بلک فرایدی، روز سقوط ارزشهای انسانی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، جمعه سیاه به انگلیسی Black Friday یا حراج جمعه در آمریکا روز بعد از روز شکرگزاری است که عملاً آخرین جمعه ماه نوامبر بهشمار رفته و آغاز آیین خرید برای کریسمس حساب می شود.
در واقع جمعه سیاه، یک روز تعطیل نیست، اما اکثر شرکتها این اجازه را به کارکنان خود میدهند که این روز را مرخصی گرفته و به خرید سال نو بپردازند.
سالها است که این روز، شلوغترین روز برای فروشندهها بوده، البته باید گفت که محل اصلی این اتفاق که برای اولین بار رقم خورده و به صورت یک سنت درآمده آمریکای شمالی است، اما همچون بسیاری از سنتهای دیگر این منطقه، این سنت نیز به کشورهای دیگر سرایت کردهاست.
در باب این روز باید گفت که این روز به قدری برای فروشگاه ها مهم است که فروشگاهها پیش از ساعت ۴ صبح کار خود را آغاز می کنند و مردم از همان زمان برای خرید به فروشگاه ها هجوم میآورند و باید تا پیش از آغاز شب خرید کرده باشند.
باید گفت که قرنها است که صفت سیاه در فرهنگهای مختلف برای توصیف رویدادی بدشگون استفاده میشد. در تاریخ آمریکا، عبارت جمعه سیاه به رسوایی بازار طلا، در روز ۲۴ سپتامبر سال ۱۸۶۹ اشاره دارد.
بااینکه زادگاه بلک فرایدی، آمریکاست، اما این هیجان به کشورهای دیگر نیز سرایت کرده است. بهعنوانمثال، بلک فرایدی در سال 2010 توسط آمازون وارد فرهنگ انگلستان شد.
ازجمله دیگر کشورهایی که بلک فرایدی در آنها به محبوبیت قابلتوجهی دست پیداکرده میتوان به فرانسه، هلند، نروژ، آلمان، سوئیس، اوکراین، رومانی، اتریش، پاکستان، هند، آفریقای جنوبی، استرالیا و نیوزیلند اشاره کرد.
اما امروز کلمه بلک فرایدی سر از کشورهای اسلامی مثل ایران درآورده و فرهنگی که کاملا غربی بوده و در آن ترویج مصرف گرایی می شده در ایران نیز شیوع پیدا کرده و فروشگاه ها و رسانه ها به این فرهنگ دامن می زنند.
امروزه در ایران فرهنگی به وجود آمده که سعی دارد بلک فرایدی را ترویج دهد و این کار را با اشکال و انواع مختلف انجام می دهد.
متأسفانه کشور ایران همیشه در ورود فرهنگ غربی بسیار منفعل بوده و هر گونه فرهنگ غربی را بدون داشتن پیوست های لازم می پذیرد و اعمال می کند.
امروزه در جهان این روز به نوعی نشان دهنده بی احترامی به مقام انسانیت خود را نشان می دهد روزی که افراد با کتک کاری و زد و خورد به جان هم می افتند تا بتوانند خود را زودتر به کالای دلخواه خود برسانند تا آن کالا را ارزان تر از دیگران بخرند، شاید این روز را روز سقوط ارزش های انسانی شمرد.
سؤالی که به ذهن می رسد این است که حال که این روز از فرهنگ غرب به ایران آماده است باید به تمامه آن را قبول کرد و هیچگونه تغییری در آن نداد؟
چرا ما باید هرنسخه ای که در کشورهای غربی انجام می گیرد را در کشور خود اعمال کنیم آن هم بدون توجه داشتن به آداب و فرهنگ ایرانی و اسلامی؟
نباید به گونه ای باشد که در جامعه خود شاهد این اتفاق باشیم که فرهنگ غربی به واسطه آنکه در غرب رواج دارد در جامعه ما نیز رسوخ کند و ما غافل از آن شویم.
جالب اینجاست که این فرهنگ حتی نوع غربی آن نیز در ایران پیاده نشده، زیرا در نوع غربی آن فروشگاه ها تخفیف های زیادی را می گذارند البته به این امید که کالاهای رسوخ کرده در انبارهای خود را به فروش برسانند.
اما در ایران برخی از این فروشگاه ها فرصت را مغتنم شمرده و قیمت های خود را بالا می برند و بعد تخفیف اعلام می کنند و در این وضعیت بدون ناظر بازارها به نوعی از مشتریان و مردم خود سوء استفاده می کنند.
از جهات دیگری که به این روز بنگریم، این روز در واقع تبدیل شده به روزی برای ترویج مصرف گرایی و کسانی که حتی احتیاج به کالایی ندارند با دیدن زرق و برق و تخفیفهای ویژه فروشگاه ها به فروشگا ها هجوم می آورند برای خرید کالایی که هیچ نیازی را حتی به آن ندارد و حتی جنبه های دیگری مثل چشم هم چشمی نیز در این روز افزوده شده و خانواده ها مسابقه ای برای خرید کالا با یکدیگر می گذارند.
به نظر می آید آنچکه در واقع اتفاق می افتد این است که کسانی که در این وادی وارد می شوند در دو جهت دچار ضرر و زیان می شوند یکی اینکه ارزش های انسانی، اسلامی و اخلاقی خود را از دست می دهند و دیگری اینکه حتی آن کالایی که بدست می آورند هم کالایی نیست که ارزش واقعی آن را داشته باشد.
به نظر می آید که باید برای این فرهنگ غلط غربی که هیچگونه نسبتی با فرهنگ ما ندارد اقدام ویژه ای صورت گیرد و اینگونه نباشد که ما در مقابل این فرهنگ ارزش های خود را باخته و چشم بسته آن را قبول کنیم.
واقعیت آن است که انسان ها با حیوانات در عقل و درک تفاوت دارند و این تفاوت کمی نیست، انسان است که در هر شرایط و اتفاقاتی، با عقل و شعور خود انتخاب می کند و باز همین انسان است که نباید تحت تأثیر جو روانی محیط پیرامون خود قرار گیرد.
شخص عاقل با سنجیدن احتیاجات و نیازهایش و همچنین توجه به میزان درآمد و به قول معروف با نگاه به جیبش برای خرید اقدام می کند و نه با اتفاقات هیجانی و کاذب پیرامونش.
کار دیگری که باید در مورد این فرهنگ انجام بگیرد جایگزین کردن فرهنگ هایی مناسب و شبیه آن است که می توان شب یلدا را یکی از این جایگزین ها معرفی کرد.
البته یک کار عمده هم در مورد دولت ها و حاکمیت است که باید نظارت حداکثری بر فروشگا هایی که به اسم تخفیف دست در جیب مردم می کنند و بدون هیچ نظارتی تحت عنوان تخفیف های کاذب پول مردم را به یغما می برند داشته باشد./826/