچه که کسب کرده اند. حضرت علی(ع) در این مورد می فرمایند: «هیچ فقیری گرسنه نماند مگر اینکه ثروتمندی از حق او بهره گرفت».(محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، کلمات قصار328، ص420)
در تعالیم اسلامی ثروت در قناعت است نه اسراف، حضرت علی(ع) میفرمایند: «نالَ الغِنی مَن رَضیَ بَالقِناعَه، هر که به قناعت راضی و خرسند شد به توانگری رسید»(فضل الله کمپانی، منتخب غررالحکم، ص۱۹۵، ش،۱)
در حقیقت صحت در اعتدال است نه افراط و تمتع٫ پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «مَن قَلَّ طَعمُهُ صَحَّ بَدَنُهُ وَمَن کَثُرَ طَعمُهُ سَقُمَ بَدَنُهُ وَقَسا قَلبُهُ، هرکس کم خورَد سالم مانَد، و هرکه بسیار خورَد تنش بیمار و دلش سخت گردد.»( ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص۵۷۴، ش۲۷۷۹٫) تعالی روحی در ایثار و از خود گذشتگی است نه خودپرستی و خودخواهی و سلامت نفس در غلبه بر امیال شهوانی و نفس اماره است نه در اسارت آن.
اسلام، روح و جسم و ماده و معنا را در تعارض و تضاد ذاتی با یکدیگر نمیداند بلکه آنها را در اصل و ریشه متحد میداند که برای ایجاد تعادل میانشان، دوری از افراط و تفریط را لازم میداند چراکه زمینه تکامل انسانی در اعتدال این قواست که فراهم میشود، از این روست که دین، انسان را از غربت و رهبانیت پرهیز میدهد و زندگی در میان اجتماع را برایش مناسب و لازم میشمارد و از سوی دیگر موکّداً از اسراف و ثروت اندوزی و دلبستگی به دنیا بر حذر داشته و او را به قناعت دعوت میکند./826/